RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
به نظرت همین که من ذهنمو از همه چی خالی کردم درسته؟
یعنی اصلا فکر نمیکنم وفقط تمرکزم روی کاریه که دارم انجام میدم یعنی دارم واسه آزمون بانک میخونم
ودیگه به این فکر نمیکنم که آیا دوسش داری و ...
البته این هم که می گم دارم میخونم با زور نیست و با آرامش دارم میخونم و ازش لذت میبرم و این همه به این خاطره که دهنم کاملا آروم شده
با یه اطمینانی دارم میخونم
درست دارم پیش میرم؟
RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
بالهای صداقت عزیز یکی از راهکارهای حل کمالگرایی کنترل هیجانه
البته این در مورد منه شاید در مورد دیگران هم صدق کنه
کم کم دارم برای مسائلی که برام پیش میاد چه منتظره چه غیر منتظره هیجانم رو کنترل میکنم و خودمو دعوت به آرامش میکنم تا عجله نداشته باشم برای انجام کاری که باید انجام بدم
به خودم فرصت میدم و میگم ستایش آروم
سلام ستایش
چه خوبه که از کنترل هیجانت شروع کرده ای
خوبی این تالار اینکه هرکس بخواهد رشد کنه راه باز و مهیاست
لینک زیر در خصوصی کنترل هیجان هست نحوه و چگونگی
احساسات زجر آور
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
در مورد پست 15 هم که راهنمایی خواستم
صبر همه چیز رو حل می کنه از جمله :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
اما در مورد پست 15!
دیگه مثل اون حرفایی که توی پست 15 نوشتم فکر نمیکنم اکثرش از بین رفت
چقدر خوشحالم که دارم رها میشم و آروم
دارم تلاشمو برای اون کار می کنم اما این بار تلاشم با تلاش های گذشته م فرق میکنه
این بار از اولش خدا بهم امید داد
تلاشمو دید گفت بهم اعتماد داشته باش
و توی راهی قرارم داد که به اعتماد بیشتر بهش برسم
و ذهنمو از هر گونه دغدغه ای خلاص کرد و بهم یاد داد بگم
الحمدلله رب العالمین و الرحمن و الرحیم
:104::104::104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
بالهای صداقت عزیز
حرفی واسم نداری ؟
میدونم که سکوت کردی که خودم راه حل ها رو پیدا کنم و به نتیجه برسم
ستایش عزیز چون تخصصی در زمینه مشاوره ندارم
با توجه به پست مدیر در
آفت های احتمالی در کار مشاوره
نقل قول:
در حالیکه در ارتباط تخصصی بین مشاور و مراجع باید، مشاور احساسات خود را (مثبت و منفی) از جلسه دور نگه دارد. همچنین نباید ایجاد وابستگی در مراجع بکند
پس باید مراقب هم باشم :43:
تو خودت راه را پیدا کرده ای :104: به این تاپیک و این تالار وابسته نشو
توی مسیر قدم بگذار و تجربه کن
یه موقعی ما خوب حرف میزنیم ولی توی مقام عمل کم میاریم
من هم هنوز دارم میاموزم
پست هایت را می خونم و از این همه سرزندگی تو خوشحالم و خرسند
الان خودت را با ابتدایت مقایسه کن
و همین طور ادامه بده
فکر کنم این تاپیک هم به سرانجام رسید مگه نه؟:46:
RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
بالهای صداقت عزیز یکی از راهکارهای حل کمالگرایی کنترل هیجانه
البته این در مورد منه شاید در مورد دیگران هم صدق کنه
کم کم دارم برای مسائلی که برام پیش میاد چه منتظره چه غیر منتظره هیجانم رو کنترل میکنم و خودمو دعوت به آرامش میکنم تا عجله نداشته باشم برای انجام کاری که باید انجام بدم
به خودم فرصت میدم و میگم ستایش آروم
سلام ستایش
چه خوبه که از کنترل هیجانت شروع کرده ای
خوبی این تالار اینکه هرکس بخواهد رشد کنه راه باز و مهیاست
لینک زیر در خصوصی کنترل هیجان هست نحوه و چگونگی
احساسات زجر آور
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
در مورد پست 15 هم که راهنمایی خواستم
صبر همه چیز رو حل می کنه از جمله :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
اما در مورد پست 15!
