RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
http://www.hamdardi.net/images/www.hamdardi.com_2.net.jpg[/img][/align]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
اما کماکان نظرمن همون هست که دانستن اینکه طرف داره بازی میکنه کمکی به حال ما نمی کنه و.....
اگر برای شما فرقی نمی کند که طرف دارد چکار می کند که تصمیم به حمایت نمی گرفتید . درست است ؟!
پس برایتان فرق می کند و بر مبنای گفته ی خودتان
ببین آنی جان ، لزوم استفاده از نظریه بازیها رو میگم ، اگرفرض کنید ما اساسا با این نظریه (که بقول شما خیلی مفید و سازنده است و....) آشنا نبودیم باز هم به همین عکس العملها رهنمون میشدیم یعنی اگه قضیه معمولی بود با گفتگوی مرد وزن حل میشد. اگه قدری پیچیده بود با وساطت فامیل و دوست و خیرخواهان اون زندگی و اگه قضیه خیلی پیچیده بود ، نیاز به مشاوره تحصصی روانشناسی .
اما درعین حال ، برا اینکه به خوبی با این نظریه آشنا بشم - شاید حرف جدیدی برا گفتن داشته باشد - سعی کردم مشکل این زوج رو درقالب یازیها بیارم و از شما در تحلیل اون کمک بگیرم. :104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
منظورم از وظیفه ، اینه که نمی تونم نسبت به مشکل نزدیکام بی تفاوت باشم. احساس می کنم اگه بتونم برا سازندگی زندگیشون کاری کنم ولو به قیمت بی احترامی های مقطعی ، اگه نکنم نمی تونم خودم رو انسان بدونم - وظیفه رو از باب اجبار اطرافیان نگفتم .
هر چه میزان آگاهی و شناخت شما بیشتر باشد نتیجه ی بهتری از این حمایت خواهید گرفت . ضمن اینکه شما در این رابطه نقش حامی دارید اما در جایی دیگر وبازی فرد دیگر خود شما می توانید نقش قربانی و یا زجر دهنده را داشته باشید و به وقت لزوم برای خودتان و دیگران می توانید موثر تر واقع شوید و از بروز مشکلات حاد جلوگیری یا مشکلات را با یک نوازش ساده و موثر حل و فصل کنید .
ضمن اینکه به زبان ساده هیچ یک از ما دوست نداریم به بازی گرفته شویم و سرمان کلاه برود . شناخت بازی ها در بسیاری مواقع آن جا که علم بازی ها را درست یاد بگیریم باعث می شود تا بازیهای پنهان را درک کنیم و به موقع فاصله ی خود را با فرد مشکل دار زیاد کنیم و مثلا وی را از حریم خصوصی خانوادگی به حریم خصوصی اجتماعی منتقل کنیم .
ممنون از توضیحتون ، اما آیا بدون اینکه بازیها رو یاد بگیریم ، مگه نشده تا حالا که با یه فردی فاصلمون رو زیاد می کنیم - به عبارتی به حال خود رهاش می کنیم- این هم یه نوع واکنشه ، شاید بخاطر این هم نباشه که بخوایم مراقب کلاه سرمون باشیم ، که کسی اونو ور نداره ویا یه دونه گشادش رو روی سرمون بذاره!! :P
بحث اصلی من دراینجا فواید نظریه بازیهاست. راستش هنوز درست و حسابی نگرفتم چی میخواد بگه
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
اگر برای شما فرقی نمی کند که طرف دارد چکار می کند که تصمیم به حمایت نمی گرفتید . درست است ؟!
پس برایتان فرق می کند و بر مبنای گفته ی خودتان
ببین آنی جان ، لزوم استفاده از نظریه بازیها رو میگم ، اگرفرض کنید ما اساسا با این نظریه (که بقول شما خیلی مفید و سازنده است و....) آشنا نبودیم باز هم به همین عکس العملها رهنمون میشدیم یعنی اگه قضیه معمولی بود با گفتگوی مرد وزن حل میشد. اگه قدری پیچیده بود با وساطت فامیل و دوست و خیرخواهان اون زندگی و اگه قضیه خیلی پیچیده بود ، نیاز به مشاوره تحصصی روانشناسی .
