نوشته اصلی توسط reihaneh
من واقعا برام جالبه دلیل این اتفاقات رو بدونم.
کامران و دیحیتال من عزیز، دوست داشتن، فقط پول خرج کردن نیست.
چرا فرض نکردید این دوست عزیز تشنه ی محبت شده؟ تشنه ی شنیدن کلمه "دوستت دارم". تشنه ی "بوسیده شدن"، تشنه ی این که همسرش با یه شاخه گل بیاد خونه.
کامران و دیحیتال من عزیز، چرا باور نمی کنید این هم یک نیازه؟ و آدمی که بیش از حد تشنه ی چیزی بشه، دیگه درست تجزیه تحلیل نمی تونه بکنه.
من کار این دوست عزیز رو توجیه نمی کنم. اما تقبیح هم نمی کنم.
فقط می دونم مثل هزاران زن دیگه؛ به علت عشق و علاقه به همسر، فرزند و داشتن زندگی مشترک، باید ندیده بگیره این نداشتن رو. "به همین سادگی"
و البته شروع کنه مشورت گرفتن و مشاوره رفتن برای بهتر شدن روابط، که شاید بشه درست شه.
حالا فرض کنید جای این زن، بک مرد بود و کلی آه ناله می کرد با این حس چه کنم که ارضا نمی شه. زنم سرده. فلانه، بهمانه. برا همین رفتم زن دوم گرفتم.
اون وفت باز هم می گفتید "شیطان بر تو غلبه کرده" یا چون یه اسم شرعی گرفته رفتارها و عکس العمل هاتون تغییر می کرد؟
اینجا جواب ندید که بحث منحرف نشه. انشالله توی یه تاپیک جدا گانه، سر فرصت بحث می کنیم. فقط خواستم فکر کنید.:72: