RE: آیا خیانت می کنم؟ راهنمایی...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omidvar
"یاد بگیریم مسیولیت کارهامون رو به عهده بگیریم. حالا که این دلبستگی رو برای کسی که شاید دیگه نتونه دلبسته کسی بشه ایجاد کرده، حق نداره به همین راحتی بزنه زیرش برای آسایش صرفا خودش."
الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و احقرها فی التناصف! بحث مسئولیت اخلاقی تو این جور رابطه ها، یه بحث سهل و ممتنع هست. با دید منطقی نگاه کنیم که جواب راحته، ولی آیا این دید منطقی، "انسانی" هم هست؟ از یه طرف دیگه، اگه یه نفر فقط به خاطر اخلاقیات، خودشو یه عمر پابند کس دیگه کنه، وقتی با مشکلات زندگی مشترک روبه رو شد، به کاری که کرده شک نمی کنه؟ این زندگی چی از توش در میاد؟ به نظرم تنها جواب منطقی اینه که از همون نقطه صفر، نباید وارد رابطه ای شد که عاقبتش نامعلومه، ای کاش بتونیم، ای کاش از همون اول چشممونو بتونیم باز نگه داریم... ولی وقتی کار به این جاها و جاهای مشابه کشید، چه جوابی باید داد؟ شاید فقط همین: نگران نباش، فراموش می کنی، فراموش می کنه! دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره! هر اشتباهی تاوانی داره، تاوان بی فکری تو این رابطه ها هم همچین چیزاییه، وقتی هم هر دو طرف خودشونو درگیر کردن، یعنی پای لرزش هم نشستن دیگه!
راستی این که آدم همزمان با دو نفر ارتباط داشته باشه، خیلی خیلی کار کثیفیه، مگر این که هر دو طرف از این مسئله باخبر و راضی باشن، که بعیده!
بذارین اینو توضیح بدم که روشن بشه: من همزمان با دو نفر به قصد ازدواج رابطه نداشتم. از حدود یک سال پیش من و اون آقای (خواستگار قبلی) میدونستیم که نمیتونیم ازدواج کنیم اما پذیرش این قضیه سخت بود و با هم دوست بودیم و سعی میکردیم اون قضیه رو برای خودمون حل کنیم. تو این مدت برام خواستگار اومد و من هر بار قضیه رو به اون آقا گفتم و ایشون هم بهم گفت فکر کن و تصمیمی که میخوای رو بگیر. ( اما به خواستگارها نمیگفتم چون رابطه خاصی نبود و ...) اما این بار که حس کردم جدی تره به خواستگار جدیدم هم گفتم. البته من اشتباه بودن این کار رو قبول دارم اما نمی تونستم به خواستگارها بگم نه چون پدر مادرم .... خیلی حرفا رو باید بگم تا بحث روشن بشه