RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
یه موضوعی به ذهنم رسید
تا حالا فکر کردی که شاید برعکس تصورت صحیح باشه؟
یعنی اینکه چیزی که دیگران میخوان بگن یا عکس العمل نشون بدن،شما قبلش به ذهنت خطور میکنه
به نظرم اینطوری طبیعی تره
واسه منم اتفاق میفتاد یه زمانی
مثلا قبل اینکه تلفن زنگ بزنه یا فکرم به سمت تلفن میرفته یا اون شخص تماس گیرنده
یا مثلا قبل ازینکه یه نفر یه کاری روبکنه،من از ذهنم گذشته
یا مثلا فرض کن یه جسمی میخواد بیفته ،مثلا یه چیزی از رو میز،قبلش یه هو تو ذهنم میاد که این نیفته یه وقت،یا حداقل چشم بره سمتش
ولی متاسفانه دیگه این استعدادو ندارم،مربوط به زمان نوجونیم بود :311:
پس دوست من ،همونطورکه بعضی دوستان هم گفتن این چیزا ممکنه واسه بقیه هم پیش بیاد
اینقدر فکر نکن که خیلی موضوع عجیبیه.بیخیالش شو ،خود به خود درست میشه.
خدارو هم شکر کن به خاطر سلامتی ،این فقط یه مشکل بی مشکلیه
اگه خدای نکرده مریضی ،اتفاقی چیزی درگیرت میکرد،به همچین موضوعی اصلا فکر نمیکردی
ونگرانم نبودی که اگه فکر بد به ذهنت خطور کنه،چی میشه و چی نمیشه.
خلاصه اینکه از نظرمن این یه چیزیه که فقط چون بهش پروبال دادی ،پررنگش کردی،اذیتت میکنه
بعضی چیزا رو باید رها کرد،باید باور کنی بی اهمیته،اونوقت واقعا همینطورم میشه،بهت قول میدم دیگه به چشم مشکل بهش نگاه نمیکنی
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
سلام
باورکنید این مشکل من تله پاتی یا حس ششم نیست این حس ششم برام خیلی پیش اومده و کلا با مشکل من متفاوت است به هر حال از همه ممنونم بیشتر به عجیب بودن مشکلم پی بردم واینکه محاله کسی مشکل منو بپذیره
کسی یک روان پزشک خوب و دلسوز در شیراز میشناسه که لطف کنه به من معرفی کنه
ممنونم
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
از طریق گوگل سرچ کنید حتماً پیدا می کنید
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
دوستان عزیز بیایید مشکل این دوستمونو جدی بگیریم معلومه که خیلی آشفته و پریشونش می کنه
دوست خوبم اولا که آروم باش و سعی کن آرامشتو حفظ کنی امروز به قدری رواندرمانی پیشرفت کرده که تقریبا مشکل لاعلاج کم داریم پس حتما برای مشکل شما هم راه حلی هست
دوست عزیزم این تالار تاثیر خوبی در زندگیتون خواهد گذاشت فقط همدردی ما رو بپذیرید و لطفا آروم باشید
ثانیا لطفا پیشنهاد مدیر محترم رو امتحان کنید و یک روز با این فکر برید بیرون که یک ملیون نقد به هرکی که فکرمو بخونه می دم
نتیجه رو به ما بگید تا بقیه راه رو با کمک دوستان بریم
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
سلام سابینا عزیز
متاسفانه پای من شکسته وحالا حالا ها نمیتونم جایی برم.شما میگید این کارو بکنم که دیگه این مشکلمو جدی نگیرم وچون نمیتونم یک ملیون نقد بدم این فکر از ذهنم پاک بشه ببینید من که خودم دوست ندارم به خودم فشار بیارم بارها با کمال ارامش در مقابل دیگران حضور داشتم به خودم گفتم فکر بیخودیه مگه میشه هر کسی برای خودش حریمی داره همچین چیزی محاله اما بعد میبینم که نه طرف مقابلم فکرمو جواب میده اصلا فکر میکنند که باید هم جواب بدن من وقتی میبینم فکرمو دیگران میخونند کاملا ارامش دارم وهیچ عکس العملی از خودم نشون نمیدم چون خودم رو میشناسم و میدونم که هیچ قصد و غرضی دراین افکار وجود نداره و بهش عادت کردم فقط میخوام بدونم چطور این افکار بر روی دیگران تاثیر نگذاره و در مورد من قضاوت بد نکنند
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
elfa جان
بنظر من شما اشتباه برداشت کردید. این که در ذهنتان یک موضوع نامتعارف را بگنجانید مثل همین "دادن یک میلیون تومان به کسی که فکر شما را می خواند"، به این دلیل نیست که شما به علت نداشتن این پول دیگر به این مساله فکر نکنید.
