بی خیال، پا شو برو دکتر، خودتو لوس نکن.
نمایش نسخه قابل چاپ
بی خیال، پا شو برو دکتر، خودتو لوس نکن.
"آقاي تسوكه چشم ميرم. برام دعا كنيد.شايد دعاي شما اجابت شد."
"هميشه تنها ممنون پست قشنگي بود. تا حالا اينجوري اثباتش رو نخونده بودم. البته يه مقدار هم ترسيدم. فكر كنم شب خوابم نبره.اما در كل آروم تر شدم. ميرم قرآن رو ميخونم. شايد اينبار درست بشه. "
دوستان لطفا برام دعا كنيد. روزهاي سختي در پيش دارم. دكتر كه رفتم بر ميگردم و شما رو در جزيان ميذارم. :302:
ممنونم از همتون.
با سلام
غالباً ما آدمها گرفتار عادتهايي در زندگي مي شويم كه از روز نخست عادت نبوده است.
بعضي از اين عادتها به تدريج و با تكرار مستمر آنها تبديل به اعتيادهايي مي شوند كه ترك آنها :
متد مي خواهد،
برنامه مي خواهد،
آگاهي دقيق مي خواهد،
مهارت مي خواهد،
مشاوره مي خواهد،
تلاش مي خواهد ،
همت مي خواهد
و از همه مهمتر اميد مي خواهد.
اميد يكي از مهمترين شروط اصلي براي شكستن عادتهاست.
يعني ممكن است چند روزي يك عادت را بتوانيم كنار بگذاريم. اما ممكن است كه بلغزيم و باز خطايي بكنيم. اينجا اميد است كه کمک می کند ما دوباره شروع كنيم.
وسوسه یِ تكرار، در بطن هر عادتي نهفته است.
شما هم بايد وسوسه شكستن عادت را در وجودتان نهادينه بكنيد.
اينكه فقط با خود بگوييم ما ديگر اين عمل را انجام نمي دهيم، كافي نيست. بلكه بايد بسترهاي ترك را فراهم كنيم. تمركزها و خيالات خود را از آن موضوع بگردانيم. انرژيهايمان را پخش كنيم.
همه اينها نياز به برنامه تخصصي دارد.
مثال:
يك معتاد را تصور كنيد. اگر او فقط صرفا قصد ترك كند. اما دوستانش همان دوستان باشد، و باز هم زمان خلوت و تنهايي داشته باشد، باز هم مواد در دسترسش باشد، باز هم تفريحات خود را تقويت نكند، مطالعه خود را تقويت نكند، كار خود را تقويت نكند، رابطه با فاميلها و خانواده را تقويت نكند؛ بديهي هست وسوسه تكرار اعتياد او را باز به زمين مي زند.
او بايد مراجعه به كلينك هاي ترك اعتياد بكند. همچنين بايد برنامه هاي ارائه شده را عملي كند. و بسترهاي وسوسه انگيز قبلي را از بين ببرد.
و از همه مهمتر اگر لحظه اي در چاله اي افتاد،همواره با اميد از آن در آيد.
افتادن نادانسته در چاله خطا نيست. ماندن با آگاهي در چاله خطا هست.
هر انساني براي اين به اين دنيا آمده است كه با عبور از يكسري مشكلات خود را شكوفا و تقويت كند. همه انسانها در گير خطا و مشكلات و .... هستند. اما نوعش متفاوت است.
شما هم بايد صبور و با اميد باشيد.
مشكل اصلي شما خود ارضايي نيست.مشكل اصلي شما نا اميدي و احساس گناه هست.
شما وسوسه به خود ارضايي مي شويد. بعد كه باختيد، حالا وسوسه به احساس گناه مي شويد. و اينجاست كه اين احساس گناه به مرور ،روح اميدواري و تغيير را در شما مي كشد.
خلاصه:
1 - به جاي تمركز روي اين نقطه ضعفتون، براي اينكه اميد و انرژي براي ادامه كار پيدا كنيد. ليستي از نقاط قوت خود را تهيه كنيد و به تقويت بيشتر آنها بپردازيد و بابت آنها خدا را شكر كنيد. اينطوري به مرور قدرت بيشتري براي گامهاي ديگر پيدا خواهيد كرد.
2 - ترك هر گونه اعتياد بايد همه جانبه با علم و مشورت باشد. پس شما نياز به مراجعه به يك روانشناس باليني داريد.
3 - براي از بين بردن اضطرابهاي موهوم خود حتما همانطور كه دوستان اشاره كردند، سريعا به يك متخصص زنان مراجعه نمائيد.
4 - تا اطلاع ثانوي تا زماني كه به متخصص روانشناس باليني و متخصص زنان مراجعه مي كنيد. سعي كنيد تعداد خود ارضايي خود را كاهش دهيد.
(مثال: تكرار عمل نامطلوب اگر مثلا ماهي 5 بار باشد ، بشود ماهي 4 بار ، اين براي شما موفقيت محسوب مي شود. و نشان مي دهد كه اراده و استعداد ترك را داريد. براي رفتن به يك برج، ما نياز داريم پله هايي به ارتفاع 20 سانتيمتر بطور متوالي طي كنيم. و در نهايت ارتفاع برج را طي كرده ايم.)
سلام
تاپیک قبلی تون رو خوندم.
به نظرم اولین قدم ترک خودارضائیه چون مثل یک سیکل منفیه فکر میکنین خدا شما رو فراموش کرده این کارو میکنین
عذاب وجدان میگیرین ، دوباره شکتون بیشتر میشه (که چرا خدا مانع من نشد!) و همینطور...
سعی کنین خودتونو با چیزای دیگه سرگرم کنین ورزش ، مطالعه هر چی که علاقه دارین و البته فکر شما رو به سمت اون کار نمی بره
تو خونه تنها نباشین که فرصت این کار فراهم بشه
البته همونطور که دوستان گفتن ترکش ، کار سختیه اما اگر تصمیم بر ترکش گرفته باشین قطعا خدا کمکتون میکنه
دوست عزیز
چرا انقدر ناامیدی عزیزم؟
چرا اشتباهی که مرتکب شدی رو به حساب خدا میذاری ؟
انسان ممکن الخطاست، یعنی از خطا و اشتباه مبرا نیست.
در مورد گذشته که بچه بودی تو مقصر نیستی چون " بچه بودی" و " آگاهی نداشتی" و "خوبی و بدی رو خوب تشخیص نمیدادی" پس به اون خاطر تو گناهکار نیستی . اما بزرگتر که شدی و "بالغ شدی" و " آگاه شدی" باید بتونی از خودت، شخصیتت، هویتت ،ارزشهات و حتی جسمت مراقبت کنی.
عزیز دلم قطع ارتباط با جنس متفاوت خیلی خیلی کار خوب و درستی بوده که انجام دادی و از یا نبابت بهت تبریک میگم:104:
اما گلم تو فکر نکردی چرا بعد از قطع ارتباط با اونها به این مشکل گرفتار شدی ؟
گفتی که رابطه جنسی با کسی نداشتی(خوشبختانه) با این وجود بعدش به کار غلط دیگه پناه بردی.
عززیزم تو از اول هم نمیدونستی برای چی با پسرها رابطه داری درسته ؟
فکر کن ببین مشکل اصلی کجاست ؟
ببین عزیزم، تو میگی که گناهکاری و خطا کردی درست اما بدون نا امیدی از رحمت خدا هم گناهه و گناه کبیره ست!
پس بدون اینکه بدونی باز داری گناه دیگه ای که اصلا هم به چشم گناه بهش توجه نمیکنی مرتکب میشی:305:
البته هر گناهی با گناه دیگه فرق داره اما در هر صورت گناهه !
خواهر جون خجالت نکش و گام اول رو بردار برو پیش یه دکتر متخصص زنان...بهش بگو که از چی میترسی ...بگو حالا که بزرگ شدی و فهمیدی از گذشته ای که اختیاری برای اون کار نداشتی می ترسی و با میلت با کسی رابطه ای نداشتی...و حالا هم خودت خودتو اذیت میکنی.
بعدش باید از عادتت کم کنی....
