بچه ها پیش روان شناسم رفتم اما تاثیری که نداشت هیچ حالمم بدتر شد ...
نمایش نسخه قابل چاپ
بچه ها پیش روان شناسم رفتم اما تاثیری که نداشت هیچ حالمم بدتر شد ...
میشه بگین روانشناس بهتون چه توصیه ای کرد؟
چرا حالتون بدتر شد؟
حرفایی که خودم میدونستم گفت با گذشت زمان بهتر میشی ، میتونست اتفاق بدتر از این پیش بیاد و ...
بازگو کردن این اتفاق نگرفتن جواب سوالامو انرژی منفی که بهم داد تو جواب بعضی سوالا حالم بدتر کرد ...
اینطوری که نمیشه برادر من
اگه رابططونو با اون خانم کلا میخواید فراموش کنید میتونید کار اون 2 نفرو فراموش کنید
ولی اگه 1 درصدم به ادامه رابططون فکر میکنی باید مسئلرو جدی دنبال کنی و مراحل قانونیشو طی کنی تا اون 2 نفر به سزای عملشون برسن.
قبلا درباره اون روانشناس تحقیق کرده بودی؟
میدونستی کار بلده یا نه؟
گاهی اکثر روانشناسا(بنظر من)کارشونو خوب بلد نیستن ولی بازم با افکار و احساسات مردم بازی میکنن
یه روانشناس متعهد و خوب پیدا کنین
نا امید نشین،ناامیدی خیلی مخربه.سعی خودتونو بکنین
دوستتون در چه حاله؟اونم همراهتون بردین؟بهش کمک کنید.اونم ضربه دیده
تو این شرایط پشتشو خالی نکنین
موفق باشین.خبر بدین بهمون
دوست محترم سلام
از ابتدا در جریان مسئله شما بودم
حق با مشاور است به مرور بهتر خواهید شد و این آسیب مرتفع می شود شما نیاز به زمان دارید .
چندین سال پیش حدود 20 سال پیش .
همسر دوست دوران بچگی من ( آقا دوست من بود ) توسط پدر شوهرش مورد تجاوز قرار گرفت و این زن و شوهر جوان روزهای سختی را با وجود یک فرزند پشت سر گذاشتند اما مرور زمان به آنها کمک کرد و آنها امروز زندگی خوبی دارند و همچنان در کنار هم با تفاهم زندگی می کنند .
فکر نمی کنم مورد شما بدتر از این مورد باشد که به هر ترتیب پای بچه ای هم وسط بود و طرف پدر شوهر یا پدر و یا مثلا پدر بود.
اما در زندگی آنها حضور من و همسرم بسیار نقش داشت چرا که آنها به محض اینکه بازنوازی این خاطره در ذهنشان کلید می خورد به ما پناهنده می شدند چرا که ما به غیر از فامیل آقا تنها کسانی بودیم که توسط خودشان در جریان ماجرا قرار گرفته بودیم و...
واقعا یکی پیدا نمیشه یه کمک درست حسابی به من بکنه ،
از صبح که از خواب بیدار میشم اون صحنه ها میاد جلو چشام تا موقعی که میخوام بخوابم خسته شدم دیگه دارم دیونه میشم توف به این زندگی و آدماش ....
آقای علیرضا واقعا متاسفم هر چندمیدونم تاسف ما دردی از درد شما دوا نمیکنه
اما من برخلاف سایر دوستان نظرم اینه که شما و اون خانم ارتباطتون رو قطع کنید حداقل موقتی تا این مسئله فراموش بشه
ببینید دوست من هر دوی شما وقتی همو میبینید یا ارتباط برقرار میکنید با دیدن چهره ی هم اولین چیزی که در ذهنتون شکل میگیره اون حادثه هست و این باعث میشه دائم ودائم اون مسئله بازخونی بشه و ریشه دار بشه پس بهتره از هم دور باشید هر گونه ارتباطی رو باهم قطع کنید اما به این دختر یه ارامش خاطری از این نظر بده که هر وقت به شما احتیاج داشت از هیچ کمکی دریغ نمیکنی اما به صلاحه که همو نه ببینید نه تماس داشته باشید مطمئنم ایشون هم به این مسئله رضایت میدن .... اما طوری برخورد نکنید که فکر کنه حالاکه این بلا سرش اومده ونجابتش به باد رفته شما دارید ترکش میکنید ! اصلا این حس مراقب باشید بهش القا نشه بهش توضیح بدید که اگه همو نبینیم بهتره و اون حادثه بهترو زودتر کمرنگ و بعد هم تا حدودی فراموش میشه!
حادثه سنگین و تلخی به هر حال ایشون همراه شما بودن و شما مسئول بودید پس به فکر ترک 100 درصد ایشون نباشید همراهی ایشون رو ترک نکنید و از دور مراقب ایشون باشید فعلا!
1-اینکه بسیاری از روانشناسان کارازموده نیستن شکی درش نیست سعی کنید فعلا برای شروع پیش روانپزشک برید تا با مصرف دارو هر دوی شما کمی اروم بشید چون در این مرحله دارو درمانی و ارام بخش ها و خواب اورها میتونن کمی ذهن شمارو اروم و تخلیه کنن...
2-سعی کنید به محیط هایی که مشابه محیط این حادثه بودن فعلا نرید تا اون حادثه واستون تداعی نشه
3-با ایشون و هر شخص دیگه ای که اون حادثه رو واستون تداعی میکنه ارتباط رو قطع کنید
4- خودتون رو شدیدا درگیر کار کنید تا از این مسئله کمی دور بشید
از خدا بخواید که این مسئله از ذهن شما و عشقتون پاک بشه و خدا بهتون کمک خواهد کرد!
خیلی خیلی خیلی متاثر و متاسف شدم واقعا دردناکه و اصلا قابل تصور نیست !:302:
اروم باشید و ترخدا به گزینه 1 صددر صد عمل کنید...:316:
سلام
من هم ماجرا شما رو خوندم خيلی خيلی وحشتناک و آذار دهنده هست.
متأسفانه واقعیتی هست که اتفاق افتاده و تنها چيزی که به شما کمک ميکنه دنبال
راهی برای فراموش کردن قضيه هست.هيچ کس نميتون يه راه تو چند خط به شما بگه و شما در طی چند روز خوب شيد
گفته بودييد براي ادمه رابطه مردد هستيد.دوست خوبم اين ماجرا هر قدر براي شما سخت باشه
برای خوانم صد برابر سخت تره ايشون مستقيما اسيب جسمی ديدن اونم از چه نوع!!!
من خودم دختر هستم شما نبايد ايشون رو تنها بگذاريد بلکه بايد خيلی بيش از پيش با اون باشين و حمایتش کنین
روح ادما تو روابط احساسی جايگاه والاتری داره شما دو نفر صاحب روح هميد جسم هم در جای خودش مهمه
همانطور که بقيه گفتن با گذشت زمان اوضاع بهتر ميشه.مثل دو تا انسان بزرگ مردونه پشت هم
وايسيد سعی کنين با کمک هم از اين اتفاق بد فاصله بگيريد
من خودم به درک الانم تنها فکر و ذکرم اونه و فکر و تصویرایی که میاد تو ذهنش و کاری که باهاش کردن خودش میگه باهاش کنار آمدم اما گاهی از رو آهایی که میشه میتونم غم تو وجودش احساس کنم ، خیر سرم عشقق بودم بودم تنها آرزوم این بود که لیاقت عشقشو داشته باشم و بهترین روزها خاطرها براش بسازم تا قبل این اتفاق به این هدفم رسیده بودم اما بعدش همه چیز خراب شد ...
نمیخوام اینطوری بمونه میخوام روزها و خاطرهای بهتر از قبل براش بسازم اما فکر این اتفاق اذیتمون میکنه و تو روحیه جفتمون تاثیر گذاشته ... می خوام خاطرهای خوب و دوست داشتنی از این به بعدمون جای اون خاطرو بگیره اما چه جوریشو نمیدونم ...