دیگه مثل اون حرفایی که توی پست 15 نوشتم فکر نمیکنم اکثرش از بین رفت
چقدر خوشحالم که دارم رها میشم و آروم
دارم تلاشمو برای اون کار می کنم اما این بار تلاشم با تلاش های گذشته م فرق میکنه
این بار از اولش خدا بهم امید داد
تلاشمو دید گفت بهم اعتماد داشته باش
و توی راهی قرارم داد که به اعتماد بیشتر بهش برسم
و ذهنمو از هر گونه دغدغه ای خلاص کرد و بهم یاد داد بگم
الحمدلله رب العالمین و الرحمن و الرحیم
:104::104::104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
بالهای صداقت عزیز
حرفی واسم نداری ؟
میدونم که سکوت کردی که خودم راه حل ها رو پیدا کنم و به نتیجه برسم
ستایش عزیز چون تخصصی در زمینه مشاوره ندارم
با توجه به پست مدیر در
آفت های احتمالی در کار مشاوره
نقل قول:
در حالیکه در ارتباط تخصصی بین مشاور و مراجع باید، مشاور احساسات خود را (مثبت و منفی) از جلسه دور نگه دارد. همچنین نباید ایجاد وابستگی در مراجع بکند
پس باید مراقب هم باشم :43:
تو خودت راه را پیدا کرده ای :104: به این تاپیک و این تالار وابسته نشو
توی مسیر قدم بگذار و تجربه کن
یه موقعی ما خوب حرف میزنیم ولی توی مقام عمل کم میاریم
من هم هنوز دارم میاموزم
پست هایت را می خونم و از این همه سرزندگی تو خوشحالم و خرسند
الان خودت را با ابتدایت مقایسه کن
و همین طور ادامه بده
وای چه عالی
دقیقا داشتم به این فکر میکردم که من راه رو پیدا کردم و دارم توش قدم برمیدارم اما باز اومدم و اینحا میگم که بالهای صداقت عزیز چرا سکوت کردی، یا اینکه آیا آرامشی که پیدا کردم راه حل همه مسائلمه؟ (نمیگم مشکلات چون مشکل نیشتن بلکه یه مسدله قابل بهبود هستن)
تذکر به جایی بود عزیزم ، چشم وابسته نمیشم
آره صبر دوای هر دردیه
با صبره که آدم خیلی چیزا رو میفهمه
خوشحالم که از طریق این تالار به این نکات پی بردم
تاپیم احساسات زجرآور سارای عزیز که واقعا حقی به گردنم داره و از ایشون خیلی چیزا یاد گرفتم رو خوندم همین تاپیک هم خیلی بهم کمک کرده
جواب این سوالم رو هم که " آیا خالی بودن ذهنم راه خوبیه یا نه ؟" و اینکه در مورد پست 15 "دیگه فکرای زیر رو نمیکنم این معنیش اینه که درست پیش میرم؟؟!" ر به مرور زمان و با تامل در یافته های الانم خوم باید پیدا کنم
این فکر ها:
که آیا این کار رو دوست د اری؟ همون هدفته ؟ و این قبیل سوال ها نگرانم میکنه و در من ترس ایجاد میکنه و از راه برم میگردونه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
فکر کنم این تاپیک هم به سرانجام رسید مگه نه؟:46:
بالهای صداقت عزیز به سرانجام رسیدن این تاپیک زمانیه که بیام و بگم که یافته های من به نقطه ای رسیر که حالا میتونم با هم تالاری ها یی چون تو سخن بگم و تشکر کنم
همون طور که هدفم از عنوان این تاپیک این بود
سرانجام این تاپیک روزیه که بیام فریاد شور وشعف سر بدم و بگم اونی که باید میشدم شدم
به زودی و با صبر اون روز هم فرا میرسه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
بالهای صداقت عزیز یکی از راهکارهای حل کمالگرایی کنترل هیجانه
البته این در مورد منه شاید در مورد دیگران هم صدق کنه
کم کم دارم برای مسائلی که برام پیش میاد چه منتظره چه غیر منتظره هیجانم رو کنترل میکنم و خودمو دعوت به آرامش میکنم تا عجله نداشته باشم برای انجام کاری که باید انجام بدم
به خودم فرصت میدم و میگم ستایش آروم
سلام ستایش
چه خوبه که از کنترل هیجانت شروع کرده ای
خوبی این تالار اینکه هرکس بخواهد رشد کنه راه باز و مهیاست
لینک زیر در خصوصی کنترل هیجان هست نحوه و چگونگی
احساسات زجر آور
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
در مورد پست 15 هم که راهنمایی خواستم
صبر همه چیز رو حل می کنه از جمله :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
اما در مورد پست 15!
دیگه مثل اون حرفایی که توی پست 15 نوشتم فکر نمیکنم اکثرش از بین رفت
چقدر خوشحالم که دارم رها میشم و آروم
دارم تلاشمو برای اون کار می کنم اما این بار تلاشم با تلاش های گذشته م فرق میکنه
این بار از اولش خدا بهم امید داد
تلاشمو دید گفت بهم اعتماد داشته باش
و توی راهی قرارم داد که به اعتماد بیشتر بهش برسم
و ذهنمو از هر گونه دغدغه ای خلاص کرد و بهم یاد داد بگم
الحمدلله رب العالمین و الرحمن و الرحیم
:104::104::104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
بالهای صداقت عزیز
حرفی واسم نداری ؟
میدونم که سکوت کردی که خودم راه حل ها رو پیدا کنم و به نتیجه برسم
ستایش عزیز چون تخصصی در زمینه مشاوره ندارم
با توجه به پست مدیر در
آفت های احتمالی در کار مشاوره
نقل قول:
در حالیکه در ارتباط تخصصی بین مشاور و مراجع باید، مشاور احساسات خود را (مثبت و منفی) از جلسه دور نگه دارد. همچنین نباید ایجاد وابستگی در مراجع بکند
پس باید مراقب هم باشم :43:
تو خودت راه را پیدا کرده ای :104: به این تاپیک و این تالار وابسته نشو
توی مسیر قدم بگذار و تجربه کن
یه موقعی ما خوب حرف میزنیم ولی توی مقام عمل کم میاریم
من هم هنوز دارم میاموزم
پست هایت را می خونم و از این همه سرزندگی تو خوشحالم و خرسند
الان خودت را با ابتدایت مقایسه کن
و همین طور ادامه بده
وای چه عالی
دقیقا داشتم به این فکر میکردم که من راه رو پیدا کردم و دارم توش قدم برمیدارم اما باز اومدم و اینحا میگم که بالهای صداقت عزیز چرا سکوت کردی، یا اینکه آیا آرامشی که پیدا کردم راه حل همه مسائلمه؟ (نمیگم مشکلات چون مشکل نیشتن بلکه یه مسدله قابل بهبود هستن)
تذکر به جایی بود عزیزم ، چشم وابسته نمیشم
آره صبر دوای هر دردیه
با صبره که آدم خیلی چیزا رو میفهمه
خوشحالم که از طریق این تالار به این نکات پی بردم
تاپیم احساسات زجرآور سارای عزیز که واقعا حقی به گردنم داره و از ایشون خیلی چیزا یاد گرفتم رو خوندم همین تاپیک هم خیلی بهم کمک کرده
جواب این سوالم رو هم که " آیا خالی بودن ذهنم راه خوبیه یا نه ؟" و اینکه در مورد پست 15 "دیگه فکرای زیر رو نمیکنم این معنیش اینه که درست پیش میرم؟؟!" ر به مرور زمان و با تامل در یافته های الانم خوم باید پیدا کنم
این فکر ها:
که آیا این کار رو دوست د اری؟ همون هدفته ؟ و این قبیل سوال ها نگرانم میکنه و در من ترس ایجاد میکنه و از راه برم میگردونه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
فکر کنم این تاپیک هم به سرانجام رسید مگه نه؟:46:
بالهای صداقت عزیز به سرانجام رسیدن این تاپیک زمانیه که بیام و بگم که یافته های من به نقطه ای رسیر که حالا میتونم با هم تالاری ها یی چون تو سخن بگم و تشکر کنم
همون طور که هدفم از عنوان این تاپیک این بود
سرانجام این تاپیک روزیه که بیام فریاد شور وشعف سر بدم و بگم اونی که باید میشدم شدم
به زودی و با صبر اون روز هم فرا میرسه
RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
اومدم بگم که فکر کنم جواب سوالمو پیدا کردم
همونکه گفتم آیا خالی بودن ذهن به معنی درست بودن راه است؟
جواب اینه که:
بله
خالی بودن ذهن شروع مسیر درست تحول و سعادته
تو این چند روز بهم ثابت شد که اگه دوباره ذهنمو مشغول چیزهای بیهوده کنم از راه منحرف میشم در واقع برمیگردم به همون نقطه قبلی که بودم
به راهم شک کرده بودم به آرامشم شک کرده بودم که چرا انقدر رها هستم فکر میکردم که رهایی منو از خیلی از فکر ها در مورد زندگی دور کرده
بله از خیلی از افکار دور کرده بود اما از افکار شر
و من فکر میکردم چون رها شدم یعنی زندگی رو ول کردم اما این طور نیست
رها بودم و آزاد و این شروع راه انتخاب درسته اگر رها نباشم خدا را شکر نمیکنم
اگر رها نباشم دلم کوچیک میشه
اگر رها نباشم از ادامه راه باز میمونم
اگر رها نباشم باز هم با افکار منفی مواجه میشم ، با مقایسه کردن خود با دیگران
خدا حجت را بر ما تمام کرده که آرامش را به شما دادم اما من به آرامشم شک کردم
و باز حالم مثل قبل شد
حالا دریافته ام که باید به گونه ای دیگر زندگی کرد
اگر ذهن خالی باشه میشه خدا رو دید و همه خوبی ها رو اما اگر درگیر شد بیشتر و بیشتر در باتلاق افکار فرو میروی
خدایا کمک کن دوباره ادامه بدم و خودم رو بازشناسم و خود را از نو تعریف کنم و به رمز و راز بین خودم و خدا پی ببرم و ذره ای شک در من راه نیابد
خدایا امیدمو اعتمادمو اعتتقادمو بیشتر کن تا دوباره فرشتگانت برایم بخوانند یا ایتهاالنفس المطمئنة
و تو به وجودم افتخار کنی خودم هم از وجود خودم لذت ببرم
خدا به موسی معجزاتش را نشان داد و گفت : اذهب الی فرعون انه طغی
برو به سوی فرعون ...
