-
RE: روزهای بی گاه...
ممنون دوستان
omidvar گرامی منم همین برام شده سوال که چرا وقتی آقایون محترم ! میخوان ازدواج کنند ،اگر دختر در قبل نامزدی داشته باشه اینقدر براشون مهم میشه ؟اینکه بدونن چرا بهم خورده و رابطه تا چه حدی پیش رفته؟
ولی وقتی دختر دوست پسرهای رنگ و وارنگ هم داشته باشه تا این حد کنجکاو نمیشن که چرا بهم خورده و تا چه حد پیش رفتن؟؟؟
چرا به فرض ممکن اگر بهشون نگی نامزد داشتی و بعدا متوجه بشن قابل قبول نیست!؟؟ ولی مخفی کردن دوستان پسر در گذشته که بعدا اگر آشکار هم بشن قابل گذشت میشه؟
کنجکاو بودم که منطق این افکار برخی (بیشتر) آقایون رو بدونم،در پست 10 هم گفتم اگر مهمه یا نیست، دوست دارم دلایل رو بشنوم...
ستاره جان من اگر در گذشته نیت و هدف دیگه ای جز این موارد داشتم هیچ وقت به ازدواج فکر نمیکردم
F_z عزیز من اگر در مسیر زندگیم به فکر شناخت خودم باشم دلیل نمیشه دست از شناخت موقعیت و آدمایی که باهاشون برخورد دارم بکشم. من میخوام بدونم و بفهمم کجای کارم و باید چطوری برم جلو!
يادآوران ممنون از توصیه ات. من خودم میدونم که کار غیر اخلاقی انجام ندادم. ولی این رو هم میدونم که اگر بر حسب اتفاق با خواستگاری تا مرحله ای جلو رفتم ،اگر بیش از2 جمله از گذشته من سوال کنه ،دیگه ادامه نمیدم.
همین اندازه که بتونم بگم که نامزدم داشتم و باهاش به نتیجه نرسیدم،همین.
خسته شدم از اینکه کسی بخواد ماجرای منو زیر و رو کنه
مدیر محترم ،شما رو آنلاین میبینم،میتونم نظرتونو بدونم؟
-
RE: روزهای بی گاه...
من نمی دونم چه کسی این طوریه، ولی من که مسلما داشتن دوست پسرهای رنگ و وارنگ برام غیرقابل قبوله ولی نامزد داشتن مسئله خیلی حساسی نیست، به خاطر همین هم می خوام در موردش بدونم، در مورد اول که اصلا به طرف فکر هم نمی کنم!
نامزد داشتن یعنی این که این شخص با هدف ازدواج و با اطلاع خانواده وارد رابطه ای شده، ولی دوست پسر، نه!
-
RE: روزهای بی گاه...
امیدوار گرامی ،امیدوارم همیشه موفق باشید و برای منم دعا کنید
-
RE: روزهای بی گاه...
خیلی خیلی ممنونم دوست عزیز، اگر قابل باشم به روی چشم، شما هم اگه منو از دعاتون بی نصیب نذارید ممنون می شم، خیلی محتاجم به دعا، خیلی...
-
RE: روزهای بی گاه...
با سلامی دوباره خدمت دوستان همدردی
دوستان در حال حاضر تو یه موقیت حساسی قرار گرفتم. ازتون میخوام که برام دعا کنید
وقتی که با عدم پاسخ شما در پستهای قبلی مواجه شدم ناراحت شدم ولی یه خورده که فکر کردم دیدم شاید موقعیت من خیلی کمیابه که شما عزیزان نتونستید به خوبی منو درک و همدردی کنید. در کنار کم توجهی به این تاپیک، دیدم که به چه خوبی خیلی از تاپیک ها پیش میرفت و دوستان زیادی درش مشارکت کردند
خودمم میدونم که برخی مشکلات راه حل ندارن و فقط باید ازش گذر کرد
تو شرایط خوبی نیستم ،اگر یه جایی ،با هر بهوونه ای ،دلتون رو آسمونی تر یافتید منو از دعای خیرتون بی نصیب نذارید:72::72::72:
-
RE: روزهای بی گاه...
آسمان ابری عزیز
من باز هم رو خودباوریت تاکید می کنم .
خودت رو حتی به خاطر این که یک بار نامزد کردی دست کم نگیر مگه خلاف شرع عمل کردی ؟ ، وقتی شما به طرف مقابلت طوری اونم همون اول صحبت، نامزد داشتنت رو مطرح کنی که گویی یک ضعف و اشکال است ، مطمئن باش طرف مقابلت هم این سیگنال رو دریافت می کنه .
و یا وقتی شما با اعتماد به نفس کافی با طرف صحبت نکنی ، اون فرد موضع نامزدی به هم خورده شما را نه به عنوان یک عیب که به عنوان نشانه ای از ضعیف بودن شما دریافت می کنه و لذا پس می زند .
در حالیکه فرض اگر شما البته بعد از صحبتها و شناخت کافی و اکثر توافقات و سنخیتها ، فقط به عنوان اطلاع رسانی موضوع نامزدی به هم خورده را مطرح ساخته ، و عنوان دارید که همین نامزد شدن به شما کمک زیادی کرد تا متوجه عدم تفاهم در روحیه و رفتار شوید و بگویید از این بابت خدا را شکر می کنی ، و بگویی بنا بر این خواهان این هستی که دوران نامزدی برایتان با اعمال یک سری محدودیتها برای شناخت بیشتر باشه و..... قطعاً از این نوع بیان شما قوت بر می خیزد و ضعف و عیب ندانستن نامزد داشتنتان و این سیگنال به طرف هم میرسه و پس نخواهد زد .
شما در باور خود قلباً و عمیقاً لازمه تغییر ایجاد کنید . در حالی که اولاً هنوز روح و ذهن و دل شما درگیر نامزدتون هست ( از وابستگی رها نشدید ) دوماً به هم خوردن نامزدی را یک ناکامی و مسئله و عیب می دانید چطور توقع دارید این سیگنال این تصورات به دیگری نرسه !!
پس اولین و مهمترین کار شما در درجه اول لازمه این باشه که در جهت فراموش کردن نامزدتان و خاطراتش و ... تلاش کنید و دل و روح و ذهنتان را آزاد کنید ، بعد به این بپردازید که با خواستگارهایی که می آیند با چه مهارتی رفتار کنید .
[color=#0000CD]آسمان ابری عزیز
من باز هم رو خودباوریت تاکید می کنم .
خودت رو حتی به خاطر این که یک بار نامزد کردی دست کم نگیر مگه خلاف شرع عمل کردی ؟ ، وقتی شما به طرف مقابلت طوری اونم همون اول صحبت، نامزد داشتنت رو مطرح کنی که گویی یک ضعف و اشکال است ، مطمئن باش طرف مقابلت هم این سیگنال رو دریافت می کنه .
و یا وقتی شما با اعتماد به نفس کافی با طرف صحبت نکنی ، اون فرد موضع نامزدی به هم خورده شما را نه به عنوان یک عیب که به عنوان نشانه ای از ضعیف بودن شما دریافت می کنه و لذا پس می زند .
در حالیکه فرض اگر شما البته بعد از صحبتها و شناخت کافی و اکثر توافقات و سنخیتها ، فقط به عنوان اطلاع رسانی موضوع نامزدی به هم خورده را مطرح ساخته ، و عنوان دارید که همین نامزد شدن به شما کمک زیادی کرد تا متوجه عدم تفاهم در روحیه و رفتار شوید و بگویید از این بابت خدا را شکر می کنی ، و بگویی بنا بر این خواهان این هستی که دوران نامزدی برایتان با اعمال یک سری محدودیتها برای شناخت بیشتر باشه و..... قطعاً از این نوع بیان شما قوت بر می خیزد و ضعف و عیب ندانستن نامزد داشتنتان و این سیگنال به طرف هم میرسه و پس نخواهد زد .
[b]
شما در باور خود قلباً و عمیقاً لازمه تغییر ایجاد کنید . در حالی که اولاً هنوز روح و ذهن و دل شما درگیر نامزدتون هست ( از وابستگی رها نشدید ) دوماً به هم خوردن نامزدی را یک ناکامی و مسئ%D
-
RE: روزهای بی گاه...
فرشته مهربان عزیز چه کنم که دلم شکسته !
میدونم که حس و فکر خودم روی بقیه اثر میذاره ولی شاید اون کسی رو که مورد پسندم برای ازدواج بوده پیدا نکردم که تلاشی هم برای به کار گرفتن مهارت نکردم
کاش شما رو در روی من بودید که بتونم احساساتمو بهتر بیان کنم
یه بغضی تو گلومه که نمیتونم مثل قبل به ازدواج فکر کنم.
اصلا انگار یه غمی باهام عجین شده
-
RE: روزهای بی گاه...
درکت می کنم عزیزم
اما می تونی از این وضع خارج بشی ، کافیه به صورت انقلابی اراده کنی و عزمت رو جزم کنی که از این وضع بیرون بیای و امروز و فردا هم نکنی ،
قدم اول اینه :
آرامش ، آرامش ، آرامش
آرام باش و برای به دست آوردن این آرامش اولین کار توقف ذهنیه و تمرکز زدایی ، یعنی هر وقت ذهنت دنبال این مسائل رفت زود ایست بده و قوی باش در مقابلش ، و خودت رو به چیزی کاملاً دور از این مسائل مشغول کن ، مثلاً اگه درس می خونی فقط رو این تمرکز کن ، یا یه برنامه بریز ، مثلاً یه کلاس برو و فقط متمرکز رو اون شو ، هر وقت اون افکار مزاحم میاد توقف بده و به برنامه ای که داری فکر کن .
فعلاً اینو داشته باش و بگو چه برنامه ای را برای این اقدام در پیش گرفتی ، تا روشهای ایجاد آرامش و نشاط درونی را بهت بگم .
تسلیم تنبلی نشی ها !!!
منتظرم ببینم چه کار می کنی
ضمنناً وقتی روحیه مناسب را به دست آوردی و به قوت و اعتماد به
نفس و خود باوری.............. برسی ، فرد مناسبت جذب خواهد شد
البته با توکل همراه با اطمینان به خدا
-
RE: روزهای بی گاه...
عزیزم سعی کن مشکلاتت رو از هم تفکیک کنی
مشکل اولت این هست که هنوز به اون اقا فکر میکنی و غمگین میشی
مشکل بعدیت این هست که خواستگارات به خاطر این نامزدی که داشتی میرن
مشکل اولت با گذشت زمان و تمرکز زدایی حل میشه
مشکل دومت هم واسه خیلی ها مهم نیست الان خیلی ها یه نامزدی های کوتاهی داشتن و بعدش به هم میخوره و چیز زیاد عجیبی نیست البته من نمیدونم که وارد رابطه جنسی میشن یا نه فقط دیدم که خیلی ها نامزدی های قبلی بهم خورده دارن
ببین من حس میکنم که الان شما یه مشکل دیگه هم داری و اینکه نمیدونی که ایا باید به کسی که میاد خواستگاریت و یا همسر اینده ات در مورد روابط جنسی که داشتی هم چیزی بگی یا نه و اینکه اگه بگی باید کی بگی یا چجوری بگی.نمیدونم ایا این هم مشکل شما هست؟ یا در این مورد تصمیم خودت رو گرفتی که میخوای چیکار کنی؟عزیزم سعی کن که اگه این مشکل رو داری اون رو واضح مطرح کنی .اگرم نه که روی اون مشکلای قبلیت کار کن.خلاصه سعی کن که اینجا خودت رو سبک کنی و لااقل همه مشکلاتت رو بنویسی شاید کسی پیدا شه و حرفش بهت کمک کنه خلاصه به نظرم با خودت کنار بیا که الان کدوم مشکل رو داری که داره اینقدر اذیتت میکنه
منم برات دعا میکنم و واست انرژی مثبت میفرستم تو هم همینکارو بکن:72:
-
RE: روزهای بی گاه...
عزیزم خواهش میکنم این افکار رو بریز دور بخدا خدا دوستت داشته. اصلا اتفاقی نیفتاده خدا رو شکر کن که عقد نکرده بودین. رابطه جنسی کنترل شده با کسی که شرعا همسرت بوده وجدان درد نداره اصلا لزومی نداره کسی با خبر بشه. من یکسال و نیم عقد کرده هستم اگه رابطه ی جنسی کامل نداشتم اصلا الان از اینکه شوهرم داره خیانت رو در حقم تمام میکنه و ازم خواسته توافقی جدا بشیم ناراحت نبودم. کاش من بجای تو بودم کاش توی دوران نامزدی و دوستی بهم زده بود. الان همه به چشم یه دختر عقد کرده به من نگاه میکنن و من چطوری میتونم بگم من...................:302:
خانواده از دنیا بیخبر من هنوز دلشون خوشه میگن خدا رو شکر هنوز که عروسی نکردین و اتفاقی نیفتاده نظرش رو گفت.
خیلی داری به خودت سخت میگیری. به هدف های مهمتر فکر کن. متاسفانه اینجور آدما جایی پایین تر از عذاب وجدان و اینطور حرفا سیر میکنن. چرا خودت رو دست کم میگیری؟