-
RE: خواهر شوهر
سلام پوپک عزیز
همیشه تصورم این بود که دکترها خیلی مقاومند :72: چون با بیماران زیادی سر و کار دارند و اونقدر باید دلشون و ذهنشون وسیع باشه که درد بیماری رو درمان کنند
همیشه در نظرم دکترها دلسوزترین و با محبت ترین انسانها بوده اند :43:
و مطمئن هستم شما هم جزء همین دسته ای مگه نه!:46:
عزیزم لینک زیر رو بخون
کلیک کن
پوپک جان می خواستم برایت پست بنویسم دنبال مطلبی بودم که در رابطه با نحوه برخورد صحیح با خانواده همسر در این مواقع هست
ولی متاسفنه کاری پیش اومده باید برم
خانوم گل حتما عروسی رو برو هرچی گفت محترمانه برخورد کن ولی مبادا به شوهرت چیزی بگی ها
بعدا می گم چرا
مواظب خودت باش
-
RE: خواهر شوهر
ممنون بالهای صداقت عزیزم.
متاسفانه من اصلا آدم قوی نیستم . خیلی میترسم که واسه شغلمم در آینده این موضوع خطرساز بشه.
-
RE: خواهر شوهر
من امرزو تاپيك تورو ديدم دكتر جان...:46:
خوش اومدي...:72:
بر فرض محال كه خواهر شوهرت قصد بهم زدن ارامش زندگي شما رو داره...تو چرا بايد اين اجازه رو بهش بدي؟چرا بهم ميريزي وقتي نمياد پيش تو؟مگه عاشق چشم و ابروي خواهر شوهرتي كه از نديدنش ناراحت ميشي؟
بهانه گيري هاي تو كاسه ي صبر همسرت رو لبريز ميكنه و اون وقته كه ديگه تا بخواي حرف بزني ميگه واااااااااااااي تو از روز اول چشم ديدن خواهرم رو نداشتي اين كه چيز جديدي نيست!!!
اگه ميخواي اين جملات رو نشنوي انقدر مثل كلاس اولي ها خوب ها و بد ها رو از هم جدا نكن...
ببخشيد رك ميگم اما مشكل از خواهر شوهرت نيست...جاي ديگه دنبال راه حل مشكلت بگرد...
من در اولين پست تو اثار غرور (يه كوچولو)....حساسيت بي مورد (خيلي زياد)....علاقه به اينكه در كانون توجهات باشيد(يه ذره) اعتماد به نفس وابسته به ديگران(يه كوچولو) و ...و ....ميبينم...(مثل خود دكترا براتون نوشتم كه بهتر متوجه بشي عزيزم:310:
-
RE: خواهر شوهر
sanaجون ممنونم ازت عزیزم. در اینکه من آدم حساسی هستم و خیلی نکته بین، دوست دارم در کانون توجهات باشم ،خیلی حرف و برداشت بقیه واسم مهمه هیچ شکی ندارم و حس روان شناختی شمارو هم تحسین می کنم.ام اجازه بین رک باشم.
اگه بیاد و یواشکی بره پیش همکار من اصلا ناراحت نمیشم،میدونم از من خیلی متنفره(چون معتقدم دل به دل راه داره) ولی میاد خودش پیش منشی معرفی میکنه و ....
یا اینکه من تحقیر میکنه و دخالتهای بیجا (غذای سنتی و پیتزا و موهای شبیه به گربه و خسیس بودن و...)
همه اینا به کنار من از شوهرم توقع دارم اینا رو ببینه و بهم حق بده حتی نمیخوام باهاش صحبت کنه فقط به من بگه حق با تویه عزیزم اون ادم نرمالی نیست منم دیگه هیچی نگم.
دیشب عروسیش بود منم رفتم،یه سکه هم بهش کادو دادم ولی هیچی به من نگفت مستقیم رفت با داداش روبوسی و تشکر کرد و شوهرمم هیچی بهش نگفت طبق معمول، داشتم منفجر میشدم اما به یاد حرفهای دوستای خوبم مثل شما و سارا جون تحمل کردم. تو سالنم که رفتیم فقط با فامیلاشون میرقصید.حتی من بایکی از فامیلاشون که اتفاقا همکارم هستیم گرم صحبت بودیم , میخندیدیم و خلاصه تو جمع بودیم که اومد و به من گفت واسه من فقط اومدن داداشم کافی بود کادو هم چون از طرف داداشم بود قبول کردم و رفت!!!!!!!!!!من پیش دوستم خودتون میدونید دیگه چه حسی...........یه کاسه آب خیلی خنک
پس خواهشا نگید اشکال جای دیگه است باشه؟ و اصلا فرض محال ندونید که میخواد ارامش من بهم بزنه بلکه اون فقط با بهم زدن زندگی من اروم میگیره. به نظر من اون داداششم دوست نداره وگرنه به خاطر داداششم که شده این طوری با من برخورد نمیکرد.هرچی باشه من شریک داداششم.
از اونجا اومدیم هیچی به شوهرم نگفتم چون فایده ای نداشت ام واقعا خستم خیلی خسته تر از اون چیزی که شما تصور کنید.هیچ کس تا حالا با من انقد بد نبوده و من تجربه کافی ندارم. انقد ناراحتم که فکرای احمقانه میکنم: کاش تک دختر نبودم کاش تجربه این اخلاقای گند داشتم کاش یه دختر لوس و کم تحمل نبودم کاش ساده و روراست نبودم کاش اصلا نمیدونستم صداقت یعنی چی !!!!!!!!!!!!!!!!!!ولی افسوس
میدونم یه ادم عاقل واسه این جور افراد تره هم ریز نمیکنه. دوست دارم بیخیال اون و حرفاش وکاراش باشم اما یه دفه میرم تو این فکر که آخه چرا باید با من ...من چه بدی بهش کردم.
تو عمل که میرسه نمیتونم بیخیال باشم .از حرف تا عمل خیلی راهه.
رفتار خانواده من با شوهرم تعریف الکی نباشه عالیه خیلی بهش احترام میذارن ولی فرض محال اگه این رفتارا مثلا از طرف داداش من با شوهرم بود قبل از همه داد من درمیومد و ازش خواهش میکردم که با شوهر من درست برخورد کن و اینه که باعث میشه منم از ایشون توقع رفتار مشابه داشته باشم و بیشتر از همه ناراحتم میکنه
-
RE: خواهر شوهر
پوپک عزیز؛ می تونی یه مدت تمام توجه و انرژیت رو روی همسرت و روبط بین خودتون متمرکز کنید؛ و هر چه بیشتر به همسر خود نزدیک و نزدیک تر بشید؟ ببین عزیزدلم؛ من خوب می فههم که شما چی میگی؟ اما آیا فکر نمی کنی در هر شرایط و زمان و مکانی شما هم باید اون قدر قوی و محکم باشید که بتونید یه جواب منطقی و همراه با احترام رو بدید! ببین گلم؛ اینکه شما نباید حرفها و رفتارهای خواهرشوهرتون رو به همسرتون منتقل کنید که شکی نیست؛ و همه تا این جا با این موضوع موافق هستیم!
می مونه نیش و کنایه ها و صحبت های غیرمنطقی و گاها از سر بی احترامی خواهرشوهرتون که من فکر می کنم این تنها شما هستید که می تونید این رفتار رو نه با مقابله به مثل اما واقعا یه جاهایی که احساس می کنید بهتون توهین میشه؛ خیلی راحت به خواهرشوهرتون پاسخ بدید!
برای مثال ایشون از موهای سر شما صحبت می کنند؛ شما می تونید با لحن لبخند گونه ای بگید:" اتفاقا؛ داداشت یا همون اسم شوهرت رو بگو؛ بگو اون قدر این مدل موهامو دوست داره؟!" یا در مورد پیتزا بگو" چون شوهرم دوست داره منم دوست دارم یا چون با هم میریم بیرون و دوتایی می خوریم یه لذت دیگه داره؛ وگرنه توی این دوره و زمونه که پیتزا چیزی نیست! یا مثلا مگه پیتزا خیلی غذای باکلاسی هست که میگی پیتزا؟"
ببین من نمی خوام بگم همه ی فکر و ذکرت رو بذاری روی پاسخ دادن به صحبت های خواهر شوهرت؛ اما می خوام بگم شما بدون اینکه به همسرت بگی که آیا من جواب خواهرت رو بدم یا نه! یه موقع هایی خیلی راحت می تونی بدون هیچ دغدغه ی فکری خواهرشوهرت رو از شخصیت خودت آگاه کنی! مطمئن باش مردها کلی نگر هستند و خانوم ها جزئی نگر! و هیچ وقت به جزئیات صحبت های شما و خواهرشوهرتون هم توجه نمی کنند! و بخاطر همین هم هست که هیچ وقت متوجه ریز رفتار و گفتار خواهرشون نمی شوند!
-
RE: خواهر شوهر
تو نبايد اجازه بدي رفتار يه فرد كه به قول خودت قصد بر هم زدن ارامش تو و همسرت رو داره..اين طور روي زندگي ات اثر بذاره...چرا ميخواي مقابله به مثل كني يا مقاوت كني؟گاهي بايد انعطاف به خرج بدي تا مانع رو حذف كني...درختي كه در مقابل طوفان انعطاف نداره محكوم به شكسته شدنه...
خودت رو بزن به نشنيدن....به نفهميدن...بذار انقدر از موهاي شبيه گربه ات و سليقه ي بدت توي انتخاب غذا بگه تا خسته بشه....شك نكن اگه ببينه با حرفاش ديگه مثل سابق اتيشت نميزنه بيخيال ميشه...امتحان كن...
-
RE: خواهر شوهر
سلام
<strike>به نظر من بعضي ادمها در زندگي ارزش فکر کردن و اتلاف انرژي را ندارند.
اگر مشکل شما فقط با خواهر شوهر و اشخاص محدود اين چنيني است و اين موارد را صادقانه با شوهرت در ميان گذاشته اي يه مدت مثلا چند سال به طور کامل کنارش بزار-نه به ديدنش برو-نه دعوتش کن-نه در مجالس مشترک کنارش بشين-نه به اش توهين کن نه به اش احترام بذار و ....
کاملا بي تفاوت
يا در اين مدت اصلاح مي شه يا نه.
اگه اصلاح شد نشانه هاش مشخصه.مثلا زنگه میزنه رسما تو را دعوتت میکنه و ...
اگه هم اصلاح نشد که روانت اروم ميشه و مطمعنا چون عکس العمل هاي بدي در مقابل سايرين با شما
داشته عکس العملهاش در برابر شما مورد انتقاد قرار میگیره نهایتا از طرف بقيه محکوم ميشه و منزوي.
عيد ها به ديدنش نرو.به خونتون دعوتش نکن.اگه امد يه کار جور کنيد بريد خريد و کشيک بيمارستان و ... ...
</strike>
<strike>خلاصه کنم برخورد هاتون را با اون با اطلاع قبلي به شوهر به حد صفر برسانيد.مطمعنم جواب ميده</strike>
.
<strike>راستی برای قدم اول پا گشا یش هم نکن.دیگه اگه خیلی شوهرت اصرار کرد به صرف شام رستوران نه خانه.</strike>
موفق باشي
(ويرايش توسط مدير همدردي: دقيقا اين روش نتيجه عكس مي دهد. نه در اسلام به اين لج لج بازيها توصيه شده نه در روان شناسي. )
==========
پاورقي:
دوستان عزيز و دلسوز، توجه داشته باشيد هر راهنمايي كه ما انجام مي دهيم مسئوليت سنگيني بر دوش ما قرار مي دهد و ممكن است زندگي هايي را به طرف فروپاشي بكشاند يا نجات دهد. لذا در توصيه هاي جراحي گونه بايد بسيار بسيار محتاط باشيم. اگرچه ممكن است مراجع كه احساساتش جريحه دار شده است از پاسخ ما خوشش بيايد، اما در نهايت ممكن است به ضررش تمام شود.
