سلام. یک چیزی که من تجربه اش کردم اینه که مردا دوست ندارن همسرشون خودش رو بی نیاز از اونا بدونه. دوست دارن خانما تحت حمایت اونا باشن. دلشون می خواد وقتی میگن خوشبختت می کنم این کار به قوه شخص خودشون باشه نه اینکه خانم حقوقشو، اموالشو ، موقعیت خانوادگیشو میخ کنه و توی سر آقا بزنه. من احساس می کنم اگه بجای آقای شما بودم همین احساسو پیدا می کردم . به گمانم همسر شما خود ساخته و مستقل و مغروره و خودش رو باارزش تر از اون می بینه که شما اون رو با پولتون یا کارتون یا وضع خانواده تون بکوبید و تحقیر کنید. شما اشتباهی کرده اید و اون این بوده خواستید با زور زنانه که آن را اشتباهآ قلدری فرض کرده اید خودتون رو و قدرتتون رو به او اثبات کنید. مسایلی که مطرح کردید خیلی راحت و با ملایمت هم می شد ازش نتیجه دلخواه رو گرفت. من نظرم این هست که شما به غرور مردانه همسرتون زخم زدین و برای ادامه رابطه بهتره این زخمو با مهربانی مرهم بگذارین. با احیای مجدد استقلال و قدرت مردانه ایشون
اما یک طرف دیگر این قضیه این قسمت از حرف شماست:
با توجه به نوع احساس شما من به شخصه صلاح نمی دونم این رابطه تجدید بشه چون شما شخصاً علاقه ای به ادامه ندارین و صرفاً به خاطر فشار دوستان و اقوام می خواین رابطه رو حفظ کنین. در حالیکه این رابطه اصلاً به نفع شما نیست و نمی تونه پایدار باشه. موفق باشین.نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohat