مرسی از راهنماییتون. این شد یه چیزی
فقط یه مشکل دیگه وجود داره و اونم اینکه خانوادش ممکنه بخوان برای من مزاحمت ایجاد کنند.
چطوره دست نگه دازم تا اون خودش اقدام کنه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
مرسی از راهنماییتون. این شد یه چیزی
فقط یه مشکل دیگه وجود داره و اونم اینکه خانوادش ممکنه بخوان برای من مزاحمت ایجاد کنند.
چطوره دست نگه دازم تا اون خودش اقدام کنه؟
فکر خیلی خوبیه، اونوقت می تونی شرط طلاقش رو هم بذاری بخشش مهریه ش.نقل قول:
نوشته اصلی توسط abuzar141592
می خوای اونقدر تحقیرش کن و آزارش بده که بگه مهرم حلال، جونم آزاد؟؟؟؟؟؟؟
عجب آدمایی پیدا می شه تو این دنیا!!! :323:
واقعا منم نمی دونم دیگه چی بگم.....
شما فقط به فکر خودتان هستید:163:
این زندگی که الان با این احساس شروع شده تا زیر یه سقف نرفته بهتره تموم بشه . من با این که از سنگ دلی این آقا خیلی ناراحتم اما فکر می کنم تصمیم عاقلانه این است تا فرصت بیشتر از این از دست نرفته از هم جدا بشن تا هردو فرصت دوباره برای ازدواج داشته باشند هرچند که بازم می گم شما خیلی سنگ دلی و فقط به فکر خودتونید
جناب ابوذر خودخواهي هم حدي داره!!
چوب خدا صدا نداره ها!!
محترمانه مثل دو تا ادم برين محضر و با تسويه تمام حقوق از هم جدا بشين...
براي چي ميخواي صبر كني تا دختر بدبخت جون به لب بشه و بياد دادخواست طلاق بده كه به خيال خودت از مهر و غيره بگذره؟؟
خوش غيرت اين رسمش نيست!!
اما غزاله اینجوری غرور اون دختر پیش خانوادش له می شه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
منم اعتقادی به ادامه زندگی این دو ندارم و بیشتر بخاطر خود اون دختر.
ولی ابوذر باید یه راهی پیدا کنه که غرور دخترانه اون رو از بین نبره. نباید نا مردی اولیش رو با یه نامردی دیگه کم رنگ کنه.
ابوذر اونقدر بد اون دختر رو تو دنیای واقعی نگو. راضیش کن بعد طلاقش بده تا آهش دامنت رو نگیره. :302:
دو چیز در بین ما کمرنگ شده. یکی مسیولیت پذیری نسبت به اعمالمون و دیگری انسانیت. که اولی زیر مجموعه دومی هست.
جنگ اول به از صلح اخر گرچه اين جنگ اول زياد هم اول راه نبوده و تقريبا يكي دو سال طول ميكشه تا اون دختر به حالت اول برگرده اما خب از توهين ها و تحقيرهاي بعدي در امان مي مونه...
متاسفم براي دختري كه از همه جا بيخبر وارد يه زندگي يا بهتر بگم يه بازي شد و حالا بايد اين طور با خفت از زندگي اش بيرون بره...
[color=#0000CD]
من قصد ندارم حق و حقوق اونو ندم. حقوقشو میدم اما مشکل من اینه که خانواده ی متقصبی داره و اگه طلاقش بدم ممکنه برای من دردسر درست کنند. حرف منطقی هم که سرشون نمیشه.
یه مدت دست نگه میدارم اگه خودش اقدام نکرد خودم دست بکار میشم. ما همه حرفامونو با هم زدیم نامزدم خودش به طلاق رضایت میده ولی مشکل اصلی خانوادشه.
سلام ابوذر محترم
تمام تاپیک شما و پست دوستان را به دقت خواندم .
دوست محترم و جوان
شما تصمیمی را یک زمانی گرفته اید و امروز با باور بر فرصتهای بی نهایت خود از قدرت اختیار خود بهره می برید و تصمیم دیگری را امتحان می کنید .
به هر ترتیب این باور که دنیا با یک انتخاب اشتباه به آخر نرسیده ، خیلی خوب است اما دوست جوان توجه داشته باشید که هر انسانی باید هزینه یا بهای تصمیمات خود را نیز بپردازد و فرار از پرداخت هزینه امکان پذیر نیست .
مورد شما بیشتر به پرداخت هزینه شباهت دارد تا پرداخت بها .
و برای اینکه از پرداخت هزینه ی تصمیم خود می ترسید مسئله ی خانواده ایشان را مطرح می کنید . این طبیعی است که این خانواده به هر ترتیب واکنش داشته باشند و شما نیز باید برای آنها چنین حقی را منظور کنید .
از منظر و دیدگاه و باور و اعتقادات آنها هم به این مسئله نگاه کن و حق و حقوق انها را در نظر بگیر و ...............و قبول مسئولیت کن و هزینه ی تصمیم خود را به گردن بگیرو بپرداز
اگر به درستی تصمیم خود ایمان دارید با ترسهای خود مقابله کنید و از راه درست و اصولی و قانونی جلو بروید و هزینه آن را پرداخت کنید . ببینید یک عمر رهایی از دست یک دختر نازنین کم تجربه و 21 ساله !!!!!!(که انگشت اتهام شما به سمت هوش و ذکاوت وی گرفته شده است ) و قبول هزینه های این تصمیم بهتر است یا ماندن در منجلاب فکری و این بهانه های غیر مسئولانه .
شما متاسفانه نه نسبت به خود احساس مسئولیت دارید و نه نسبت به این خانم و خانواده اش . شما ابدا احساس مسئولیت نمی کنید .
دوست جوان مرد ومردانه هزینه ی اشتباه خود را پرداخت کن و یادت باشد در کائنات چیزی وجود دارد به اسم "کارما" ( انرژی های خوب و بدی که به کائنات ارسال می کنیم ) . شما نتیجه کارماهای خود را در مسیر زندگی خواهید دید . این یک اصل است و اگر از دست خانواده ی این دختر در بروی با این کارمای خراب خود چه می کنی ؟!!!
مسئولیت پذیر باش . کسی به تصمیم شما ایراد نمی گیرد اما عدم مسئولیت پذیری شما و ترس ها و قضاوتهای شما جای بحث دارد