سلام sisiliاحتمالا مشاور نیستی؟حرفات خیلی پره عالی بود:227:
ولی یه سوال شغل همسرخانم چیه؟فوزولی:303:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام sisiliاحتمالا مشاور نیستی؟حرفات خیلی پره عالی بود:227:
ولی یه سوال شغل همسرخانم چیه؟فوزولی:303:
نه فوضولی نیست سوالتون
ایشون بازیگر سینماست(متاسفانه) و سرهر پروزه تن من باید بلرزه :302:
هرچند بخشی از انتخواب من به خاطرشغلش بود :300:ولی الان گاهی آرزو می کنم کاش یه کارمند ساده بود
سلام .
نظرهای بچه هارو خوندم خیلی خوب بود مخصوصا ماله sisili جون .
بهار عزیز شغل همسرت خوب یه جوریه همه با هم راحتن در پشته صحنه اما نمی شه گفت که می تونه دلیلش باشه جون الان در همه ی شغلا اینجور مسائل هست حتی واسه اون کارمنده .
منم با نظر بچه ها موافم . خیلی رو این مسئله کیلید کن . مخصوصا الان که 7 ماهه ازش میگذره .
در یه حد متعارف بهش محبت کن (نه خیلی زیاد که عادت کنه و زده بشه نه اونقدر کم که خلائی واسش به وجود بیاد . ) بزار اون بیاد سمتت نه اینکه تو همش پیش قدم بشی . کم کم که بگذره می تونی فراموش کنی . فقط هواست باشه همش در مورده این موضوع باهاش حرف نزنی چون تکراری میشه واسش و بعدش دیگه انگار هیچی نمی شنوه . بزار فکر کنه داری بهش اعتماد می کنی ولی هنوز از دلت بیرون نرفته . جلو روش چکش نکن ولی هواست بهش باشه .
از خدا غافل نشو که فقط اون می تونه آرومت کنه .
راستی به ظاهرت برس . به قول بچه ها برو کلاس . تو خونه نمون زیاد . چون تنها که بمونی فکرو خیال میزنه به سرت . تو اجتماع باش . چون خودش بیرون کار می کنه میدونه بیرون چه خبره .
این که میگی همه شغل ها اینجوریه
یعنی جو پشت صحنه فیلمارو نمی دونی و اشتیاق بعضی دخترا به بازیگری و بهایی که متاسفانه حاضرند بابتش بپردازن:302:واااااااااقعاا نمی دونید اوضاع چه جوریه نمیدونید:302:
ضمنا من با یه بچه کوچولوی به شدت شیطون دست وپام واسه تو جامعه رفتن بسته س وگرنه اگه واسه بچه نبود راحت می رفتم سرکار(هم تحصیلاتشو دارم هم تو چند زمینه دیگه تخصص دارم)
سلام بهار جون
خوبی؟
چه خبر؟ اوضاعت رو براهه انشا<ا..؟
ممنون sisiliجان که پیگیر احوالمی
باید بگم متاسفانه نه بهتر نشده اوضاع من اعتمادم برگشتنی نیست وبا بدتر شدن وضع ظاهری تو جامعه دید من بدترم می شه از الان می گم وااااااااااااااایییییی داره تابستون میشه ومانتوهای توری:311:(نازک)میاد رو کار باز
اصلا تازگی ها به این نتیجه رسیدم تو شغل شوهر من اوضاع همینه!!
هفته پیش باز شب کار بود زنگ زدم بهش بعد کلی احوال پرسی و خویشتن داری آخرش از دهنم در رفت که راضی نیستم ازت اگه بیرون از خونه یه جمله یا یه قدم یا یه لحظه جز واسه کارت وقت بزاری:160:
ببین بهار جون این مشکلاتی که ازش نام می بری شامل حال همه ما خانمها می شه. اون خانمها با اون نوع پوشش و ... جلوی چشم شوهران هر یک از ماها هم ظاهر می شن. فرقی نمی کنه تو شغل هر ادمی هم یه چند تایی ازشون هست.
تو می دونستی ادم ذاتا به سمت چیزی که ازش منع بشه می ره؟
و شما دستی دستی داری همسرت و به این سمت سوق می دی. خودت مقصری اگه روزی مورد خیانت قرار بگیری. با سوالایی که می کنی بازم شوهر خوبی داری که باز جوابت و می ده.
یه دوستی داشتم می گفت شوهرم بیرون هر کاری هم بکنه خوبیش اینه که باز شب میاد خونه و کنار من شام می خوره و می خوابه.
من ازت خواهش می کنم یه کم مثبت تر ببین.
موفق باشی:72:
ممنون sisiliجان حرفت کاملا درسته در واقع من همین حرفو به دوستام میزنم همیشه میگم انقد موضوعات اینچنینی رو جدی نگیرید تا طرفباورش بشه خبریه!!!
ولی مسئله اینجاست که جو شغل همسر من جوریه که نمیشه اینجا بیان کرد من لب باز کنم فرشته جون مهربان میاد در تاپیک رو پلمپ می کنه :160: البته حقم داره
یه مثال کوچولوش اینکه یه دختره عشق بازیگری به امید یه نقش ساده جلو چشم من (نمی دونست من همسرشم) به شوهرم گفت :اگه این نقش رو بگیرم حاضرم هرکاری شما بگی واستون بکنم با تاکید زیاد رو هر کاری!!بعدم واسه اینکه موضوع خوب جا بیافته گفت من سر کار قبلی گاهی تو لوکیشن می خوابیدم!!
قبول دارم شغل بازیگری شغل پر حرف و حدیثی هست. اما به شوهرت اعتماد داشته باش و بهش ثابت کن. اشتباهش و ندیده بگیر که بالاخره هر کسی در هر شغل و لباسی می تونه خطا کنه.
در روابطتون اونقدر تنوع و نشاط داشته باش که همسرت جز خونه و جز در کنار تو جایی احساس ارامش نکنه چه برسه به لوکیشن و امثال اینا ...... :311: و اونم در کنار دختران این چنینی که مطمئن باش گوش شوهرت از شنیده این حرفا پره و دلش برای این طور ادما پر نمی کشه.
دلش پیش همسر خودش هست به شرطی که بلد باشی و بتونی اونو واسه خود خودت نگه داری. بهش گیر ندی تا پیشیت ارامش داشته باشه.
موفق باشی عزیزم:72:
اعتماد کن...گفتنش آسونه ولی عمل کردنش تقریبا محال!
من وقتی دیدم هیچ جوره نمیتونم فراموش کنم تصمیم گرفتم امتحانش کنم
با یه خط جدید بهش اس ام اس دادم به عنوان یه دختر (مثلا از طرفداراش)وپیشنهاد دوستی دادم و اون خیلی راحت پذیرفت!!حتی گفت الان بهت زنگ بزنم؟!
با این که حدس میزدم این عکس العمل رو ،ولی داشتم منفجر می شدم شب بهم گفت که یکی اس ام اس داده و فلان وچنان..
اما من فکر میکنم آخرکارکه نزاشتم زنگ بزنه شک کرده که منم .و شب تعریف کرده که باز دعوا نشه
وقتی دیدم این طور ریلکس با این موضوع برخورد میکنه یه روش احمقانه رو پیش گرفتم منم جلوش تظاهرمیکنم باکسی دوستم تا هم طعم خیانتو بچشه هم دلم خنک شه هم بلکه ازم بپرسه چرا؟
حتی یه بار بهش گفتم اگه بدونم تو باکسی رابطه داری هرتعداد و در هرسطح،من درست دوب رابرش رو رفتار میکنم،از بس مطمئنه ازم به این حرفم خندید ولی ادا و اطوارام داره بهش می قبولونه که منم دارم یه کارایی میکنم(که البته نمیکنم)
حالا موندم این کارم درسته یانه