RE: لطفا آقا پسران با تحربه حوابم را بدهند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tarane.h
bahar_tara عزیز مسئله ای که شما مطرح می کنید مربوط به گذشته نه چندان نزدیکه . هر چند شواهد و قرائن نشون میده این رابطه از بیخ و بن اشکال داشته و همان بهتر که شکل نگرفته ولی این بازگشت شما به گذشته و اصرار بر موشکافی این اتفاق و رجوع به این آقا نشان از تنهایی شماست.
از پست های کوتاه و بی حوصلگی شما در نوشتار و توضیح دادن هم این مسئله مشهوده.
عزیزم حتما با پدر و مادرهایی که فرزندانشون ازدواج کردن و احساس تنهایی می کنند روبرو شدی, دائما از گذشته و خاطرات صحبت می کنند.
و شما هم احتمالا الان دانشگاه را تمام کردی و وقت زیاد و تنهایی شما را به گذشته برگردونده.
الان شما در اوج جوانی باید خاطره ساز باشی نه اینکه به مرور گذشته بپردازی.
اگه حدس من درسته بهت پیشنهاد می کنم تاپیک جدیدی بزنی و مسائل اطراف و تنهاییت را توضیح بدی تا دوستان بتونند در جهت بهبود شرایط به شما کمک کنند وگرنه با نظرخواهی و نظرسنجی در مورد مسائل گذشته شرایط شما تغییر نمی کنه و فقط بیشتر در خود و خاطرات خود فرو می روید.
موفق باشید.
ممنونم از پیشنهداد شما.. پیشنهاد جالبیه..
اتفاقا امروز داشتم فکر می کردم چه قدرمن تنهام. چون هیچ وقت شوق دیدن ِ کسی و ندارم..دلم برای کسی تنگ نمیشه. تا مدت ها کلمه دلتنگی و فقط شنیده بودم. الانم آدمی وجود نداره که آرزوی دیدینش و داشته باشم..به نظرم دیگران حتی اگر خوشبخت نباشن.. اما حتما کسی و تو زندگیشون دوس دارن..
RE: لطفا آقا پسران با تحربه حوابم را بدهند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omed
ببين بحث دو تا است : يكي چرا اون شور را اون فرد داشت و تو اونجور برخورد كردي ؟ و دومي اينكه الان چكار كني ؟در مورد اولي نظر من همان است. حالا من نميدانم و شما هم نگفتي كه او قطعا"ازدواج كرده بود يا نه ؟ و مسئله مهم شما هم علت رفتار اون موقع والان ايشان بود نه چيز ديگر !ومن هم اشاره كردم اين يك قالب شخصيتي براي مردان و زنان است كه در محدوده اين سنين اينگونه رفتار را دارند كه حتما" همراه تغييرات فيزيولوژيك هم است يعني زن حدود 30 و مرد حدود 40 با توجه به تجربه و شرايط تنوع رفتاري و احساس اظهار وجود و... دارد و اين را دربرخي اعضاي تالار ميتواني مشاهده كني !اما اكنون :افكار سازنده اعمال هستند !اول بايد ببيني چطور فكر ميكني ؟چند سوال:1-آيا زندگي برابر ازدواج است و داشتن خواستگار ؟ 2-آيا احساس گناه ميكني ؟چرا؟ 3- آيااز مهارتهاي زندگي آگاهي داري؟4-آيادر خانواده و دوستان همدرد و مونس داري؟5- به جز اين مشگل اساسي در زندگي داري؟
سوالات جالبی اند.. نه زندگی برای ازدواج نیست احساس گناهم نمیکنم اما اگه تا 50 سالگی طول بکشه احساس حقارت میکنم.. نه مهارت های زندگیو نمی شناسم نه مونسی ندارم نه فعلا مشکل خاصی ندارم
RE: لطفا آقا پسران با تحربه حوابم را بدهند
زندگي مهارت ميخواهد مثل رفتن به سفر !اول بايد هدف مشخص شود بعد وسيله بعد مسير بعد ببيني چي همراه ببري با كسي بري يا تنهايي شايد وسيله اي كه انتخاب كردي براي استفاده مدرك يا مجوز بخواهد(مثل گواهينامه رانندگي ويا بليطقطار) ممكن است وسيله ات خراب شود يا تاخير داشته باشد و....خيلي به هم شبيه اند مگه نه ؟من نگاهم اينطور است !حالا دختر خوب !يه لحظه به ايست:324:نگاه كن الحمدا... مشكل اساسي نداري (يعني وسيله ات سالم است )ولي آيا بقيه موارد را خوب سنجيدي؟پس اول هدف كه فكر ميكنم با توجه به منطقي فكر كردنت مشكل نداري بعد .... حتما" مهارت پيدا كن با مطالعه با آموزش و...ميتوني بعضي جاها با همسفر بري مخصوصا" گردنه هاي پر پيج وخم و ميتوني برخي ديگر رو تنهايي...بعضي جاها بايست از مناظر زيبا لذت ببر!(شكوه ايثار يا قدرت ايمان و...) ولي هيچ وقت نا اميد نشو !احساس حقارت نكن دنبال چاره باش بغل جاده استراحت كن ولي وسط اتوبان وانيسا :305:فعلا" تا بعد