RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
ممنونم از مدیر همدردی
خیلی منو ببخشید,ولی فکر میکنم شما تاپیک منو اصلا نخوندید!!! رابطه دختر و پسر کجا بود؟؟؟؟!!!!
همونطور که گفتم بیشتر از یک سال پیش,خانواده من با خانواده حوا خانم صحبت کردند(خانواده هامون به خواسته من اشراف کامل دارن).من اکثر تاپیک های سایت رو خوندم,میدونم مشکلات ارتباطات رو.من خودم با ارتباط دختر پسر,خارج از چهارچوب خانواده شدیدا مخالفم.
تنها قدمی که من برداشتم اینه که این خواسته رو با خودش درمیون گذاشتم,خوب خانوادش درمورد من بهش گفته بودند,من فقط خواستم حرف دلش رو بدونم,که دونستم.حالا اون از من انتظار داره که یه حرکتی بکنم.خوب بیشتر از یک سال و اندی از گفتگوی خانواده هامون میگذره,خوب نباید یه حرکتی بزنم.فکر میکنم انتظار منطقی ای ازم داره.
درضمن برادر بزرگتر من هنوز مجرده.
الان من از شما میخوام درباره قدم بعدی که برمیدارم,راهنماییم کنید و نظرتون رو بگید.
من تو خواستنم تردیدی ندارم.تو قدم بعدی چیکار کنم؟؟ من دوست ندارم که از همین حالا همه چیز رسمی بشه,ولی خوب اون ازم انتظار قدم جدی تری داره.به نظر من مسئله اصلی ما زمان انجام شدن این کاره.چون هم خانواده هامون موافقن و هم ما دوتا توافق داریم.من دوست دارم 4سال بعد رسمی و عمومی بشه,ولی خوب این 4 سال رو تو چه سطحی از روابط باشم.من میترسم اگه الان جدی وارد گود بشم و رابطه رو نزدیکتر کنم,نتونیم 4 سال صبر کنیم.شاید وسط کار دوری برامون سخت بشه و...
من میخوام اون از من مطمعا بشه و بدونه که همه جوره میخوامش و شک و دودلی نداشته باشه.
[size=medium]بگین که چیکار کنم,خواهش میکنم شماهم به من شک نکنید,به خواستم,به تصمیمم.
در ضمن تو تاپیک نشون کردن از دوستان راهنمای خواستم.[/size]
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parse
[size=small]ممنونم از مدیر همدردی
خیلی منو ببخشید,ولی فکر میکنم شما تاپیک منو اصلا نخوندید!!! رابطه دختر و پسر کجا بود؟؟؟؟!!!!
همونطور که گفتم بیشتر از یک سال پیش,خانواده من با خانواده حوا خانم صحبت کردند(خانواده هامون به خواسته من اشراف کامل دارن).من اکثر تاپیک های سایت رو خوندم,میدونم مشکلات ارتباطات رو.من خودم با ارتباط دختر پسر,خارج از چهارچوب خانواده شدیدا مخالفم.
سلام
parse گرامي، شما تصور مي كنيد كه من مطالب شما را نخواندم. اما خواهش مي كنم، بخشهايي كه از پستهاي شما در اين تاپيك انتخاب كردم، توجه كنيد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parse
من دوست دارم بیشتر باهاش در ارتباط باشم و بیشتر بشناسمش,ولی خوب نمیشه.نمیتونم بیشتر از ماهی یک بار با خونه اونا تماس بگیرم,حالا اگه خودش تلفن رو جواب بده شاید چند دقیقه ای باهام صحبت کنه.
اس ام اس رو نگین چون اصلا جواب نمیده.وقتی اونجا بودم ازش پرسیدم که چرا جواب نمیده.گفت که:ما نامحرم هستیم .....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parse
بهش پیام دادم و گفتم نمیخوای دلیل مخالفت خانوادتو بگی؟؟؟ گفت:نمیدونم اگه میدونستم میگفتم,بیا منصرف بشیم,میترسم خانواده هامون......
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parse
گفت:نظر من فقط شرط نیست,من نمیتونم قولی بدم,آیندم کامل دست خودم نیست...خانوادم....
گفتم فقط حرف دلتو بگو,فعلا نظر تو برام مهمتره.
مي بينيد، شما تصور مي كنيد، اين قول و قرارهاي خارج از خانواده مبتني بر علاقمندي شما كفايت مي كند.
البته آن دختر خانم فعلا تمركز بيشتري بر شناخت معيارهايش دارد و آشكارا مي گويد كه خانواده اش مخالف هستند و اگر مخالف باشند. اين ازدواج سر نمي گيرد ، لذا با اصرار شما فقط بر اساس احساس قولي به شما نمي دهد. ليكن شما كه خانواده آنها را به طور ظريفي دور زديد تصميم داريد مسائل را بين خودتون حل كنيد.
توصيه من اينست حالا كه خانواده اتان خبر دارند، موضوع را رسمي بررسي كنيد و اگر بناست قول و قراري گذاشته شود و او چند سال به پاي شما بنشيند حداقل يه كمي حرفهاي پشتوانه عملي هم داشته باشد.
اگرچه به نظرمن ، با توجه به سن دختر خانم، حتي با توجه به قول و قرارهاي خودش و شما ، احتمال تغييرات نگرشي و تغيير در انتخاب باز هم بالاست. لذا ما براي پيشگيري احتمالي از مشكلات توصيه مي كنيم دختر و پسرها فقط وقتي مقدمات نسبي ازدواج برايشان در زمان حال يا آينده بسيار نزديك مثلا طي 6 ماه ، فراهم شد، رسمي دست به انتخاب بزنند.
خواهش مي كنم پست قبلي ام و اين پست را با دقت بيشتري مطالعه فرماييد و بكار گيريد.
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
خواسته این خانم کاملاً منطقیه که می خواهد جدی و رسمی وارد شوید .
فکر نمی کنید این خودخواهیه که انتظار داشته باشید که ایشون 4 سال تو آب نمک بمونه برای شما ؟؟؟.
4 سال زمان کمی نیست ، در این فاصله برای ایشون موردهایی پیش میاد که شاید تمایل به پذیرفتن داشته باشه اونوقت شما راهش رو می خواهید سد کنید . در ضمن تجارب زیادی داریم از آقا پسر و دختر خانمهایی که به طرفشون قول یک سال بعد را داده اند ، ولی بعد پشیمان شده اند و تصمیم دیگه ای گرفته اند ، چه برسه به چهار سال.
اگر خیلی روی ایشون مصر هستید اما تا 4 سال آینده نمیتونید زیر یک سقف باشید و از طرفی مطمئنید تمام معیارهاتون با هم مچ هست نه فقط عواطف ، در این صورت رسمی وارد شوید و عقد کنید تا تکلیف هر دو شرعی و قانونی مشخص باشد ، بعد بپردازید به آماده کردن شرایط شروع زندگی زیر یک سقف.
این راهی که شما برای خود ترسیم کرده ای اشتباهه و طرف شما هم نپذیره نشونه عقلانیتشه .
.
پست من و جناب مدیر همزمان شد
.
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
نقل قول:
عمو جون دست بر میوه حوا نـــــــــــزن!
(شنبه ۰۶ شهر ۱۳۸۹ ۱۰:۳۲ صبح)
parse نوشته است:
معشوقه ماهم 17 سالشه و سال دوم دبیرستان.دختری با حجاب و متین,در برخورد با نا محرم سنگین و با حیا(همه جوره قبولش دارمو عاشق این رفتارشم)
دوست من اگر تنها دلیل شما برای انتخاب ایشان، همین خصیصه اش است، به جرأت می گویم که صبر کن.
معشوقه شما هنوز یک دختر دبیرستانی است و وارد جامعه نشده است. به کرات دیده ام دختران اینچنینی که به محض فراهم شدن شرایط، موضع اولیه شان را کنار گذاشته اند.
البته جسارت نباشد، ممکن است معشوقه شما اینچنین نباشد و با علم و اعتقاد این رویه را انتخاب کرده باشد که در اینصورت هرگز از موضع خود کنار نمی رود.
اما فرض محال، که محال نیست.
به او اجازه دهید که وارد اجتماع (حتی دانشگاه) شود و آنگاه آنرا بسنجید.
عجله نکنید. هم به خودتان و هم به او فرصت دهید.
