RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط راهگشا
پس چه بهتر این رابطه دوستی را با همه افراد انسانی برقرار سازیم اما پیش زمینه هایی باید رعایت شود::
قبل از برقراری رابطه>>> لطفا هدف خود را از ارتباط گوشزد نمایید که هدف من تنها برقراری یک رابطه سالم انسانی در قالب و عرف جامعه است.
>>>اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.... اگر کسی در طی رابطه وارد خط قرمزها شد بلافاصله او را از این کار منع کنید. و حداقل امکان در صورت رد شدن از خط قرمزها رابطه را قطع نمایید. هر چند اگر فردی ظریفیت های شناختی را در خود ایجاد کند و دید جنسیتی را کنار گذارد هرگز طرف مقابل وارد خط قرمزها نخواهد شد.
>>>هر رابطه اجتماعی نباید به دلبستگی برسه.... مهم ترین ویژگی برقراری رابطه سالم این است که دید جنسی را کنار بگذاریم.
دقت کنید>> من روابط دوستی رایج در جامعه با جنس مخالف را پیشنهاد نمی دهم ولی هرگز هم این روابط را بلوکه و تکذیب نخواهم کرد زیرا اگر ما بگیم و نگیم این روابط صورت می پذیره. پس راهکار این است که ما شیوه های ارتباط سازنده در حدود انسانی را به جوانان یاد دهیم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط راهگشا
اما توجه>>>
روابط دوستی رایج در جامعه را به هیچ عنوان توصیه نمی کنیم.. اما برقراری رابطه اجتماعی را حق تمامی انسان ها می دانیم.. و جه بهتر بجای سخت گیری های معمول آگاه سازی های متدوال انجام دهیم.
آقای راهگشا گذشته از تناقض های حرف های شما
بحث ما اینجا روابط اجتماعی نیست . چه کسی در رابطه با روابط اجتماعی (مثل مثال های اولیه که در پست 11 زدید) سخت گیری کرده ؟؟؟؟؟ چرا پیش فرض های غلط می سازید ؟؟؟!!!!!
بحث برسر روابط دوستی است که بسیار در جامعه ما مشکل آفرین شده .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط راهگشا
و اعتقاد دارم پاک کردن صورت مسئله مشکلی را حل نمی کند... درست مثل این می ماند که بگویم در سال اخیر هیچ طلاقی بین زوجین صورت نگرفته اما واقعیات جامعه نشان دهد که فقط در سال گذشته طبق گزارش رئیس سازمان روان پزشکی کشور در استان تهران از هر 5 ازدواج 4 ازدواج به طلاق انجامیده است.
آیا با پاک کردن صورت مسئله طلاق می شود از صورت گرفتن آن جلوگیری کرد؟!!!
فکر می کنید علت اینکه آمار طلاق بالا رفته چیست ؟؟
آیا در گذشته ها که روابط محدود بود ، آمار ازدواج بیشتر بوده یا طلاق ؟؟
اتفاقا یکی از دلایل بالا رفتن آمار طلاق و پایین آمدن آمار ازدواج همین روابط است .
دختری که پیش از ازدواج روابط متعدد داشته پس از ازدواج دائما در ذهن خود همسرش را با آن مردها قیاس می کند و در نتیجه در زندگی ناسازگار تر است .
مردی که پیش از ازدواج روابط متعدد داشته بعد از ازدواج تنوع طلبی مانع اکتفا کردن به یک زن می شود . چقدر در هممین تالار از خیانت همسرشان می گویند .
این روابط با ناسازگار کردن زنان و تنوع طلب کردن مردان سبب افزایش آمار طلاق می شود .
و همین روابط هم پیش از ازدواج انگیزه های اصلی را برای تشکیل زندگی و پذیرش مسئولیت و تعهد از بین می برد .
باز هم شما این روابط را به حق میدانید . جالب است آمار میدهید اما باز هم توصیه می کنید ........
اینجا یک سایت مشاوره ای است نه یک سایت علمی که در آن به بحث بر سر نظریه ها بپردازیم بنابراین بهتر است بیشتر از این بحث را به حاشیه نبریم .....
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
باران عزیز آرام باشید.
این تالار به قول شما تالار مشاوره است ...پس بهتر است بجای حاشیه پردازی و تکذیب و تخریب نظر دیگری تنها نظر خود را اعلام کنیم. قطعا مراجعان در این صورت بهترین استفاده را خواهند کرد.