خدایا به من ه کمک کن تا افتخارت بشم
تا توی راهی که قرارم دادی نظاره گر پیروزی و سعادتم باشی
پیش بسوی ...
خدایا اطمینانی چون اطمینان حسین (ع) به هدف
به تو
خدایا شب قدری دوباره برایم بساز
RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
اومدم بگم که فکر کنم جواب سوالمو پیدا کردم
همونکه گفتم آیا خالی بودن ذهن به معنی درست بودن راه است؟
جواب اینه که:
بله
خالی بودن ذهن شروع مسیر درست تحول و سعادته
تو این چند روز بهم ثابت شد که اگه دوباره ذهنمو مشغول چیزهای بیهوده کنم از راه منحرف میشم در واقع برمیگردم به همون نقطه قبلی که بودم
به راهم شک کرده بودم به آرامشم شک کرده بودم که چرا انقدر رها هستم فکر میکردم که رهایی منو از خیلی از فکر ها در مورد زندگی دور کرده
بله از خیلی از افکار دور کرده بود اما از افکار شر
و من فکر میکردم چون رها شدم یعنی زندگی رو ول کردم اما این طور نیست
رها بودم و آزاد و این شروع راه انتخاب درسته اگر رها نباشم خدا را شکر نمیکنم
اگر رها نباشم دلم کوچیک میشه
اگر رها نباشم از ادامه راه باز میمونم
اگر رها نباشم باز هم با افکار منفی مواجه میشم ، با مقایسه کردن خود با دیگران
خدا حجت را بر ما تمام کرده که آرامش را به شما دادم اما من به آرامشم شک کردم
و باز حالم مثل قبل شد
حالا دریافته ام که باید به گونه ای دیگر زندگی کرد
اگر ذهن خالی باشه میشه خدا رو دید و همه خوبی ها رو اما اگر درگیر شد بیشتر و بیشتر در باتلاق افکار فرو میروی
خدایا کمک کن دوباره ادامه بدم و خودم رو بازشناسم و خود را از نو تعریف کنم و به رمز و راز بین خودم و خدا پی ببرم و ذره ای شک در من راه نیابد
خدایا امیدمو اعتمادمو اعتتقادمو بیشتر کن تا دوباره فرشتگانت برایم بخوانند یا ایتهاالنفس المطمئنة
و تو به وجودم افتخار کنی خودم هم از وجود خودم لذت ببرم
خدا به موسی معجزاتش را نشان داد و گفت : اذهب الی فرعون انه طغی
برو به سوی فرعون ...
خدایا به من ه کمک کن تا افتخارت بشم
تا توی راهی که قرارم دادی نظاره گر پیروزی و سعادتم باشی
پیش بسوی ...
خدایا اطمینانی چون اطمینان حسین (ع) به هدف
به تو
خدایا شب قدری دوباره برایم بساز
:104::104::104::104:
:72::72::72::72::72:
RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
نوري در درون شماست كه بر روي آن سايه اي افتاده است،
بايد راز سايه را كشف كنيد تا
نورتان درخشندگي اش را بازيابد.
وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم
آرامش را حس کردم.
RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم
هر روز در خودم تعمق کردم
و این مقدمه دوست داشتن خود است.
RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
وقتی خودم را به اندازه کافی دوست داشتم
از تنها بودن خوشم آمد، در خلوت سکوت محاصره شدم و شگفت زده به فضای درون وجودم گوش کردم
RE: در ادامه تاپیک یافته های من و سخنی با مدیر وهم تالاران
فرشته مهربونم با حضورت دلگرمم میکنی
ممنونم
:72:
:72: