RE: ارتباط شوهرم و دوستش به زندگیمون لطمه میزنه
سلام به شما دوست خوب
آفرین به این اراده و اعتماد به نفس. ای ول :104::104::104::104:
دوست خوبم شما مشکلتون رو مطرح کردید و ما هم در کنارش داریم چیز یاد می گیریم .:72:
این اراده قابل تحسین هست و مطمئن باشید که مشکلتون حل می شود. من هم نظرم با دوستان یکی هست. :82:
Re: ارتباط شوهرم و دوستش به زندگیمون لطمه میزنه
لینک زیر می تونه برام مفید باشه
مشاوره برای همه-پست هجدهم
رفتارهایی که همسرم نشون میده به نوعی نیازی هست که داره ====>>> نیاز به پذیرفته شدن و مورد اعتماد واقع شدن
و من باید به جای پاسخ به رفتارش ، نیازش رو پاسخ بدم یعنی به اینکه همسرم می تونه زندگیمون رو عاشقانه و رویایی بسازه اعتماد کنم و دست از کنترلگری نادرستم بردارم و با رفتارم و سخنانم نیاز همسر عزیزم رو پاسخ بدهم
فرشته جون
مشکلم حل شد
تاپیکم رو قفل کن :46:
RE: ارتباط شوهرم و دوستش به زندگیمون لطمه میزنه
خیلی خوشحالم ...
فقط کاشکی میومدی میگفتید دقیقا چه راهکاری رو انجام دادید ...تا ما هم بتونیم استفاده کنیم ...
ممنون در هر صورت خوشحال شدم که نتیجه داد زحمات خالصانتون ...(امیدوارم قدرتونو بدونه )
لاقربطا
RE: ارتباط شوهرم و دوستش به زندگیمون لطمه میزنه
واقعا بهتون تبریک می گویم که اینقدر فهمیده با مسائل برخورد می کنید و علم پاسخگویی به مشکلات زندگی تون رو پیدا کرده اید آفرین:72::104::104:
می شود لطف کنید که به چه نتیجه ای رسیدید و اصلا چه مسیر فکری رو دنبال کردید که به این نتیجه رسیدید. با تشکر از شما:72:
می شود لطف کنید بگوئید که به چه نتیجه ای رسیدید و اصلا چه مسیر فکری رو دنبال کردید که به این نتیجه رسیدید. با تشکر از شما
Re: ارتباط شوهرم و دوستش به زندگیمون لطمه میزنه
من در کنار راهنمایی های شما در این تاپیک طی یک پیام خصوصی از مدیر تقاضای راهنمایی کردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
سلام
بینهایت ممنون از این همه وقتی که گذاشتید
خدا کنه بتونم یه روز جبران کنم
در مورد شوهرم
ارتباطش با دوستش خیلی بدجور داره روی رفتارش تاثیر می گذاره
درست از زمانیکه من با همسرم اشتی کردم این اقا رابطه ای بسیار حسنه با همسرم برقرار کرد ( پیش زمینه ی مشکل به عناوین مختلف با این اقا و خانوم قبلا داشتیم و خود شوهرم هم قبول داره)
دوستش با خانومش مشکل داره و از خونه فراری هست و دوست دختر داره تمام وقتش توی دفتر کار شوهر من هست
و در یک کلام داره شوهرم رو هم به سمت خودش و کارهاش می کشونه
قبلا به شما گفتم
گفتید رابطه ام رو با این خانواده کم کنم این کار را انجام دادم عملا رابطه ی خانوادگیمون حذف شد
حالا من از میدون بیرونم این خانم و اقا هر کدومشون با شوهرم در ارتباطند
شوهرم برای خانوم این اقا وقت می گذارد - وقتی که باید برای من و دخترش باشد --- چون اقای "م" به خانومش نمی رسد
شوهرم برای این اقا وقت می گذارد - وقتی که باید برای من و دخترش باشد --- چون خانم "م" به شوهرش نمی رسد
شوهرم شده فرشته نجات و کمک رسان و راننده و اشپز و مسئول خرید و دکتر بردن .. این اقا و خانوم
چرا؟
چون این اقا 60 میلیون تومن به شوهرم قرض داده قرضی که فقط توی حساب شرکت هست
گفتید صبر کنم
حتما به غیر از صبر کاری ازم بر نمیاد .... چه صبری ؟
این یک هفته صبرم همراه با سکوت هست ...
راستش دیگه خسته شدم ... بریدم ... تا اونجا که توان داشتم هزینه کردم ... شوهرم همش یه چیز کوچیک رو بهونه می کنه تا دعوا راه بیندازه و بعد قهر کنه بره ... حالا که دیده من واکنش های قبلی ام رو ندارم و بهش مجال رفتن از خونه رو نمی دم
داره تهدید می کنه به اینکه میرم ...
فرشته گفت یه مدت صبر کنم و اگه درست نشد دیگه به طلاق فکر کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام
ببین آنچه به شما مربوط می شه کار کردن روی جاذبه داخلی خانواده هست.(ارتباط خودت با همسرت) نه انرژی گذاشتن روی دافعه بیرون از خانواده(ارتباط شوهرت با این خانواده)
اگر شما بتوانید این مشکل را حل کنید صرفا از طریق جاذبه درونی خانواده هست. و اگر این روش جواب ندهد مطمئن باشید که هیچ روش قهری دیگری جواب نمی دهد.
البته ممکن است این روش صبر بخواهد و ممکن است حتی چندین ماه و یا سال هم طول بکشد. اما می توانی مطمئن باشی بهترین پاسخ اختصاصی در زندگی شما با پیشنه ای هست که من می دانم.
من اعتقاد دارم هنوز هم که شما باید روی خودتون کار کنید و مسئولیت های خود را در همه جهت در این زندگی کاهش دهید. چرا فکر می کنید برای سرپا نگهداشتن این زندگی فقط شما مسئول هستید و باید این همه انرژی بگذارید و غصه بخورید.
باید حتی مسئولیت حفظ زندگی هم بر دوش هر دو شما باشد.
مهم اینست که شما درست عمل کنید فقط همین. مسئول نجات زندگی شما نیستید. هر دو شما باید باشید.
لذا به جای ترس های موهوم از آینده، فکرهای بد، و ... ، انرژی خود را مستقیما روی همسرت و فرزندت به صورت مثبت و جذبی سرمایه گذاری کن.
در این جذب حتی نسبت به اشتباهات شوهرت هم گشاده رو و پذیرا باش.
می توانی بگویی اگرچه این روشت را صحیح نمی دانم ، اما دوستت دارم و به تو مطمئن هستم.
بگذار او احساس آزادی بکند در حالیکه دلش به صورت نامرئی در محبت شما گره خورده است.
ببین آن 60 میلیون نیست که شوهر شما را به آن آقا نزدیک کرده است.
شما هم می توانید موثر باشید. کافی هست اضطراب و استرس و ترس و خیالات را از خود دور کنید و آغوشت برایش باز باشد. و نیازهای عاطفی روانی او را مبنی بر حس تائید و احترام و پیشرفت را در او ارضاء کنید.
با تشکر
خط سوم راهنمایی آقای سنگتراشان شد سرمشق و مسیر فکری که در پیش گرفتم
"اگر شما بتوانید این مشکل را حل کنید صرفا از طریق جاذبه درونی خانواده هست. و اگر این روش جواب ندهد مطمئن باشید که هیچ روش قهری دیگری جواب نمی دهد."
محبتم نسبت به شوهرم رو در خانه زیاد کردم
اوایل خیلی برام سخت بود لحن حرف زدنم رو تغییر بدهم و از ته قلبم مواقعی که ناراحت می شدم فقط منفی های شوهرم رو نبینم و خوبی هایش رو هم ببینم و خالصانه بهش محبت کنم
.. شاید اوایلش یه خورده مصنوعی و سخت بود ولی کم کم یاد گرفتم تعادل برقرار کنم و دراین حال که به شوهرم محبت می کنم با لحنی دلنشین و زنانه ناراحتی ام رو ابراز کنم و یا اگه خواسته ای دارم ازش بخواهم
سعی کردم اونقدر توی خونه محل آسایش برایش محیا کنم و اگر دلخوری هست اونقدر با ظرافت عنوانش کنم تا کم کم خونه برایش شد یه خلوت خوب و پر از آرامش نه یه جایی که تا پاش میرسه میشه یه جو پر تشنج
تقریبا یک ماه و نیم طول کشید تا بازخورد مثبت از شوهرم بگیرم ولی در طول اون مدت امیدم رو از دست ندادم و دست از تلاش بر نداشتم
شاید 100 ها بار پیام مدیر رو خوندم تا بفهمم چی کار باید بکنم
این هم بگم شوهرم ارتباطش با آقای "م" به صفر رسید و ماهیت این آقا و همسرش برای شوهرم روشن شد و خیلی غیر مستقیم و تلویحا بهم فهموند که خوشحاله از اینکه به فکر زندگیمون هستم و نمی گذارم روابط دیگران بین من و همسرم فاصله ایجاد کنه
وقتی رابطه آقای "م" با شوهرم قطع شد و شخصیت این آقا برای شوهرم مشخص شد و به قولی شوهرم به حرف من رسید
من نه اصلا به روی شوهرم آوردم و نه اینکه بهش سرکوب زدم و نه احساس پیروزی و غرور کردم... فقط به شوهرم گفتم : عزیزم اونها انتخاب کردند که آنگونه زندگی کنند ... من و تو نمی تونیم برای اونها کاری بکنیم جز اینکه هدایتشون کنیم به سمت مشاوره ... و از اینکه من و تو حرف همدیگر رو می فهمیم خیلی خوشحالم و به داشتن شوهری مثل تو افتخار می کنم "
RE: ارتباط شوهرم و دوستش به زندگیمون لطمه میزنه
بالهاي صداقت عزيز
هميشه تو زندگيتون موفق و استوار باشيد خوشحالم كه بعد مدتها اومديد و نتيجه را براي همه اعلام كرديد بي نهايت سپاسگزارم
RE: ارتباط شوهرم و دوستش به زندگیمون لطمه میزنه
دوستان گلم وقتی اینقدر حضور گرمتون رو توی تاپیک هام می بینم
وقتی که از اعماق وجودتون با من حرف میزنید
وقتی می بینم این راه هایی که رفتم برای شما هم گوشه ای از راه رو روشن می کنه و براتون مفید هست
اونقدر خوشحال می شوم
اونقدر بهم آرامش میده
من مدیون این تالار و دوستان خوبی چون شما هستم
شما دوستان خوبم بودید که با حرفاتون با دلگرمی هاتون به من کمک کردید تا بتونم روی پای خودم بایستم و زندگی ام رو که واقعا از بین رفته بود دوباره بسازم
یعنی اگه این تالار نبود امروز بالهای صداقتی هم نبود که احساس کنه خوشبخته و در این خوشبختی همه شما ها هم شریک هستید
از این همه ابراز علاقتون سپاسگزارم که باعث میشه
امیدم به آینده بیشتر بشه تا با انگیزه بیشتری تلاش کنم
از ته دلم می گم
از دلگرمی هاتون ممنون
امیدوارم کوتاهی منو رو ببخشید