دل گرامی هم خوشبختانه نظر و نتیجه خود را برایمان نوشتند.
نمی خواهم بحث را به حاشیه کشانم وگرنه برای درک بهتر و آگاه سازی اعضاء توضیحات مفصل را ارائه خواهم داد.
توصیه می شود شما که اظهار نظر خوبی دارید فعلا به مشکل و سوال مراجع پاسخ دهید نه از روی هیجان پاسخی بنویسید
با تشکر
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Dell
سلام
مرسي از اينكه همه ي دوستان وقت گذاشتند و نظر دادند، خيلي با دقت خوندم ، بعضي نظرات يه حس بدي رو به آدم منتقل مي كنند، انگار بعضي از دوستان درست متوجه مخاطب و مشكل نشدند!!! حس كردم داريد با يه دختر نوجوان كه مي خواد با كسي دوست بشه ، نصيحت مي كنيد!!!!!
بعدشم يه كم به اختلافاتتون نگاه كردم، خندم گرفت، ببخشيد، ولي متاسفانه جامعه ي ما دچار از هم گسيختگي فرهنگي شده!!!!
سلام خانومی یه وقت سو تفاهم نشه ، این بحث ها بیشتر مربوط به همون تاپیکی است که شما در اولین پست به اون اشاره کردید که متاسفانه بحث اصلی تاپیک شما رو به حاشه برد .
من به سهم خودم بابت این موضوع از شما عذرخواهی می کنم . :316:
اما عزیزم چرا انقدر ناامید و درمانده شدی . امیدت به خدا باشه . با اتفاقات گذشته زندگی نکن . گذشته هر چی که بوده یا هر کسی که در این وضعیت مقصر بوده گذشته وتموم شده .
میشه از معیارهاتون برای ازدواج بیشتر برامون بگید .
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Dell
سلام
مرسي[align=justify] از اينكه همه ي دوستان وقت گذاشتند و نظر دادند، خيلي با دقت خوندم ، بعضي نظرات يه حس بدي رو به آدم منتقل مي كنند، انگار بعضي از دوستان درست متوجه مخاطب و مشكل نشدند!!! حس كردم داريد با يه دختر نوجوان كه مي خواد با كسي دوست بشه ، نصيحت مي كنيد!!!!!
بعدشم يه كم به اختلافاتتون نگاه كردم، خندم گرفت، ببخشيد، ولي متاسفانه جامعه ي ما دچار از هم گسيختگي فرهنگي شده!!!!
تشكر مي كنم از "راهگشا" ي عزيز، به خاطر صحبت هاشون... راستش من هميشه تو روابطم عرف و حد و حدودا رو در نظر مي گيرم، دختري هم نيستم كه بگم لام تا كام با جنس مخالف حرف نميزنم، بالاخره من دانشجوي ارشدم، شاغلم، شده با همكارام شوخي كنيم، بحث كنيم، بگيم، بخنديم... بدون هيچ مشكلي...
تا حالا ارتباط اين چنيني با يك غريبه نداشتم...
واقعاً از مدير همدردي تشكر مي كنم: من در حال فريب دادن خودم هستم!!!! درسته...
حتي ديشب تصميم گرفتم طرف رو ببينم، گفتم مي بينم، شايد ازش خوشم نيومد قيدش رو زدم... ولي يه لحظه فكر كردم، اگه خوشم اومد چي؟؟ انگار تو يه لوپ ميافتم، وابستگي ... همين الان از تصورش داره پشت شونم تير مي كشه، حكايت وحشتناكي خواهد بود، اونم براي دختري به خوش قلبي من!!!! باهاش صحبت كردم، آدم خوبيه، ولي در حدي كه بخواي مثل يه همكلاسي كه باهاش سلام عليك داري و ممكنه يه روز تو زندگي يا اجتماع با موقعيت شغلي اي كه داره روش حساب كني، ولي ارتباط بيشتر رو حس كردم... راستش بوي وابستگي از همين الان به دماغم خورد، حالت تهوع بهم دست داد...
پشيمون شدم ، حس كردم بايد همين جا افسار رو كشيد و ايستاد، من باارزش تر از اين حرفام...
آره، درحد يك سلام عليك اينترنتي همين جا متوقفش مي كنم!!!!!
حرف هاي بالا رو تو ذهنم بود، دليلي نداشت براي شما بگم، ولي حس كردم بايد يه جا بنويسم، تا موندگار بشه...
راستش مي خوام اينجا جواب سوال بعدم رو هم بگيرم:
در مورد حكايت خواستگاراني كه توي پست قبلم گفتمه... از مدير همدردي و همه دوستان مي خوام كه بهم كمك كنند:
من از دوران مدرسه خواستگار داشتم، ولي هيچ كدومشون حداقل شرايطي كه به من بخوره رو نداشتند، تا 22سالگي خيلي جدي نمي گرفتيم، هنوز اميد زيادي بود، بعد يكي يكي شرايط هاي عجيبي براي من بيچاره كه چه از لحاظ ظاهري، تحصيلي خانوادگي، فرهنگي، مالي ، اخلاقي، مذهبي قرار داشتيم رقم خورد!!!! گاهي وقتا واقعاً نا اميد ميشيم، دوست دارم جاي دختراني باشم كه بزرگترين فكرشون براي ازدواج فقط دوست داشتن يا نداشتن باشه!!! راستش دليلي كه من تاحالا از كسي خوشم نيومده شرايط هاي بدشون بوده، يا طرف ديپلم بوده، يا اوضاع نابسامان خانوادگي يا اخلاقي داشته، خلاصه هميشه فاصله ي زيادي بين من و اونا بوده...
ديگه كسي تو فاميل و اطرافيان و همكاران نمونده كه به موقعيت من بخوره...
هر روز جلوي چشمم داره ازدواج هايي كه دو نفر خودشون همديگه رو پيدا مي كنند زياد ميشه، بابام شعارش شده كه بهتره ازدواج نكني تا اينكه يه ازدواج نادرست داشته باشي... اوايل از اين شعار خوشم ميومد، ولي الان ته دلم يه غم عجيبي ميشينه، باور كنيد همين الان اشك تو چشام حلقه زده...تازه 26 سالم شده، يه وحشت عجيب من رو گرفته!!!!؟؟؟
از طرفي ميبينم آدمها اينقدر راحت باهم دوست مي شند، حالشو مي برند، هر چند به جاش تلخي هاش هم مي چشند...
خواستگاراي من بعضياشون كه ديگه عجيبند، چند تاشون بودند كه يكي ديگه رو دوست داشتند، خانوادشون من رو در نظر مي گيرند!!! وسطش مي گن نپسنديدند!!!!!! خيلي محترم باشند ميگند مشكل از ما بوده!
اصلاً خودم رو مستحق اين بي حرمتي نمي دونم،
يعني من ارزش دوست داشته شدن رو ندارم؟؟؟؟؟
گاهي وقتا دلم مي خواد با يه دوستي انتقام بگيرم، از اين وضعيت اسف بار جامعه مون!!! چرا!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا ما متولدين دهه ي 60 بايد در مرز تغيير بايد ها و نبايد هاي زندگي باشيم؟؟؟ دانشجو كه بودم، پدرم آشنايي و ازدواج با يه دانشجوي غريبه رو ممنوع كرد، الان ميگه بهتره خودت انتخاب كني!!!!!!!!!!!!!!!!
آخه من چي بگم!!!!!
اين كشمكش هاي دروني من براي به خطا رفتن تمومي نداره!!! اين دومين باريه كه مدير همدردي عزيز من رو نجات ميده، قبلاً هم پستي مشابه داشتم!!!!(سال گذشته)
سال گذشته نتونستم درس بخونم، روي پايان نامه ام كار كنم، خانواده ي من خيلي دوستم دارند، پدرم من رو كاملاً از لحاظ مالي تامين مي كنه، در حاليكه درآمد خوبي دارم... گاهي وقتا كه تازه يه خواستگاري شكست خورده داشتيم ، براي اينكه حواسم رو پرت كنه مي پرسه ميخواي فلان گوشي رو برات بخرم(با ي ميليون قيمت)؟ يا فلاني مي خواد ماشينشو بفروشه، برات بخرم؟
خيلي خيلي بيشتر ناراحت مي شم، انگار يه حرف ناگفته است بينمون... سفر هميشه بهم كمك مي كنه، ديگه براي تاب آوردن فاصله ي مسافرت هام كم شده!!! پدرم براي اينكه من برم خارج از كشور مسافرت، حاضره براي اينكه تنها نباشم، پول سفر يكي از اعضاي خانواده ام رو بده، با وجوديكه به من كاملاً اعتماد داره...
اغلب توي سفرهام كه براي خوشي ميرم، احساس تنهايي مي كنم، فكر كن من عيد رفته بودم يه كشوري كه ملت ميرند ماه عسل!!!! چه فشاري رو تحمل كردم، خدا رو شكر كه تور بود و مادرم باهام بود.
خيلي كتاب مي خونم، راجع به خودشناسي، موفقيت؛ جنس مخالف روابط جنسي و... مطالعه دارم... ولي بعضي وقتا انگار هيچي نمي تونه اين درد تنهايي من رو درمان كنه، سرنوشت به دست ماست!!!!؟؟؟؟؟ نيست به خدا، من يه دختريم كه هميشه براي موفق بودن تلاش كردم، پاك بودم، مثبت بودم... ولي مي بينم خيلي از دخترا با فاصله ي خيلي زياد از من به راحتي شرايط خوبي سر راهشون قرار مي گيره و ازدواج مي كنند!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
ديگه دارم ديوونه ميشم[/align]
بگين چيكار كنم؟؟؟؟
دل عزیز نتونستم خودم رو راضی کنم که فقط یه تشکر زیر پست بذارم:104::104::104::104:
اینا دردای همه جوانانی مثل ما هست ،دختر و پسر هم نداره ،خیلی هستن که خوبن ولی دیده نمی شن ،بخدا دیده نمی شن ، این روزا پر شده از دختر پسرایی که تو خیابون دست هم رو می گیرن و فکر میکنن عاشق هم هستن ،ولی نیستن ،بعد چند ماه می فهمن عشق کجا بود؟ یا دختره پسره رو .....گیر اورده بود یا پسره دختره رو ،یا هر دوشون همدیگه رو ،
دوست پسر ،دوست دختر :حالم دیگه داره از این دو کلمه بهم می خوره ، این همه تو این تالار بحث شده بدون هیچ نتیجه ای ،
این وسط یه عده دارن بدون هیچ عذابی زندگی خودشون رو میکنن و دوست پسر و...... اخرش هم یه پسر خیلی ببخشین احمق (یا بر عکس) گیر می یارن و خودشون خوشبخت میشن و طرف مقابلشون رو بدبخت میکنن
مشکل از خود ما هم هست ،هیچ وقت معنی دوست داشتن واقعی رو درک نکرده ایم ،همیشه باید دروغ بگیم و ظاهر سازی کنیم تا همه به طرفمون بیان
همه اینطورین
الان میدونم خیلی از شما ها باز میخواین جلوی من جبهه بگیرین ،ولی باور کنید واقعیت رو نمیشه پاک کرد ،بالاخره یه جایی خودش رو نشون میده (تو همین امار ها)
بی خودی خودمون رو خسته نکنیم ،این قصه سر دراز دارد ،کلافش هم دوسر نیست ،خیلی گره کوری شده
من که یه جور دیگه قضیه رو واسه خودم حل کرده ام ،شاید هم صورت مساله رو واسه خودم پاک کرده ام ،ولی در هر صورت من به اون ارامشی که میخواستم ،تقریبا رسیده ام:310:
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole maryam
ولی در هر صورت من به اون ارامشی که میخواستم ،تقریبا رسیده ام:310:[/b][/color]
گل مریم عزیز حرفاتون کاملا قابل درکه . کسی منکر واقعیات امروز جامعه ما نیست . اما دلیل نمیشه که چون واقعیت جامعه اینه پس شمایی که تا امروز پاک بودی تن به چنین روابطی بدی ، این همون موضوعی است که دل عزیز در ابتدای تاپیک به اون اشاره کرد و امروز هم دل و هم شما به این نتیجه رسیدید که بله واقعیت جامعه اینه و باعث خیلی مشکلات خصوصا برای کسانی که خودشون رو حفظ کردند شده اما باز هم حاضر نیستید پاکیتون رو کنار بگذارید و ارزش هاتون رو زیر سوال ببرید . و این قابل تحسینه و حرف ما هم همینه که درسته واقعیت اینه اما ما که تا امروز تن به این روابط ندادیم هم ناچار نیستیم وارد این روابط بشیم و این نتیجه درسته :104::104::104:
گل مریم مهم آرامش درونی است که شما به آن رسیده ای حال چه مجرد باشی چه متاهل . خیلی از کسانی که در این تالار مشاوره می گیرند متاهل هستند اما آرامش ندارند به دلیل مشکلاتی که در زندگی دارند .
حرف پدر دل درسته که ازدواج نکردن بهتر از ازدواج غلطه .
دل عزیز خانواده شما تا حدی در مساله امروز شما مقصر هستند چرا که زمانی که انتخاب های زیادی می توانستی داشته باشی ازدواج با دانشجو را غلط میدانستند و نمی پذیرفتند و شما را محدود کردند ولی امروز به شما می گویند که خودت انتخاب کن . به نظر میرسد که متوجه اشتباه خود شده اند که الان این توصیه را برای شما دارند و نگران روحیه شما هستند .
اما شما هم ناامید نباشید و همینطور که امروز به این نتیجه رسیدید که شما ارزشتان بیش از این است که به روابطی اینچنینی وارد شوید هیچگاه به فکر ورود به یک رابطه بی هدف و بی سرانجام نیافتید .
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
عزيزانم، يكم بيشتر برام توضيح بديد، ممنون ميشم
baran68 مرسي از توضيحات، خانواده ام ميدونن كه مقصرند و به اين موضوع اعتراف مي كنند، ولي خوب من بايد چيكار كنم، من دنبال اينكه كي مقصر بوده نيستم، به دنبال راه حل براي وضعيت فعليم!
بله واقعیت جامعه اینه و باعث خیلی مشکلات خصوصا برای کسانی که خودشون رو حفظ کردند شده اما باز هم حاضر نیستید پاکیتون رو کنار بگذارید و ارزش هاتون رو زیر سوال ببرید . و این قابل تحسینه و حرف ما هم همینه که درسته واقعیت اینه اما ما که تا امروز تن به این روابط ندادیم هم ناچار نیستیم وارد این روابط بشیم و این نتیجه درسته 104
راستش سوالي داشتم: ما عقايد و چاچوب هاي خاصي داريم، خودمون رو از روابط آلوده به گناه دور مي كنيم، كه احساساتمون دست نخورده ميمونند، هدف اينه كه مي خواهيم ازدواج كنيم و روابط گذرا رو تجربه نكنيم، مي خوايم يه زندگي محكم داشته باشيم، ولي بعد به يه جايي مثل اينجايي كه من الان رسيدم ميرسيم، اگر من بخوام به اين عقايد ادامه بدم چقدر احتمال داره به اون زندگي هدف برسم؟؟؟؟ ممكنه يه روزي برسه كه من ببينم آره من هم اگه همرنگ جماعت شده بودم الان براي خودم يه زندگي مشترك داشتم؟؟؟؟؟ اصلاً مشكل اصلي اينه كه مي بينم پسراي ماهم عوض شدند، حالا هي بيا تو گوشش بخون كه اين دختر خانواده داره، پاكه، خوشگله ... دوپاشو مي كنه تو يه كفش كه من همون دوست دخترم كه تو خيابون ديدم رو ميخوام، من با فلان همكلاسيم اخلاقاي مشترك داريم، دوساله با هم دوستيم!! همو رو مي خوام!!!!!!!!
من هنوز جوابمو نگرفتم لطفاً راهنمايي كنيد
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
سلام دل عزیز
مشکل شما نیستی مشکل اینه که جامعه ی ما پر شده از خانومهایی که خیالی راحت به آقایون سرویس میدن
و مشکل اینه که خیلی از آقایون هم قبل از ازدواج دوست دارن تجربه هایی داشته باشن
شما باید یکی همجنس خودت پیدا کنی این کار که به پاک بودن اهمیت بده و خودشم پاک باشه
الان چرا خیلی از پسرهای ما زیر بار ازدواج نمیرن دلیلش اینه که نمی خوان مسئولیت یه زندگی سخت رو داشته باشن
وقتی این همه تنوع وجود داره چرا خودشونو تو دردسر بندازن
تا زمانی که این دیدگاه وجود داره ازدواج سنتی تنها راه خوشبختی برای کسی است که پاک مونده
البته خوده ازدواج سنتی سرتا به پا زیر سواله ولی خوب چه میشه کرد
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
يعني ميگيد من راهي رو انتخاب كردم كه به يك ازدواج سنتي كه ممكنه از طرف خوشت نياد ولي چون سنتيه با بالا رفتن سن شانس ازدواج موفق رو از دست ميدي، ختم ميشه... يه ازدواج زوركي كه چون من راهمو اينطوري انتخاب كردم پس عشق بي عشق؟؟
خداييش حرفاتون اوج نااميدي رو بهم منتقل كرد، يعني چون من پاك موندم محكومم به اينكه اينطوري ازدواج كنم، حالا بايد تا كي بشينم؟؟؟ بابا آخرشين به خدا!!!!!!!!!!
همين الان من نمونه اي ميشم براي تمام كسايي كه دارند اين تاپيك رو ميخونند، كه توروخدا نگاه ، طرف يه عمر دور دوست پسر رو خط كشيد كه چي بشه؟؟؟!!!!! به اينجا برسه نااميد كه فقط يه سري انتخاب هاي محدود بين آدماي آسمان جلي كه ميان خواستگاري داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه ميشد الان روي اين پست يه آژير خطر ميذاشتم!!!!!!!!:320:
من 10 روز پيش يه خواستگار داشتم ، طرف ايراني آلماني بود، اومده بود تو 2 هفته يه دختر ايراني نجيب بدون هيچ خط و خشي و سابقه ي دوستي با پسر بگيره و بره، هه! افتخارش اين بود كه سه ساله مجرد زندگي ميكنه و هم خونه اي دختر نداره، به شدت رو اينكه طرف حتي يه دوست پسر هم قبلاً داشته باشه حساس بود!!!!!! نه اينكه بگيد خيلي آدم معنقدي بود، اتفاقاً هيچ ديني نداشت، اصلاً نه آموزه هاي اسلام رو درست ميدونست، نه مسيحيت!!!!!!
جوابش از همون جلسه ي اول آماده شد،آخه عزيزان من اينطوري هم نيست كه بگيد هر كي مياد خواستگاري سنتي خودش يه آدمي مثل منه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خواهشاً توي جواب دادن به پست من محتاط باشيد!!!!!!!
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
نه دل عزیز منظورم این نبود اگه حرف جوری بو.د که اینطوری برداشت کردی مذرت میخوام نمی خواستم ناامیدت کنم
منظورم این بود که خیلی از این خانومایی که خیلی راحت به آقایون سرویس میدن انگیزه ازدواج رو تو اونها کشتن
من تو پستم گفتم شما باید یکی مثل خودتو پیدا کنی کسی که قدر پاکی رو بدونه نه این که براش اهمیتی نداشته باشه
من خودمم ازدواج سنتی رو قبول ندارم
برای آشنایی قبل از ازدواج باید یه سوم شخص دخیل باشه
یعنی کسی که روحیات شما و ارزش هاتو میشناسه یکی مثل شما رو هم که با روحیاتتون سازگاره میشناسه بهم معرفی کنه
اینطوری شما فرصت شناخت و انتخاب پیدا میکنی و می تونی تصمیم گیرنده باشی و خودت اگه نخواستی رد کنی
دل عزیز من اگه تند حرف زدم معذرت میخوام
RE: دوستي سازنده با پسر، درست يا غلط؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Dell
يعني ميگيد من راهي رو انتخاب كردم كه به يك ازدواج سنتي كه ممكنه از طرف خوشت نياد ولي چون سنتيه با بالا رفتن سن شانس ازدواج موفق رو از دست ميدي، ختم ميشه... يه ازدواج زوركي كه چون من راهمو اينطوري انتخاب كردم پس عشق بي عشق؟؟
ببین عزیزم زندگی کردن با کسی که عاشقش هستی خیلی خوبه اما اینو بدون این عشق وقتی دوام خواهد داشت که درست انتخاب کرده باشی .
وقتی که شما درست و بر اساس معیار هاتون کسی رو که روحیاتش با شما سازگار باشه رو انتخاب کنی مطمئن باش عشق هم به وجود میاد . این عشق ماندگار است چون دلیل داره و صرف احساسات نیست .
نه مثل خیلی از جونهای امروز که تو خیابون عاشق میشن و میگن اگه با این زندگی نکنم میمیرم (اینجا معیار ها سنجیده نمیشه و شناختی نیست چون احساسات اجازه این کار رو نمیده ). بعد از یک سال ...... زندگی ای بابا پس اون عشق کجا رفت .
میدونم که کسانی که تا حالا خواستگاراتون نظر شما رو جلب نکردند .
به همین دلیل میشه بیشتر از معیارهاتون بگید ؟
یعنی تا حالا هیچ کدوم (گذشته از اون هایی که زورکی اومدن) با معیارهای شما هماهنگ نبودند ؟