عزیزم همین که به فکر افتادی ببینی آسیب دیدی یا نه خودش خیلیه فکر کن ببین چرا ؟؟
انشاء الله که اسیب ندیده باشی اما اگه خدای نکرده چیزی هم بود باااااز نباید ناامید بشیو بیا اینجا بگو نتیجه چی شد مطمئن باش ما تنهات نمیذاریم و هر کسی هر کمکی از دستش بربیاد کوتاهی نمیکنه.:46:
موفق باشی
سلام دوستان. ممنونم كه كمكم ميكنيد. امروز حالم بهتره. مخصوصا حالا كه با خوندن تاپيك "اعجاز قرآن" خيالم راحت شده خدا دروغ نيست. اميدوارم خدا منو به خاطر شكم ببخشه. :302: شما هم برام دعا كنيد. الان ديگه ميفهمم مشكل از خدا نيست. مشكل خودمم.:302: دوستان همونطور كه گفتين ميرم دكتر و روانشناس باليني. البته بايد موقعيتش پيش بياد، چون نميخوام خانواده متوجه اين مسئله شن. من الان خيلي آرومم و اميدوار. پس لطفا راهنماييم كنيد كه در اولين گام (به جز دكتر رفتن،اونو ميرم.)چيكار كنم؟
خدا رو شکر
باید خودتو سرگرم کنی که تا دکتر میری ، کار اشتباهی نکنی که همه مونم از دستت ناراحت و دلخور میشیم (مخصوصا خدا):305:
منظورمو که متوجه هستی ؟
سلام دوست خوبم. هدف من همين آرامش بود. چون به نظرم بهتره انسان اول خدا رو پيدا كنه بعد دنبال نقص هاش بره تا اينكه اول نقص هاشو برطرف كنه بعد دنبال خدا بره. منظورم اينه كه اصلا نميشه، چون تا خدا رو نداشته باشي به پيروزي واقعي نميرسي. اون اميد و انگيزه ي توئه، اون ناظر به زندگي توئه و تنهات نميزاره. حالا ميتوني با خيال راحت بهش توكل كني و بهش تكيه كني. دوست خوبم من خيلي از علم روانشناسي نميدونم، اما تجربه بهم ثابت كرده اگر خدا به زندگي انسان اومد، حتما خوشبختي هم مياد، ولي اگه خوشبختي به زندگي انسان اومد، تضميني نيست خدا هم بياد. نمي دونم چقدر اطلاع داريد، دوستان ميدونند كه من تازه مسلمانم. دو، سه سال بيشتر نيست مسلمان شدم. قبلش هم همه ي دين هارو گشته بودم، اما هيچ ديني نداشتم. اما وقتي ميخواستم مسلمان بشم، اول خدارو باور كردم، بعد گناه هامو ترك كردم. چون عشق داشتم كه به خاطر اون از لذت ها بگذرم. تازه خيلي هاشم خود به خودي قطع شد. چون گناه ها زنجيره وار هستند. يكيشو بذاري كنار، به دنبالش خيلي از عادت هاي بد ديگه هم از بين ميره. امروز اولين گام تو اينه كه خدا رو اونطور كه سزاوار هست بشناسيش. اگر ميخواي بدوني خدا با بنده هاش چطور رفتار ميكنه، رفتار يك عاشق رو با معشوقش تصور كن. خدا عاشق بنده هاشه....
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستي و مهر، بر يك عهد و يك ميثاق بود
سايه ي معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بوديم، او به ما مشتاق بود.
پيروز باشي.:72:
بی هویت جان.
ببخشید اما ربطی تو حرفات نمیبینم.!!!!!!!!
آخه همه آدما حالا با درصدای مختلفه کم و زیاد تو زندگیشون مشکل دارن پس اونا هم باید بیان به خدا بد و بیراه بگن؟ چه ربطی داره؟
اون یکی داره زندگیش از هم میپاشه، اون یکی بچش عزیزترین کسش مرده، تازه این مشکل شما چیزی نبوده که بگی خدا واست اینطوری خواسته.این خودتی که در حق خودت داری ظلم میکنی. خدا به احدی ذره ای ظلم نمیکنه.
یه جا تو قرانم داشتیم اگه اشتباه نکنم سوره نسا بود که میگفت اگه به اجبار خانومی رو وادار کنند اون مقصر نیست.
جای عذاب وجدان پاشو مثه یه آدم قوی برو پیش دکتر خودتم محکم اراده کن و واسه همیشه این کارارو بذار کنار.با دکترت همکاری کن و ازخدا هم یاری بگیر.
ببخش اینو میگم فقط یه مثاله پس یه آدم معتادم بیاد خدارو مقصر بدونه تو خونه بشینه پای منقلش و خدا رو..... از تو حرکت از خدا برکت. این یه بیماریه مثه بقیه بیماریها پس تو باید خجالت بکشی بری واسه سرماخوردگی یا دل دردت پیشه دکتر؟آره؟
خودتو با کارای مثبت سرگرم کم.قران بخون البته معنیاشو و دقت کن به مفهومش.
منم موافقم برو دکتر بعدا بیا راجع بهش صحبت میکنیم. اصلا اون دکتری که میری مگه قراره تا آخر عمرت ببیندت؟ یا اگه ببینه تورو میشناسه؟ واقعا فکر میکنی انقدر مردم حافظه هاشون قویه؟ خودشون هزار دردسر و مشغله ذهنی دارن.
برو ایشالا که مشکلی نیست.:72::46:
بجز دکتر هم بگم که سعی کن توی همین آرامشی که هستی بمونی و خودتو سرگرم کنی. هر وقت وقت خالی پیدا کردی، یه دعایی چیزی بخون. من دعای ابوحمزه ثمالی رو پیشنهاد میکنم. البته طولانیه. هر وقت وقت داشتی یه تیکش رو بخون. البته با معنی بخون. انقدر قشنگ با خدا راز و نیاز کرده که نگو. من که هر دفه میخونم محال اشکام نیان. هر وقت خوندی ما رو هم دعا کن:46: