-
RE: آيا راه حلی دارم؟
بازم می گم. به نظر من یه مشکل دیگه ای هست که یا دوست ندارید بگید یا خودتون هم متوجهش نیستید.
یه زوج جوون، بدون بچه، باید خیلی به هم دلبسته و گرم باشند.
جوابهای شما سردی خاصی داره.
خیلی بی تفاوت حرف می زنید.
کسایی که میخوان از دوست دخترشون جدا شن اینقد راحت اینجا حرف نمی زنن که شما می زنید.
شاید سردی از شماست نه از خانمتون.
البته همین تردیدتون و اینکه دنبال توجبه می گردید برای طلاق نشون می ده که قلبا مایل نیستید. پس یه کم با ما مهربون تر باشید و راحت تر باهامون حرف بزنید. شاید با هم به جوابی رسیدیم.
در ضمن راه حل من زمانی که در یک زندگی نرمال به کار گرفته بشه توهین تلقی می شه.
زمانی که شما برای بهبود یک رابطه دارید ازش استفاده می کنید توهین نیست.
مثل زمانی که شما بیخودی سوزن توی دست کسی فرو کنید و یا زمانی که برای درمانش سوزن سرنگ را به دستش بزنید.
پس یه مدت تنها برید مهمونی و وقتی برگشتید هم از اون جا واسش تعریف کنید و بگید که خیلی خوش گذشت فقط جای تو خیلی خالی بود. کاش تو هم اومده بودی.
بعد هم خودتون مهمون دعوت کنید و کم کم عادتش بدید.
راستش من اینقد اهل مهمونی و دوستی و این حرفهام که اصلا نمی تونم درک کنم!! واسه همینم اصرار دارم شما هم حتما برید مهمونی ...
-
RE: آيا راه حلی دارم؟
با سلام.
ممنون از نظرات تمام دوستان.
من به اين نتيجه رسيدم که بايد رفت و آمدم رو با خانواده همسرم بسيار محدود کنم و بر اساس عدالت با اونها رفتار کنم. من واقعيتش با خانمم رابطه ای معمولی دارم ولی از اين حالت تنفر نمی تونستم کنار بيام و به جای راه حل ميخواستم صورت مساله رو پاک کنم. من ادامه می دم بر اساس نظرات دوستان و اگه باز هم نياز به کمک داشتم از دوستان خوب اينحا کمک ميگيرم. باز هم از همه کسانی که لطف کردن و راهنمايی کردن ممنونم.