کمک آگاهانه و عمیق و لایه به لایه ، بهتر از درک مسائل سطحی و رویت نمودار سطحی است که در آن در صد اشتباه و خطا زیادتر می شود و....منجر به قضاوت سطحی و راهکارهای پر خطاست .
بازی که سازماندهی زمانی است با بازی ها ی پنهان متفاوت است و ما بر سربازی ها پنهان صحبت می کنیم .
بازی پنهان ،برخواسته از پیش نویس زندگی است و در تحلیل رفتار متقابل به بازی های مشترک که به شکل عجیبی در سراسر دنیا یکسان است اشاره می کند .
پیش نویسی که من و شما وقتی کودک بودیم و از جایگاه یک کودک مسائل را درک و تحلیل می کردیم و برای خودمان نسبت به مسائل مختلف و واکنشها ، قوانینی نوشته ایم و امروز در اثر بازنوازی احساسات 4- 12 سالگی ما اتفاق می افتد . یعنی در این حالت بالغ تصمیم نمی گیرد بلکه نظر همان کودک را پیش می بریم .
از نظر کودک ،تصمیمات اولیه ی زندگی او تنها راهی هستند که او را زنده و سرپا نگه می دارد پس جای تعجب نیست که وقتی ما به عنوان افراد بزرگسال در پیش نویس خود قرار میگیریم ،می خواهیم که بارها و بارها مهر تائید برباورهای پیش نویس خودمان در مورد خود ،دیگران و دنیای اطراف بزنیم .
هر بار که ما دست به یک بازی روانی می زنیم با استفاده از پیامدهای آن بازی ، باورهای پیش نویس را تقویت می کنیم .( در حالی که ما قادریم تا پیش نویس های اشتباه را تحت کنترل بگیریم )
فرض کنید " بی بی " وقتی که نوزاد بود به طور غیر کلامی تصمیم گرفت که وظیفه اش در زندگی این است که به دیگران کمک کند . ولی هرگز نمی تواند به قدر نیاز کافی به آنها کمک کند .
هر وقت "بی بی" وارد بازی " چرا این کار را نمی کنی ...؟" می شود ،"بی بی" این تصمیم را در درون خودتکرار می کند که به تقویت پیش نویس " بی بی " کمک می کند .
و همچنین می توانیم از بازی ها برای تائید وضعیت اساسی زندگی خود بهره ببریم .
فرض کنید" آنی " بازی " به من لگد بزن " را انجام می دهد وضعیت زندگی "آنی " " من " خوب نیستم - شما خوب هستید " را تقویت می کند .
چنین وضعیتی مجوزی به " آنی " می دهد که از دیگران فاصله بگیرد .حال در این میان من فردی را به سمت خود جذب می کنم که بتواند لگدهای پیاپی به من بزند و بازی مرا تکمیل کند . این فرد کیست ؟!بازیگر " حالا گیرت آوردم پدر سگ " است . این بازیگر مکمل من است .
چرا که اگر مثلا "کیوان " بازیگر این نقش باشد بر این باور است " من خوب هستم ،شما خوب نیستید " و هر بار که درنقش زجر دهنده ظاهر می شود مجوزی هم پیدا می کند که از شر دیگران ( آنی ) خلاص شود .
وقتی حکایت و داستانی در زندگی ما مدام تکرار شد یعنی ما بازیگر هستیم و در پیش نویس زندگی یا ضد پیش نویس هستیم و کاملا بر حسب شناخت بازی و بازیگر و آگاهی قابل کنترل و پیشگیری و یا هر انتخاب دیگری هستیم .
و کاملا قاد هستیم بر آگاهانه بر ضد پیش نویس ها ی مخرب خود عمل کنیم و برعکس از سوق دادن دیگران به سمت پیش نویسهایشا ن و اقدام به بازی جلوگیری کنیم .
و از طرفی وقتی من بدانم که بازی من در زندگی چیست ، دیگراز مکمل های خودم ایراد نمی گیرم چرا که آنها نیاز مرا بر حسب پیش نویس ها برطرف می کنند . درست مثل آنجا که من بازیگر " به من لگد بزن " و کیوان " حالا گیرت آوردم پدرسگ " بود .
پس تاحدی قضیه برچسب زدن و تمبر جمع کردن ها تعطیل می شود و من -"بی بی " - " کیوان " موجودات قابل درکی می شویم و سعی بر این خواهیم کرد با تقویت بالغ و والد خود ، از سوق دهنده هایی که ما را به نوعی به سمت پیش نویس هدایت می کند جلوگیری کنیم . این هم یک نوع شناخت و آگاهی خوب از خودمان و اطرافیان ما ست .
یعنی به نوعی من و شما بر مبنای پیش نویسها ی زندگی عمل می کنیم و گاهی هم ضد پیش نویس .اما در آنجا که کودک اقدام به تصمیم گیری می کند اگر او را بشناسیم و از تصمیمات و خواستهای او آگاه باشیم می توانیم از حوزه اختیارات و تصمیم گیری های خود استفاده کنیم و بر توانایی های خود کنترل داشته باشیم .
من اگر به عنوان یک انسان از پیش نویس و سوق دهنده ها و بازی ها ی روانی خود آگاه باشم می توانم کاملا روحیه ی معاشرینی که جذب می کنم را هم بدانم و خواهم دانست که اگر من به بازی روانی وارد شوم طرف من با من چگونه برخورد خواهد کرد و.....و هر چقدر میزان آگاهی من بیشتر باشد راحت تر و سهل تر می توانم ارتباط موثر بگیرم و...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
ممنون از توضیحتون ، اما آیا بدون اینکه بازیها رو یاد بگیریم ، مگه نشده تا حالا که با یه فردی فاصلمون رو زیاد می کنیم - به عبارتی به حال خود رهاش می کنیم- این هم یه نوع واکنشه ، شاید بخاطر این هم نباشه که بخوایم مراقب کلاه سرمون باشیم ، که کسی اونو ور نداره ویا یه دونه گشادش رو روی سرمون بذاره!!
بحث اصلی من دراینجا فواید نظریه بازیهاست. راستش هنوز درست و حسابی نگرفتم چی میخواد بگه
این اتفاقی است که ما ناآگاهانه آن را تجربه کرده و می کنیم و خواهیم کرد . اما داستان چرایی اش را با خرج کردن تمبر و برچسب و قضاوت و آلودگی وانگشت اتهام گرفتن و احساسات تخریبی و ....انجام داده ایم و می دهیم اما دانستن چرایی درست ماجرا عمق بیشتر به ماجرا می دهد و وادار می شویم که آزردگی های خود و نوع نوازش های منفی و دیدگاه های کودک خود را برمبنای پیش نویسی که برای زندگی نوشته درک کنیم و ....
به زودی تاپیکی باز خواهم کرد تا دوستان علاقمند ، بازی های خود را و کانالهای ایجاد مشکل را شناسایی کنند و بدانند که خیلی از اتفاقاتی که در زندگی ها ی خود به تکرار تجربه کرده ایم و.....چگونه است و هر فردی حداقل با یک بازی روانی خود آشنا شود .
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
ممنونم از توضیحاتتون ، :104::104:
برگردیم به پست 17 ، بنظر شما تونستم بازیهای زندگی این زوج رو تشخیص بدم ، اگه جواب مثبته در ادامه پست 19 تون و درقالب بازیها این پست رو بیشتر شرح بدید.
همینطور که گفتم شروع کننده بازی زن بوده ، اما بعد از اتفاقاتی که افتاده زن به ایراداتش پی برده و چندین بار عذر خواهی هم کرده ، اما این بار مرد این بازی رو شروع کرده و ظاهرا هم نمی خواد کوتاه بیاد. (تا حالا)
جهت اطلاع : این زوج تاالان یکبار مشترکا پیش مشاور رفته و تستهائی از اونها گرفته (نتیجه تست این بوده که می توانند باهم زندگی کنند) ، قرار بعدی رو که مشاور تعیین کرده زن رفته اما مرد نرفته و قرار شده تا چند روز دیگه بره.
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
شمابه بازی های خانم اشاره کردید و من هم در تکمیل صحبت شما تا آنجا که اطلاعات اجازه می داد دو بازی پنهان مرد را معرفی کردم.
توجه بفرمائید عدم حضور مرد در مراجعه دوم نزد مشاور حتی با عنوان ظرف چند روز آینده خواهم رفت ( با هر دلیلی ) تائید کننده درست بودن نوع بازی وی ( مرد )است
و باز توجه داشته باشید که مرد از ابتدا بازی پنهان داشته است حتی قبل از خانم .آقا مخفی بازی می کرده و خانم آشکار .
بفرمائید من سراپا گوش هستم .
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
نمی دونم چه چیزی رو باید شرح بدم ، بنظرم در پست 17 و درقالب بازیها شرح دادم.
این روزها مرد دارد فشار مضاعف می آورد. مثلا حق ارتباط با فامیلهاتو نداری. حق خارج شدن از خونه نداری؟ حق نداری تلفن بزنی و.....
زن هم کاملا وابسته . و بی طاقت.
الان در زیر یه سقف زندگی (البته اگه بشه اسمش رو زندگی گذاشت)
دیروز با مشاورشون صحبت کردم .
ایشون به مرد گفته وقتی زن ازت معذرت خواهی کرده ، ببخش تا بزرگ شوی.
مرد بر روی مواضع خودشه. که این زن بدرد زندگی من نمی خوره.
پرسیدم که آیا مشکلات شغلی و مالی باعث این برخورد او شده ؟ گفت ابدا
گفتم بهترین کاری که ما می تونیم برا این زوج انجام بدیم چیه؟ گفت اینکه هیچ کاری نکنید.
دوست داشتم به پدر این آقا تماس بگیرم و ازش کمک بخوام با پسرش صحبت کنه شاید تغییری حاصل بشه.
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
baby محترم
بله این اتفاق طبیعی است و این آقا دایره ی فشارها را برحسب بازی اش تنگ تر هم خواهد کرد. کاری که قبلا به شکل دیگری انجام می داد تا همسرش را به بازی طلاق و قهر بکشاند و چون نمودار ظاهری بازی خانم را می دیدید فکر می کردید که وی در پی کسب محبت است !
بازی پنهان و بازی روانی آقا همین است و متاسفانه از نوع درجه دو و یا سه است .
امیدوارم این آقا دست از بازی بکشد .
شما بهترین کاری که می توانید بکنید این است که هوای این خانم را داشته باشید .چرا ک تحت فشار روانی زیادی است و به شکل کاملا مستقیم وی را از طریق خود و خانواده نوازش و حمایت کنید .
خانواده ی این آقا در جریان مشکلات پسرشان و عروس شان هستند ؟! اگر در جریان باشند باعث ایجاد خشم مضاعف آقا نخواهد شد اما اگر در جریان نباشند و از طریق شما متوجه این مسائل بشوند به هر ترتیب ممکن است .خشم و عصبانیت این آقا مضاعف بشود و فشارهای بیشتر ی اعمال کند و واکنش هیجانی بیشتری از خود نشان بدهند .
این امکان وجود دارد که مشاور را عوض کنند ؟! این آقا نیاز به دکتر روانشناس بالینی دارد .