RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
sisili جون مرسی بهم جواب دادی اما من خستم بس که به فکر این بودم که چی کار کنم دلش به دست بیارم چرا اون هیچ وقت این کارو نمیکنه. اصلا چرا یه دفه به هم میریزه.
تازه این چندروز آخر هفته که تعطیلیه و هم به خاطر خداحافظی از پدر و مادرش من مجبور میکنه برم خونه اون مامانه.....
دوست دارم ازرائیل ببینم مامانش نبینم.
دیشب بعد از رفتن اونا ازم معذرت خواهی کرد ولی میشناسمش یه چیزیم ازم طلبکاره. امشب خیلی دور میاد خونه و وقتیم بیاد طلب باباش داره.
اگه مقصر بودم دلم نمیسوخت.
دیگه هیچ محبتی بهش نمیکنم.بره به درک، بهتره من.
یه بارم تو این یک ماه بهش زنگ نمیزنم .دوست دارم بره و برنگرده. سرم وچشام دارن منفجر میشن. هرجور دوست داره با من برخورد میمنه بعد سه ساعت میگه پس گرفتم یه چیزیم طلبکار میشه
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
تو از شوهرت دوري بايد باهاش صميمي بشي عزيزم...اگر رفتار خودت رو اصلاح کني يواش يواش به خونه و خونواده جذب ميشه وگرنه اين ره که تو ميروي به ترکستان است....عزيزم بهت پيشنهاد ميکنم سي دي هاي دکتر شاهين فرهنگ (خانواده موفق) رو حتماً تهيه کن و گوش کن و البته به حرفاش عمل کن واقعاً به دردت ميخوره....باور کن زندگيت از اين روو به اون روو ميشه:310:
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
سلام دوست خوبم .فکر میکنم شما شماره 21 این تاپیک خوندی. اما من تو شماره 20 توضیح دادم.
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
بالهای صداقت،SISILI،TESOKE،گل مریم و...یه نفر محض رضای خدا باهام صحبت کنه. از صبح نشستم و دارم صفحه رو رفرش میکنم.
ای کاش ای کاش به جای یه خانواده مثلا باکلاس با یه خانواده ساده وصمیمی ازدواج میکردم ولی آدم میبودن.احساس میداشتن:54::54::54::54::54::54::54::54::54: خدایا سر دخترشون بیار رفتارایی رو که با من دارن:323:
هیچی مثل انسانیت و آدم بودن مهم نیست.
مرد بودنم به جنس مذکر نیست به مردانگیه.
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
عزیز دلم با نفرین و ناله به هیچ جا نمی رسی.
صبر کن. خب بیا یه کار دیگه کن.
اصلا به این فکر نکن که چجوری دلشو به دست بیاری. به این فکر کن که چجوری میتونی به عنوان یه خانم خوب و موقر و موفق زندگیت و ادمه بدی. مثلا نوع رفتارت و جوری تغییر بده که هر مردی در جامعه می پسنده. روی رفتارهای خودت کار کن تا بیشتر به زندگی با خودت دلگرم کنیش.
یامه تازه که ازدواج کرده بودم سعی میکردم کارایی که مامانم واسه بابام می کرد و به قولی تنازیهای اونو منم انجام بدم بعد از مدتی دیدم فایده نداره و همسرم همش از خانوادش می گه و یه جوری می خواست بگه اونا بهتر بلدن شوهر داری کنن.
رفتم تو نخ کارای مادر شوهر و 3تا خواهراش نوع رفتاراشون با شوهراشون و دیدم بهتریناشو برداشتم یه ذره هم توش تغییر دادم اروم اروم به خورد شوهرم دادم طوری که خودشم نفهمید من چجوری این همه تغییر کردم. حالا یکی از بیرون ببینه می گه نوع رفتار و دلبری مامانت که برای یه مرد قشنگ تر بود اما خب شوهر من با این فرهنگ بزرگ شده این جوریش و بیشتر می پسنده.
منظورم از گفتن این حرف این بود که شوهر شما هم فرهنگی که توش بزرگ شده رو بیشتر قبول داره و می پسنده سعی کن کارای مادر و خواهرشو ببینی با یه ذره تغییر و تحول تحویل شوهرت بدی.
بله دوست خوبم معمولا مردای کمی هستن که به اعمال و رفتارشون فکر می کنن و در جهت بهتر شدن زندگی تلاش می کنن اما خانمها بیشتر. به خاطر همینم هست که می گن پایه و بنیان زندگی رو زن می سازه.
ناامید نشو تلاش کن زندگی الکی بدس نمیاد که الکی هم از دستت بره.
تو تلاشت و بکن به خدا هم توکل کن از نخ نفرین و ناله هم بیا بیرون. تبدیل شو به یک زن شاد و شنگول که دوست داره زندگیشو با عشق و شادی بسازه. غیر ممکنه شوهرت عکس العملی نشون نده. منتها زمان می بره.
بازم تاکید میکنم روابطت و با مادر شوهرت دوستانه تر کن مطمئن باش بعد از نزدیکی به اونا به شوهرتم نزدیک تر می شی.
اصلا خودت پیشنهاد بده که برین خونه اونا. یا اگه پیشنهاد از طرف شوهرت بود چهرت و تو هم نکش و غر نزن و با چهره ای بشاش بپذیر و اماده شو. دیگه نمی کشنت که. چند وقتی امتحان کن ببین اگه به خانواده همسرت نزدیک بشی شوهرتم بهت نزدیک می شه یا نه باور کن جواب می ده.
سخته اما می تونی.
موفق باشی:72:
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
سلام
می تونم درک کنم که ناراحت شدین. وقتی همه محبتتون رو به پای شوهرتون ریختید و این رفتارو دیدید حق دارید ناراحت بشید.
راه حل خاصی برای مشکلتون به نظرم نمی رسه اما فکر می کنم که شوهرتون ازتون انتظارات دیگه ای داشته و داره و به همین دلیله که اون محبت های چند روزتون نتونسته نرمش کنه.
چرا ازش نمی پرسید که چه انتظاراتی از شما به عنوان شریک زندگیش داره؟؟
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
تازه با این همه که آبروی من پیش اونا برد و اشک من دراورد اونم فقططططططططط واسه ابراز احساسات من، حتی یه زنگ نزد حالم بپرسه.دیشبم فقط خوابید و هیچی حتی یه کلمه صحبت نکرد. پررو طلبکارم هست.حالمم ازش به هم میخوره. از اینکه انقد عجیبه دارم شاخ درمیارم تا حالا که میگفت تو چرا هیچ وقت نمیگی منو دوست داری. خودم میدونم اصلا برات مهم نیستم
آقای تسوکه خوبین؟ نیومدین؟
راستی اگه مجبور شدم برم خونه اون مامان ...ش چجوری برخورد کنم؟
تازه یادم رفت جلو اونا بگم داره کارای بد خودشو به من میچسبونه.اون تا حالا جایی نرفته که من اذیتش کنم دروغ میگفت. ولی من میخواستم 4 روز ماموریت برم اصفهان تا دقیقه نود میگفت نباید بری.آبروم پیش همکارام رفت. بهم گفتند چقد شوهرت مثل اعراب جاهله.!!!!!!!!!! حتی من پریشب بهش گفتم ببین اگه تو با من مخالفت میکردی چون دوستم داشتی منم تو رو چون دوست دارم تحملش واسم سخته. چرا انقد نفهمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
مينا جان منم مشكل شمارادارم شوهرم به خانوادش خيلي بها ميده براي من ارزشي قائل نيست من توتاپيكم مشكلمو تو تالار مطرح كردم ولي نتيجه اي نگرفتم .شوهرم از من پنهان كاري ميكنه تو مسايل مالي .به خانوادش كمكمالي ميكنه بدون اينكه به من بگه .جلوي اونا به من احترام نميگذاره به من بي اعتنايي ميكنه .با رفتارش بشون اجاه ميده كه هر جور بخان با من رفتاركنن .من از لحاظ جنسي هيچ وقت براي شوهرم كم نذاشتم .از لحاظ ظاهر هم خوبم ولي نيمدونم چرا منو دوست نداره .تونگاهش دوست داشتن را وعلاقه را نميبينم.بهش زنگ ميزنم سرسركي جواب ميده وزود خداحافظي ميكنه مريض كه ميشم انگار نه انگار حتي به من نميگه ببرمت دكتر خيلي سرد وبي احساسه .ديشب حالم بد بود بيدارش كردم گفتم خيلي حالم بده .داد زد به درك چرا منو ازخواب بيدار كردي آدم عجيبيه نميدونم چرا با من ايجوري ميكنه.خيلي افسردم .گاهي به خودم ميگم اين آدم ارزش هيچي را نداره .جرات طلاق گرفتن هم ندارم كلا اعتماد به نفسم پايينه .نميدونم چكار كنم با اينكه تحصيلات شغل خانواده خوب ظاهر خوب دارم بايد همچين زندگي داشته باشم واقعا دلم براي خودم ميسوزه
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازيلا
مينا جان منم مشكل شمارادارم شوهرم به خانوادش خيلي بها ميده براي من ارزشي قائل نيست شوهرم از من پنهان كاري ميكنه تو مسايل مالي .جلوي اونا به من احترام نميگذاره به من بي اعتنايي ميكنه .با رفتارش بشون اجاه ميده كه هر جور بخان با من رفتاركنن گاهي به خودم ميگم اين آدم ارزش هيچي را نداره .جرات طلاق گرفتن هم ندارم كلا اعتماد به نفسم پايينه .نميدونم چكار كنم با اينكه تحصيلات شغل خانواده خوب ظاهر خوب دارم بايد همچين زندگي داشته باشم واقعا دلم براي خودم ميسوزه
نازیلا جان دقیقا در این موارد مشترک هستیم.ولی وقتی تنهاییم بیشتر اوقات با من خوبه مثلا من دکتر میبره و تو کار خونه کمکم میده ولی بعضی وقتا دیونه میشه اما پیش کسی اگه از شدت کار بمیرم کمکم نمیکنه و جلو خونواده خودش خصوصا خیلی عوض میشه. به خدا این جوری بدتره. آدم هنگ میکنه. نمیدونه کی آدمه کی......
یه بار که میگه حرفم پس گرفتم دیگه باید ازش بگذرم و حق ندارم ناراحت باشم.دیگم واسم توضیح نمیده ودیگم ناز نمیکشه.
اما من اگه یه اشتباهی انجام بدم تا چند روز اصلا خونه نمیاد!!!!!!واسه اینم که منو ببخشه باید حسابی منت بکشم
دوستان خوبم تورو خدا کمکون کنید.
RE: تحمل رفتار همسرم خیلی سخته
شايد به خاطر فرهنگشون كه پيش خانوادشون اينطور رفتار ميكنن مثلا ميخان بگن ما زن ذليل نيستيم يا مرد تو خون قدرت داره تفكراتشون مشكل داره
من اشتباهي كه كردم خيلي خودمو بهش وابسته نشون دادم هر وقت مساله اي پيش ميومد منت كشي ميكردم شخصيتن خيلي غده من بايد هميشه جلو برم خانوادشم همينطورن غدو كينه اي هستن بعد از 4 سال به اين نتيجه رسيدم بايد نسبت بهش بي تفاوت باشم دقيقا مثل خودش براي خودم وقت بگذارم .به فكر تفريح خودم باشم واين قدر عشق ازش گدايي نكنم .مثل خودش باشم .بهش زنگ نزنم چرا مازنا اينقدر وابسته ايم من ميخام جور ديگه اي زندگي كنم
مينا جان به نظر من تواين چند روزي كه ماموريته سعي كن به خودت خوش بگذروني دوستاي قديميتو ببيني .گردش برو پارك سينما خونه مامانت خريد كلي براي خودت حال كن سعي كن شاد باشي بهش فكر نكن بگذار اون بهت زنگ بزنه حالتوبپرسه بگذار بفهمه كه رفتارش چقدر با تو بد بوده . بيخيال به خودت برس. خودتو وابسته نشون نده.بعضيها ظرفيتشو ندارن وسوئ استفاده ميكنن.مثل خودش باهاش رفتار كن .