RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
من خيلي خيلي كم سن و سال بودم،خونوادم كلي آرزوهاي دور و نزديك داشتن و مي گفتن در آينده بايد دكتر بشم. رفتن مدرسه دلم مي خواست معلم بشم. سوم دبستان بودم دوست داشتم بازيگر معروفي بشم. دوران راهنمايي دوست داشتم مددكار بشم و به همه كمك كنم و درد دل همه رو درمون كنم. دوران دبيرستان به سمت هنر نقاشي رفتم و نقاش برجسته و مشهور شدن، شد آرزوم. موقع انتخاب رشته،ديدم شرياط جامعه بهتره كه رشته كامپيوتر را انتخاب كردم. حالا هم مهندس كامپيوتر شدم.
مبيني توي دوران هاي مختلف چقدر عقايد و شرايط محيطي بر روي تفكر و تصميمات مهم زندگي آدم نقش داره. بهتر نيست چند سال ديگه كه درستون تموم شد،سربازي رفتيد و شغل اختيار كرديد بعد تصميم بگيريد كه بهتر است با چه كسي ازدواج كنيد؟؟؟!!! مطمئن باشيد آن موقع اصلاً فكرهاي كه الان با خود مي كنيد را نخواهيد كرد و طرز تفكر شما دستخوش تغييرات زندگي خواهد بود. اگر الان با اين خانم بسيار جوان كه خود ايشان هم در آرزوها و برنامه هاي آينده شان مردد بوده و مسير زندگيشان مشخص نيست ازدواج كنيد، اگر شما هم بعداً پشيمان نشويد،ايشان حتماً خواهند شد.
آدمها از ابتداي زندگيشون راههاي بسيار زيادي براي رسيدن به مقاصد مختلف دارند،هر چه بيشتر در زندگي پيش مي روند، اين راهها كمتر و مختصرتر مي شود،زماني كه شما در موقعيت اجتماعي و شغلي مناسب قرارميگيرد،تعداد آمال و آرزوهاي كمتر مي شودو بيشتر به زندگي قانع مي شود و احتمال پشيمان شدن از ازدواجتان كمتر خواهد بود.
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
سلام به دوست عزيز
من هم با نظر بقيه دوستان موافق هستم شما سن كمي رو براي اين تصميم گيري داريد . ممكنه در اينده از تصميمي كه گرفتين پشيمون بشيد اون موقع همش بايد مورد سرزنش عروستون يا برادرتون قرار بگيريد كه چرا با قلب دختر خاله بازي كردين و از طرفي ممكنه خود اون دختر را ببينيد و احساس افسوس كنيد پس به نظر من بگذار و ببين كه بعدها گذر زمان چه پيش خواهد اورد
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
سلام
از تمام دوستان متشکرم
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
bebin midunam darkesh barat moshkele vali be khoda hanuz kheyli kuchiki.man pesar amum hamsene to bud asheghe man shod vali bad khodesh eteraf kard ke hamash havasi bish nabude .say kon aghelane fekr koni.age vaghean un dokhtaro dust dari be in fekr kon age vaghean in ye ehsase zudgozar bashe be un dokhtar asib mirese age khasti mitunam bishtar dar in rabete bet rahnami konam chon khodam dar jaye un dokhtari ke dusesh dari ba in masale movajeh shodam khasti payam bede ta bishtar bat harf bezanam vali say kon aghelane fekr koni.movafagh bashi:72:
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
به نظر من بهترین چیز برای شما در این مقطع سنی درس خوندن برای آینده ای بهتره شما در سنی هستید که این اتفاق برای همه در این سن پیش می یاد و شما فقط برای صحبت کردن و سرگرمی اون دختر رو می خواهید عشق شما مقطعی و زودگذره و بازهم تاکید می کنم شما در حال حاضر تمام افکارتون رو روی درس خوندن متمرکز کنید
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
سلام محمد جان
بذار من یه تجربه از خودم بهت بگم شاید این جوری موضوع برات قابل لمس تر باشه
من تقریبا 16 سالم بود که به قول فرمایش شما عاشق یکی از دختر های ساختمان بقلی شدم از بازی کردن و دنبال هم کردن رسیدیم به شماره تلفن و صحبت های هر روزه و ...
1 سال که گذشت دیدیم واقعا این دوری برامون سخته که برنامه قرار ملاقات و دیدن همدیگه اونم چه جاهای خطر ناکی که خدا به ما دو تا خیلی لطف داشت که برامون اتفاقی نیافتاد
سال دوم برنامه های کلاسی من تغییر کرد و به ندرت همدیگرو میدیدیم اونم به خاطر اینکه کمتر دلتنگی کنه سراغ کلاسهای شنا و موسیقی و ... رفت
سال سوم نه اون از من خبری میگرفت نه من از اون هر دوتامون به اندازه کافی دورو برمون شلوغ شده بود.
احساس قشنگیه میبینی الان بعد از چند سال چقدر خوب یادمه پس بدون که فراموش نمیکنی . اما از من میشنوی و اگه بلدی و میتونی یه دوستی ساده داشته باش همین.
شاد باشی جوون:227:
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
سلام محمد جان
اين عشق يك عشق پاك نوجوانيه
من مي دونم شما با اين كار فقط تجسمي از عشق داريد
ولي محمد جان اين را بدان كه وقتي دايره ذهنيت بيشتر شد شايد اين عشق عشق شما نباشد
محمد جان الان كه اين دختر را به تو نميدهند
من با 10 سال كار كردن و جان كردن زن گرفتم
الان فقط اين يك عشق است شايد نگاه اين عشق را فراهم كرده است
به نظرم بچه جان بپردازي به درس و وظايف خودت و به خاطر اين عشقها آينده خودت و دختره بيچاره را خراب نكني واقعا ميگويم و واقع بين باش
برادرت وم
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
سلام عزیزم من پاسختو انگلیسی تایپ کردم نمیدونم انگار نیست.برا همین دوباره میگم.پسر عوی من همسنای تو بو همین حسو به من داشت اما حالا که عاقل شده خودش اعتراف کرد همش احساسات بچگانه و حوس بوده.خداروشکر من زیاد رو حرفاش حساب نکردم و زیادم لطمه ی روحی نخوردم.الا احساساتت تورا وادار کرده.ولی کم کم هوس و شهوت تندتر میتازونه.اگه واقعا دوسش داری بش نگو که اونم اسیر بشه.بش کم محلی کن.
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
سلام
اولا بچه ها از کجا فهمیدن که اسم تو محمد ؟!
دوما اگر اجازشو داری که تو جمع فامیل باهاش حرف بزنی این کارو بکن .
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
من نمیدونم شما پسرا چرا اینقدر اعتماد به نفستون بالاس.اخه تو که هنوز شرایط و موقعیت ازدواج نداری چرا میخوای بش بگی و فکر اونم مشغول کنی؟به نظر من عاشق واقعی کسی البته تو پسرا کسیه که احساسشو تو دلش نگه داره و از دور مراقب معشوقش باشه که از دست نره.به نظر من ابراز عشق از طرف پسر یعنی که انتظار داره از طرفش که نیازهای عاطفی و جنسیشو تامین کنه.وگرنه باید این احساس رو مثله یه راز تو دلش نگه داره چون دختر خیلی اسیب پذیره.امیدوارم تا حالا بش نگفته باشی که دوستش داری.