-
RE: خواهر شوهر
سلام
من تو زندگي شخصي خودم قائل به رو راستي با افراد بوده ام.
سعی کردم جوري زندگي كنم كه چيزي براي پنهان كردن از ديگران نداشته باشم
تا حالا هم موفق بوده ام.
براي رفع یک مشكل سه را ه هست
- حل مشكل
-كنار امدن با مشكل
- حذف مشكل
من با كنار امدن با مشكل به قيمت له شدن شخصيت مخالفم.
انچه كه تو اسلام به اش توصيه شده با توجه به جميع جهات در درجه اول حل مشكل است
اما حذف مشكل هم اشاره شده
نمونه اش هم بحث طلاق است كه به نوعي حذف مشكل تلقي مي شود
با اينكه طلاق پايه هاي عرش خدا را مي لرزاند اما به عنوان بد ترين حلال و به عنوان راهكار اخر مطرح شده
براي كنار امدن با مشكل (البته نه مشكلي مثل شما) و ان هم در شرايط اجباري فقط ثواب تحمل و صبوري
براي صابر وعده داده شده..
از نظر ديني سفارش شده كه مرد نسبت به همسر خود خصوصا در جمع
بسيار محتر مانه رفتار كند و شخصيت و احترام وي را حفظ كند تا ديگران جسارت بي احترامي به زن را نداشته باشند..
و در صورت بي احترامي ان هم به اين اشكاري مرد موظف به حمايت از همسر مي باشد
كه الان اين قصور از جانب شوهر شما صورت پذيرفته.
با توجه به نوشته هاي شما به نظر من خواهر شوهر شما پرده هاي حريم وحيا را در مورد شما
دريده.من براي اين افراد در زندگي خودم جايگاهي قائل نيستم.چه فاميل نسبي و چه سببي!.
راهكار تغافل هم تنها تا موقعي عملي است كه اميد به اصلاح باشد.اما اگر تغافل موجب گستاخي فرد شود ديگر جايز نيست.
البته اين ديدگاه من است (هر چند زیاد هم من در اوردی نیست )و ممكن است در مورد شما صادق نباشد
شايد ديدگاه كمي مردانه باشد اما به هيچ عنوان براي خوشايند شخصي شما نوشته نشده است.
در هر حال اميدوارم موفق باشيد..
-
RE: خواهر شوهر
مرسی دوستان خوبم. خانم del ممنون.
" یه جواب منطقی و همراه با احترام ."
این عبارت رو با خط نستعلیق بزرگ نوشتم و زدم به دیوار اتاقم.
اتفاقا شوهرمم اومد و دید.باورم نمیشه حسابی خوشحال شد و گفت یادت باشه قاطع اما محترمانه.
من دوست ندارم خانم من رفتارش مثل خواهرم بچگانه باشه و نسنجیده . تو با اون خیلی فرق داری.
ازین به بعد سعی میکنم این طوری باشم چون معمولا من یا اصلا جواب نمیدم یا اگرم جواب بدم با عصبانیت و صدای بلنده که هم میفهمن چقد ناراحت شدم و چزیدم وهم طرف فکر میکنه من دارم دعوا میکنم و در نتیجه با بی اعتنایی اون نفر مواجه میشم.(البته در مورد ایشون چون میترسیدم شوهرم پشتیبانم نباشه هیچ وقت جوابی ندادم و ظاهرا بی خیال حرفش بودم).
اول بی خیالی و بی اعتنایی و دوم دادن یه جواب قاطع اما محترمانه.
-
RE: خواهر شوهر
خوشحالم كه به نتايج مثبتي رسيدي...يادت باشه هميشه تغيير دادن خودمون راحت تر و به صرفه تر از تغيير دادن ديگرانه....