RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟
سلام، بالاخره یکی جواب داد، ممنون از شما :72:. اون روزای اول هم بهم خیلی کمک کردین، واقعا ازتون ممنونم. بله حق کاملا با شماست، دیدارهای بیشتر کار رو سخت می کنه و احساسی، کاملا حس کردم اینو. راستش برخورد قاطعی که ازش دیدم، جدا منو به این فکر برد که آیا به طور کلی بیش از حد لازم بدبین نیستم؟ می دونید مسئله اینه که من آدمی بودم با روابط اجتماعی محدود و اون نقطه مقابل من، حتی به فرض هم که از این شخص بگذرم، اگه واقعا مشکلی داشته باشم در برخورد با هر کس دیگه هم با هم مسئله پیدا می کنیم، حس می کنم باید بیشتر روی خودم کار کنم در این زمینه ها، مثلا ببینم اگه از چیزی در این تیپ مسائل ناراحت می شم واقعا دلیلش چیه، آیا دلایلم واقعی هست یا این که نه، یه حس بد و بدون دلیل روشنه که منطق حسابی هم پشتش نیست... البته وقتی به پست بالاییم نگاه می کنم که گفته بودم ابدا کوتاه نمیام از شرایطم و به حس الانم فکر می کنم، یه مقدار نگران می شم. حس می کنم حرف گنده ای زدم که باید یه مقدار منعطف تر بهش نگاه کنمم :325:
RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟
لازمه کمی بیشتر رو خود شناسی متمرکز بشید ، و با نظر به شناختی که از خود پیدا می کنید ، معیارهایتان را واقع بینانه تنظیم کنید و اولویت بندی و ضریب اعتباریش را مشخص کنید ، و با توجه به این معیارها اقدام به انتخاب و با اطلاع خانواده ها مسیر شناخت را بطور جدی و کاملاً عقلایی و بدور از دخالت دادن احساسات طی کنید ، توصیه من به همه اینه که حتماً از کمک یک مشاور در مسیر شناخت نهایی و اطمینان از سنخیت روحیات و تعادل شخصیت و روان بهره بگیرید ، به شما هم همین توصیه را دارم .
موفق باشید
RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟
راستش من مورد هايي رو ديدم كه دو طرف يك شناخت نسبتا كاملي از هم داشتن و هم پسنديده بودن ولي وقتي براي خواستگاري اقدام شد ديدن شايد همو اصلا نميشناسن مثلا رفتار پسر در مقابل خانواده با اون چيزي كه فرد فكر مي كرده خيلي متفاوت بوده مثلا فكر ميكرده طرف خيلي مستقله در صورتي كه در جلسه ي خواستگاري ميديده اين باباي طرفه كه حرف اخر مي زنه و خيلي چيزاي ديگه
با اين همه حرف مي خواستم بهتون بگم انتخاب واقعي وقتي صورت ميگيره كه تحت نظر خانواده ها باشه و حداقل خانواده ها يه چند باري حضوري با هم ملاقات داشته باشن
موفق باشيد
RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟
ممنون از هر دوی شما، توصیه های خوبی کردید امیدوارم بتونم عمل کنم. یه سوال:من چه طوری باید روی خودشناسیم کار کنم؟
راستی، خبر جدید این که ما تصمیم گرفتیم دو ماهی با هم تماسی در این رابطه ها نداشته باشیم و در آرامش فکرامونو بکنیم، من سعی کنم بیشتر خودمو معیارهامو بشناسم و ایشون هم هنوز کاملا از مسائل روحی مربوط به رابطه آخرش بیرون نیومده و بهتره یه مدت فرصت داده بشه تا بتونه خودشو پیدا کنه (شدیدا روی این که قصد اون طرف برای ازدواج جدیه حساب می کرده...)