RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
نقل قول:
اینطور قضاوت کردن درست نیست.شاید اگر ازدواج می کردن خانم به تعهدش پابند می موند.الآن که با یکی دیگه رفته
چون تعهدی نداشته.
بله.ممکنه حرف شما درست باشد.ممکنه خانم از ترس قصاص و ... خودش را کنترل کند.ولی :
آیا خوشبخت می شدند؟
یعنی حتی 1 درصد احتمال می دید که نگه داشتن یک خانم غیر متعهد با زور ترس از سنگسار و اعدام در زندگی خوشبختی بیاورد؟
من که فکر نمی کنم
ولی به هر حال نظرات در رابطه با دوست شدن و دوست نشدن قبل از ازدواج هر دو مطرحه و هر دو گروه دلایل محکم خودشان را دارند.گمان کنم کارشناس هم در اینجا معتقد باشند که دوستی قبل از ازدواج صحیح نیست.
ولی یک نکته خیلی مهم وجود دارد.در خیلی جاهای دنیا دوست می شوند و در خیلی جا ها دوست نمی شوند.اگر بخواهیم درست نگاه کنیم این به ایدئولوژی افراد بستگی دارد
از ابتدا تا حال ایدئولوژی های بسیاری در این موارد مطرح شده.از فروید گرفته تا ...
ولی این جمله چقدر زیباست
من هیچ نمی دانم!
این جمله مال تمام اون هاییست که به خود اجازه ی دادن ایدئولوژی برای تمام افراد دنیا را داده اند
گروهی برای پشتیبانی از ایدئولوژی خود را به دین خدا می چسبانند
حال یک سوال
اگر شخصی قبل از ازدواج به صورت موقت صیغه کند تا فرد مقابل را بشناسد و سپس ازدواج کند آن وقت چه؟
می بینید دین اسلام چقدر خوب انعطاف پذیری نشون می ده.چون دین کار خداست و بدون اشکال است
این ما آدم ها هستیم که اشتباه می کنیم نه خدا
خداوند این را واگذار کرده به ما تا انتخاب کنیم.یعنی همان امری که به خاطرش این جهان به وجود آمده
پس بهترین کاری که می توان کرد این است که به نظرات هم احترام بگذاریم.واقعیت هم این است که هیچ کدام از این دو روش کامل و بدون نقص نیستند.چراکه دین نیستند و صرفا ایدئولوژی هستند
گاهی بسته به شرایط این و گاهی آن یکی پاسخ بهتری می دهد که بسته به موقع سنجی افراد دارد
با تشکر از توجه شما:72:
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
حرفای arixدوستمون درسته .من قبلا هم گفتم یه بینش خاصی دارم اونم اینکه خدا تو هر کارش یه حکمتی هست و هیچوقت بد بنده اش رو نمیخواد.
تعریف از خود نباشه حداقل از نظر ظاهری بنده قیافه خوبی دارم و از نظر مالی وضعمون حداقل از خانواده اون دختر بهتر بود از نظر درسی هم دانشجوی رشته ی برق هستم.اینا هیچی یعنی این چیزای مادی کنار .حداقلش اینکه حاضر بودم براش هر کاری بکنم یعنی واقعا عاشقش بودم و براش همه کاری کردم که الان اون عشقه داره به نفرت تبدیل میشه.
دوستای مشترکمون که همدیگه رو میشناختن امتیاز این دختر رو روی سالم بودنش میدادن که نمیدونستن تا اون موقع که چکارس حداقل تا اون موقع کسی نمیدونست الان که امارش بد در اومده همه به من میگم سیا تو چیزی کم نداری .یعنی کسی که باید حسرت بخوره اونه.الان همه تو هنگن که اون خانم چطور منو ول کرد یعنی هیچکس باورش نمیشه.
اما میدونید بچه ها مشکل چیه مشکل اینه که واقعا ادم زورش میگیره یعنی یه حس مسخره انتقام جویی در انسان بیدار میشه.نمیدونم ایا برم این دختر رو به سزای عملش برسونم یا نه ؟ یا یه درسی بهش بدم که بعدا با یه بدبخت دیگه مثل من این کار رو نکنه.
حالا اینا به کنار من مطمئنم مثل گفته ی دوستمون این خانم حسرت میخوره و خواهان برگشتن در رابطه هست چون هنوز نمیدونه من از جریان خبر دارم اما الان من اون شناختم و از این رابطه ها اگاه شدم اون موقع اس که داستان زندگی من جالب تر میشه .در کل که حق من هر چی بود این نبود چون به قرانی که میخونم من تو زندگیم این چنین با کسی نکردم که اینطوری جوابم داده بشه.
در کل که من خیلی تنهام میام اینجا خودمو خالی میکنم خیلی بهتر میشم از همه ی شما عزیزان متشکرم.:43:
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
آیا به هم دیگه قول ازدواج داده بودید؟
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
بله دوست عزیز من اوایل با اینکه این خانم رو واقعا دوست داشتم روی ازدواج تاکید نکردم خود ایشون در 1 سال رابطمون از ماه دوم شروع کرد به ابراز علاقه و ازدواج .منم چون دیدم دختر خوبیه(البته خوبی بود)و به هم میخوریم روی این قضیه فکر کردیم هیچوقت ازش سو استفاده نکردم یعنی همیشه بهترین رو براش خواستم از هر نظری که فکر کنید من بیشتر برای این خانم کار انجام دادم و محبت کردم .با من بد صحبت میکرد من با روی خوش صحبت میکردم دلمو میشکست ناراحت نمیشدم.اما اگر با مقدمه این جدایی شروع میشد یه چیزی.گرچه الان فکر میکنم اون 1 ماه اخر هر کسی میفهمید که این خانم مشکوکه اما من از اونجا چنین فکری رو اون موقع به سرم راه نمیدادم اصلا چنین فکری نکردم الان که ذهنم باز شده میفهمم.
روز اخر که گفتید برو معذرت خواهی کن من حالم داغونه داغون بود اما ایشون عین خیالش هم نبود یعنی یزید هم بود حداقل دلش باسه من که انقد التماسش میکردم میسوخت همش با خنده و تمسخر جوابمو میداد اخه من دردم رو برم به کی بگم که به من ظلم شد.واقعا 1000 درجه با اون دختری که عاشقش شدم فرق میکرد
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
جوابمو ندادی.آیا بین خودتون قول و قراری برای ازدواج کردن گذاشته بودید یا نگذاشته بودید؟نه اینکه اون به این کار علاقه
نشون بده شما هم راجه بهش فکر کنی.
برای چی برای تخلفات رانندگی جریمه گذاشتن؟یه عامل بازدارنده باشه.اگر یه روز راهنمایی اعلام کنه امروز چراغ قرمز
جریمه نداره.هرج و مرجی که به پا می شه دیدنیه.برای خیانت هم مجازات گذاشتن تا یه عامل بازدارنده باشه.اینکه می گی
به خاطر ترس از مجازات خودشونو کنترل می کنن درسته ولی اگر یه عامل بازدارنده وجود داشته باشه که باعث بشه از 100
نفر 90 نفر به زندگیشون بچسبن بهتره یا نباشه و 10 نفر پابند بمونن؟
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
بله عزیز قول و قرار ازدواج برقرار بود.تا 1 ماه اخر رابطمون که یه دفعه گیر داده بود تو اخلاقت خوب نیست تو فلانی یعنی از همه چی من ایراد میگرفت که یه جوری فقط از من خلاص بشه
RE: رابطه ای در استانه نابودی کمک کنید
یه سوالی برام پیش اومده دوستان به نظر شما این خانم که انقدر به من میگفت دوست دارمو و چون میدونم خوبی باهات دوست میشم و طرح ازدواج این صحبت ها.بعد 1 سال این کار رو کرد.ایا این طرف که با ایشون که بدون شناخته رابطشون به سرانجام میرسه؟اگر به سرانجام نرسه ایا بعدش پشیمون میشه از کارش و خواستار برگشت و برقراری رابطه با من هست؟
چون مهمه میخوام اگر برگرده یه حرفایی بهش بزنم که بدونه که واقعا با زندگی من چکار کرد