من فکر می کنم دلیل دیگری پشت این قضیه نهفته است.
ببینید شما لازم دارید که دقیقا متوجه شوید که آیا واقعا دیگران فکر شما را می خوانند؟ اگر بله تا چه حد اینکار را می توانند انجام دهند؟
این را فراموش نکنید که ما وقتی خیلی ذهنمان مشغول موضوعی است و تمام فکر و مغز ما را بخود اختصاص داده است، ناخودآگاه هرچیزی که می بینیم یا می شنویم به گونه ای با موضوع خودمان مرتبطش می کنیم. فرض کن شما به یک لیوان چای داغ فکر می کنید و عمیقا معطوف این مساله هستید، حالا هرکس به هر دلیلی از کلمه داغ یا گرم استفاده کند، ممکن است فکر کنید که فکر من را خوانده است.
اما چطور بفهمیم که این فکرخوانی درست است یا نه؟
خوب راه حلش همین است. شما در ذهن خود یک موضوع نامتعارف و کاملا مشخص شده در نظر بگیرید، مثل "اولین کسی که امروز ببینم فرضا همان یک میلیون تومان پول را بهش می دهم." یا هرچیز دیگری، اما آنرا با کسی در میان نگذارید.
حالا منتظر باشید ببینید چه کسی توانسته فکر شما را بخواند. مسلما اگر کسی فکر شما را بخواند، آنروز سعی می کند اولین نفری باشد که به دیدن شما می آید، و منتظر خواهد شد که شما پول را به او بدهید و اگر ندهید، به شما خواهد گفت که آن یک میلیون را به من بده!
خوب شما در اینصورت می توانید بپرسید که کدام یک میلیون؟ از کجا فهمیدی؟ و ....
با همین روند می توانی بفهمی چه کسانی و تا چه حد توانایی خواندن فکرتان را دارند.
حتما امتحان کنید و ما را هم در جریان بگذارید.
موفق باشید.
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
سلام
ممنون از توجهتون مشکل من رو هیچ کس نفهمیده ببینید همون لحظه که من یک چیزی در ذهنم خطور میکنه اگر کسی چشمانم رو ببینه کاملا متوجه میشه یعنی چشمانم با ذهنم به طور همزمان و غیر ارادی با هم مرتبطند
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
دوست عزیز
به شما راهکار داده شد ، چرا گوش نمی کنید و نمی خواهید عمل کنید ؟؟
دیدی که در مورد علت این پیشنهاد مدیر به قول آسمان آبی اشتباه برداشت کردی ، پس سعی کن حالا که فهمیدی این را عملی کنی . بالاخره وقتی شما این را در ذهن داشته و به کسی هم نگویی بنا به نظر شما تو چشمت نگاه می کنن و می فهمند یعنی همان چیزی که بلو اسکای گفت اتفاق میفته . اونوقت میشه پی گیری کرد که چطوری متوجه می شوند ، فقط دقت داشته باش که به هیچ کس این موضوع یک میلیون را که در ذهن داری رو نگی.
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
به نظرم این بیشتر مشکل دیگرانه تا شما!
چطور میشه دیگران از چشم شما متوجه بشن چی فکر میکنید ؟؟
گاهی میشه حدس بزنی اما همیشه و همه چطور میتونن اینو بفهمن؟
RE: یک مشکل عجیب و باور نکردنی
سلام دوست عزیز....واقعا مشخصه که چقدر ناراحت و اشفته ای.....من از اول مشکلت و خوندم و یه چیزی به ذهنم اومد گفتم در موردش ازت سوال کنم......ایا فقط ادمای خیابون ذهنت و میخونن یا افراد خانواده هم میتونن ذهنت و بخونن؟
شاید اونایی که میبینی ذهنت و میخونن اصلا وجود خارجی ندارن و ساخته ذهن و خیالت باشن....شاید موقعی که داری به یه چیزی فکر میکنی ذهنت برات کسی و میسازه و شخص خیالی باهات صحبت میکنه و این احساس بهت دست میده که امنیت نداری و همه از همه چیزت مطلع هستن......یه چیزی مثل فیلم ذهن زیبا.....البته این فقط یه سواله و امیدوارم از سوالم ناراحت نشی....