من معذرت میخوام از مدیر و فرشته
فکر می کنم شما دچار استرس از دست دادن اون دختر شدید من کاری ندارم چیکار می کنید فقط یه جمله: شاید خدا کاری کنه که در ظاهر آدم عذاب بکشه ولی نتیجشو چند سال بعد ببینه
ببین شاید آقای مدیر 10000... برابر بیشتر از من و تو از اینجور اتفاقها دیده باشه واسه همین نگرانه هشدار میده چون رفتارت پر خطره ریسکه احتمال آسیب هست نمیگم حتما بد میشه واست ولی همه میگن مشورت و عقل
همونطور که بلو اسکای عزیز گفته اگه تنها دختری سرشو پایین بگیره که نمیشه گفت فرشتست
البته اگه معیارتون همین باشه البته ظاهرا شما تصمیم گرفتین من می ترسم شما تو لحاظ کردن معیار هاتون دچار توجیه بشین یعنی خودتو توجیه کنی که همیشه خوبه
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
ضمن تشکر از مدیر.دختر داییت بارها گفت نظر خانوادم.این ینی نظر من اگر با نظر خانوادم
همسو نباشه بی فایدست.ولی با اصرار مجبورش کردی که جواب دلخواهتو بده.بذار خیالتو راحت کنم.با توجه به شرایط
فعلی تو و دخترداییت جوابش منفیه.شرایط تو که هنوز موقعیت ازدواجو نداری و ممکنه موارد دیگه ای به تورت بخوره و
از پیشنهادت پشیمون بشی و شرایط خودش که این فرصتو داره تا منتظر موارد بهتری بمونه.
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
ممنون از نظراتون.
حرفاتون منطقیه,ببینین به نظر من خانوادشون راضی میشن.فکرکنم خانوادشون با منتظر موندن و قول دادن به ما مخالفن(منطقیه خوب).اگه اینطور نبود نمیگفت که نمیتونه با یه حرف به من قول بده و...
نقل قول:
البته اگه معیارتون همین باشه البته ظاهرا شما تصمیم گرفتین من می ترسم شما تو لحاظ کردن معیار هاتون دچار توجیه بشین یعنی خودتو توجیه کنی که همیشه خوبه
ببین دوست عزیز,من سخت گیرانه ترین معیارها رو لحاظ کردم ولی همه جوره مناسب میبینم,من مشکلی تو خودش ندیدم که بخوام توجیهش کنم یا در نظر نگیرمش.
نقل قول:
شرایط تو که هنوز موقعیت ازدواجو نداری و ممکنه موارد دیگه ای به تورت بخوره و
از پیشنهادت پشیمون بشی و شرایط خودش که این فرصتو داره تا منتظر موارد بهتری بمونه.
چرا ما آدما همش دنبال یه شرایط بهتر هستیم,بهترین گزینه جلوی رومه,حالا من الکی دنبال چی بگردم؟
این داستان رو شنیدی؟
نقل قول:
شاگردی از استادش پرسيد:" عشق چست؟ "
استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچينی! "
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسيد: "چه آوردی؟ "
و شاگرد با حسرت جواب داد: " هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه های پر پشت تر ميديدم و به اميد پيدا کردن پرپشت ترين، تا انتهای گندم زار رفتم ."
استاد گفت: " عشق يعنی همين! "
شاگرد پرسيد: " پس ازدواج چيست؟ "
استاد به سخن آمد که : " به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! "
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسيد که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: " به جنگل رفتم و اولين درخت بلندی را که ديدم، انتخاب کردم. ترسيدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم."
استاد باز گفت: " ازدواج هم يعنی همين!!
حالا من نه اون عاشقم نه دومیش.من دوست دارم به خاطر خوشبخت کردنش ازهمه تفریحات و جوونیم بزنم تا بهش برسم,اگه میدونستم که نمیتونم خوشبختش کنم,هیچ وقت دنبالش نمیرفتم و اصرار نمیکردم,چون واقعا لایق بهترن زندگیه.
ببینین من دنبال گزینه بهتری نیستم و بهترین گزینه رو جلو روم میبینم.من چشمامو نبستم و یهو باز کنم ببینم همین حوا جلو رومه که,شاید خیلی ها رو تو ذهنم برنداز کرده باشم(البته همه پسر ها به نظرم اینجورین)!بابا ناسلامتی 4 سال دانشگاه رفتیم,چند سال اینور و اونور ,تو جامعه,تو فامیل,محیط کار,دوست آشنا و ..... همه رو دیدم.من آدم سخت گیری تو حجاب و حیا و ... هستم,ولی این دختر یه پله بالاتر از خواسته من هم هست!
درسته که من هنوز جوونمو ممکنه گزینه های دیگه ای به تورم بخوره,ولی چند سال باید بگذره تا من بتونم بشناسمش؟خانوادشو بشناسم؟به نظر من چندین سال طول میکشه تا مابه این سطح آشنایی برسیم.تازه اگه اون کیسه اونی باشه که من میخوام!!!!!!!!
ولی خوب من از بچه گی با دختر داییم بزرگ شدم,درسته از هم دور بودیم,ولی خوب خانواده هامون خیلی به هم نزدیکن.اصرار من نسبت به شناخت بیشتر به خاطر اینه که اون بیشتر منو بشناسه,آخه من یه جورایی اخلاق های خاصی دارم(که یه سری هاشم تنده!).فکر نمیکنم کسی به جز اون واقعا منو بخواد و بتونه همینجوری دوسم داشته باشه.
دوست داشتم شرایطی بشه که اون منو به عنوان یه طالب واقعی قبول کنه و هر دومون به درس وکارامون برسیم و روابط دختر دایی پسر عمه همچنان حکم فرما باشه,ولی خوب بدونیم که مال همیم.
من نگرانم که اگه نامزد کردیم و چند مدت که گذشت,اون یا من وابسته بشیم و تحمل دوری سخت بشه.(که اینم امکان داره) ولی دوستی دارم که میگه:هنر مرد اینه که زنش رو از لحاظ احساسی به خودش وابسته کنه!
شما چی میگید؟؟
حرفام منطقیه؟؟
چه راه هایی رو پیشنهاد میکنید؟؟
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
به نظرم شما فعلا برین یک آزمایش بدهید، ببنید که می توانید ازدواج کنید با هم یا نه. خدای نکرده داستان سریال "جراحت" نشه.
اصلا همین مطلب می تونه نقطه شروعی برای صحبتهای رسمی باشه.
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
با مادرم صحبت کردم.گفت نگرانیم بی مورده.قرار شد با خانواده داییم صحبت کنه.اینجور که فهمیدم,حوا خانم خواستگار زیاد داره,طوری که یکی از خاله هام که اونم تو شهرستانه به مادرم میگفت,باید زود اقدام کنید,چون چند تا خواستگار همین چند ماه پیش اومدن و رفتند.
نمیدونم چی پیش میاد,ولی توکل میکنم به خدا,هر چیزی که شد ان شا الله که خیره.
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
دوست عزیز سلام
اولا تبریک می گم به خاطر این باورتون که اهل دوستی واین حرفها نیستین وقول ظاهر ادمهای امروزه رو نمی خورید ولی یه جائی هم گفتین که یه سری اخلاقهای تندی هم دارین که فکر می کنم شما به غیر ازیکی دو جلسه که فقط خواستین نظرشون رو راجع به خودتون بدونین شناختی از اخلاقیات همدیگه ندارین که لازمه قبل از اقدامهای رسمی به این موضوع بپردازید در هر صورت هر اقدامی که می خوایید انجام بدید به صلاح هر دوتونه که با اطلاع ورضایت خانواده هاتون باشه ودر آخر من باگفته فرشته مهربان موافقم که اگر همه این مراحل پیش رفت آشنائی ها دو طرف وهمه چیزها نمی شود به صلاح نیست بدون عقد این چها رسال را صبر کرد ..موفق باشید:72::72::72:
RE: دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟
دوستان سلام.
بدبخت شدم :302:
چنن روز پیش مادرم با مادر حوا خانم صحبت کرد,اونم گفت که پدر حوا خانم با ازدواج فامیلی مخالفه!!!
چی فکر میکردم چی شد.مارو باش,میگفتیم این دایی ما اگه یه پسر رو تو دنیا قبول داشته باشه اونم منم:302:
البته این مخالفت به خاطر یه تجربه طلاق تو فامیله.نمیدونم چرا منو با اونا مقایسه میکنن.اون یه مورد خیلی خاص بود,دختره 10 سال از پسره بزرگتر بود و دوتاهم بچه داشت و.....
آخه کجای من شبیه به اونا بود.
حالا مادر حوا خانم قرار شده با پدرش صحبت کنه و جواب بده.نمیدونم نتیجه چی میشه,دایی من کسی نیست که به این سادگی از حرفش برگرده:54:
من فقط توکلم به خداست,البته با یه نه گفتنم بیخیال نمیشم,البته نظر خود حوا خانم مثبته و با من مشکلی نداره,همینه که آرومم میکنه.