عشق به همجنس

سلام
فکر نمی کردم این همه آدم مشکل من و داشته باشن!
قصه من شایدم ما!
دانشجو بودم.یه ترمه فارغ التحصیل شدم.سال آخر یه حس عجیبی نسبت به یکی از دوستام پیدا کردم که روز به روز داره بدتر میشه و او هم از من بدتر!خیلی بیشتر از اون چیزی که قابل تصوره دوستش دارم و حاضم همه زندگیمو بدم که او راحت و آروم باشه که متاسفانه نمیشه.تنها چیزی که آرومش میکنه بودن در کنار همدیگه است که اینم امکان پذیر نیست(چون من استان فارسیم و او شهرکردی)
یه جوری میشه گفت زندگیمون تعطیل شده!او داره ارشد میخونه!یعنی اسمش به دانشجوی ارشد ولی درس که نمیخونه و منم که قراره برای کنکور ارشد بخونم!دیگه زندگی برام بدون او مفهومی نداره.
سوال:این حس از نظر شرعی مشکل داره؟چی کا کنیم که بعدها پشیمون نشیم؟ممکنه برای زندگی آینده مون مشکلی پیش بیاد؟خواهش میکنم در صورت امکان جوابم رو بدید.
ممنونم

سلام خواهرم
من هم مانند تو تا سرحد كمال عاشق مي‌شدم من با يك نفر و در چند مدت عاشق ديوانه‌وار مي‌شدم شايد وقتي او را با كساني ديگر مي‌ديدم ناراحت مي‌شدم
عاشق كسي كه همجنس من بود آنقدر عاشق مي‌شدم كه برايش همه كار مي‌كردم
مسافرت مي‌رفتيم و ...
من شايد عاشق آنها مي‌شدم فقط به آنها فكر مي‌كردم ولي اين چند نفر از من سوء استفاده را مي كردند بعضي از آنها هم فكر مي‌كردند كه من عاشق خواهر آنها شدم و اين موضوع را به من مي گفتند
عاشق شدن در زندگي كار اشتباهي است يعني عاشق همجنس شدن
چرا
چون او بايد دلش را به جفتش ببند آخر
چون اگر برايش پول خرج كردي نمي‌تواند جبران كند
چون تو را از كارهاي ديگر و دقتها و ظرافتهاي كه در انتخابهاي ديگر داري باز مي‌دارد ببينم او چكار مي‌كند
چون كه آخر نامردي مي‌كند چون دل به كسي ديگر مي‌بند به يك نا همجنس
باور كن اينگونه است
من اين را نه يكبار بلكه بارها تجربه كرده‌ام
بايد بگويم شما تمام سرمايه‌گذاريت را روي ناهمجنست بگذار
چون تو قسمت اويي و او قسمت تو
چيزي كه نپايد دلبستگي نشايد
اگر عاشق ماورا شوي يعني خدا او بهتري عشقباز است باور كن
من هم آنرا تجربه كرده‌ام
چون ما انسانهاي خونگرمي هستيم عاشق مي‌شويم
اين حسن بدي نيست ولي بايد در مسير درست قرار گيرد
اگر قرار نگيرد سوء استفاده مي‌كنند از ما
باور كن
برادرت وم

سلام خواهرم
من هم مانند تو تا سرحد كمال عاشق مي‌شدم من با يك نفر و در چند مدت عاشق ديوانه‌وار مي‌شدم شايد وقتي او را با كساني ديگر مي‌ديدم ناراحت مي‌شدم
عاشق كسي كه همجنس من بود آنقدر عاشق مي‌شدم كه برايش همه كار مي‌كردم
مسافرت مي‌رفتيم و ...
من شايد عاشق آنها مي‌شدم فقط به آنها فكر مي‌كردم ولي اين چند نفر از من سوء استفاده را مي كردند بعضي از آنها هم فكر مي‌كردند كه من عاشق خواهر آنها شدم و اين موضوع را به من مي گفتند
عاشق شدن در زندگي كار اشتباهي است يعني عاشق همجنس شدن
چرا
چون او بايد دلش را به جفتش ببند آخر
چون اگر برايش پول خرج كردي نمي‌تواند جبران كند
چون تو را از كارهاي ديگر و دقتها و ظرافتهاي كه در انتخابهاي ديگر داري باز مي‌دارد ببينم او چكار مي‌كند
چون كه آخر نامردي مي‌كند چون دل به كسي ديگر مي‌بند به يك نا همجنس
باور كن اينگونه است
من اين را نه يكبار بلكه بارها تجربه كرده‌ام
بايد بگويم شما تمام سرمايه‌گذاريت را روي ناهمجنست بگذار
چون تو قسمت اويي و او قسمت تو
چيزي كه نپايد دلبستگي نشايد
اگر عاشق ماورا شوي يعني خدا او بهتري عشقباز است باور كن
من هم آنرا تجربه كرده‌ام
چون ما انسانهاي خونگرمي هستيم عاشق مي‌شويم
اين حسن بدي نيست ولي بايد در مسير درست قرار گيرد
اگر قرار نگيرد سوء استفاده مي‌كنند از ما
باور كن
برادرت وم

ممنونم داداشی عزیزم
همه حرفاتو به دوستم گفتم!
می دونی چی گفت؟
گفت:اگه عشقت برای یکی دیگه بشه،محبت رو که نمیشه تقسیم کرد!هر کی سهم خودشو داره و هیچ کس نمی تونه حق دیگری رو بخوره!و مهم همینه دیگه!
منم حرفاشو قبول دارم.
بازم ممنونم

با عرض سلام و خسته نباشید مجدد خدمت عزیزانم در فروم همدردی دات نت. من قبلا در مورد عشق به دوستم صحبت کرده بودم ولی الان با دوری تونستم یه کم به خودم مسلط بشم. حالا اگه بتونم اون رو هم عاشق خودم کنم تمام مشکلاتم حل می شه. می خوام برای این کار از تله پاتی استفاده کنم. اگر کسی در این زمینه اطلاعات یا تجربیاتی داره لطفا کمکم کنه که خیلی نیاز دارم. ممنونم.

سلام
فکر کنم
سوال شما شبیه این سوال باشه
سایت پاسخگو>>>>>>>>>>>>>>> http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/974
امیدوارم به دردت بخوره

من هم در این مورد نظری دارم که شاید شنیدنش خالی از لطف نباشد. دوستان اگر دقت کنید این حس بیشتر برای افراد نوجوان و جوان اتفاق می افتد و در کشور هایی مثل عربستان و مصر و کلاً کشور های عربی هم بسیار شایع هست. من خیلی آدم کنجکاوی هستم در مورد این مسائل ( البته کاملاً دگر جنسگرا هستم). حس عشق ورزیدن و احساس پیدا کردن در همه ی ما انسانها وجود دارد اما چون ما معمولاً در سن پایین در حیطه ی وسیعی از افراد قرار نداریم و تعاملاتمان محدود به همجنسان می شود ممکن است به اشتباه حس علاقه ورزی خود را به یک همجنس سوق دهیم. البته کسانی که این حس را دارند گمان نمی کنند که حسشان اشتباه است.
دقت کنید شما این گونه حس ها را در افرادی که در حال عبور از دوران جوانی و در سنین بالاتر هستند خیلی کمتر می بینید. چون انسان (مخصوصاً در جوامعی چون ایران و پا گذاشتن به محیط های باز تر و تماس با افراد بیشتری از جنس مخالف) در این سن به اندازه ی کافی رشد روانی و ذهنی داشته و جنس مخالف را بستر بهتری برای تمرکز احساس خود و علاقمندی می داند و با کمی جستجو فرد ایده آل خود را در جنس مخالف پیدا می کند.
اگر چه ممکن است این دوستان عاشق قبول نکنند اما این احساسات در نتیجه ی ترشح هورمونهای خاص دوران جوانی و نیاز به تقدیم احساس به یک فرد خاص در آن سنین است.
بر اساس برخی یافته های علمی واقعاً تعداد کمی از انسانها هستند که ساختار مغزی و روانیشان از بدو تولد باعث میل به همجنس در آنها می شود. اکثریت قریب به اتفاق انسانها توانایی عشق و علاقه به جنس مخالف را دارند. در دروه ی نوجوانی و جوانی این احساسات خیلی غیر طبیعی نسیت اما نباید به آن دامن زد بلکه باید سعی کرد فقط در حد یک تجربه ی جالب ذهنی باقی بماند.
افرادی مانند دوست عزیزی که تاپیک را ایجاد کردند نیاز به توسعه و گسترش روابط خود با جنس مخالف و در ارتباط بودن با آنان دارند تا بتوانند برای حس عشقورزی ذاتی خود ماءمن بهتری بیابند.
درکشور ما و کشورهای این قبیلی، به دلیل عدم ارتباط دو جنس از همان اوان کودکی جلوی خیلی از تجربه ها که به بلوغ احساسی و شخصیتی و ارتباطی انسانها منجر می شود گرفته میشه.
در کشور های غربی کسانی که به همجنس گرایش نشان می دهند معمولاً دو دسته اند. کسانی که واقعاً و ذاتاً گرایش بیشتری به همجنس دارند و البته از نظر روانی و مغزی ساختار کمی متفاوت با آدم های عادی دارند به دلیل این گرایش. و دسته ی دیگر افرادی که تجارب بسیاری با جنس مخالف داشته اند و از روی تنوع و تجربه های لذت جویانه می خواهند رابطه با همجنس را امتحان کنند.
در کشور ما بسیاری از دختران به دلیل ترس از سکس و برداشته شدن پرده بکارت و یا احساس گناه! رو به همجنس بازی می آورند و بعضی هاشون سکس با همجنس رو کم گناه تر!!!! و بخشودنی تر !!! از رابطه با جنس مخالف می دونند به این دلیل که از بچگی از پسر ها برایشان لولو ساخته اند.
خیلی از دختران هم ممکن است به دلیل تجربه های عاطفی تلخ، تجربه تجاوز یا متحمل شدن خیانت یا عدم پذیرفته شدن رو به رابطه با همجنسان خود بیاورند.

سلام ممنون به خاطر این تایپیک .
من به خاطر همین موضوع در این سایت عضو شدم .
من شاید شرایطم با دوستان یه کم فرق بکنه . من یه پسر 22 ساله هستم که کسی رو دوس دارم ( همجنس ) 18 سال از خودم بزرگتره . این موضوع شاید 5 سال باشه اما طرفم هنوز نمی دونه . من در کودکی با بقیه دوستام فرق می کردم . و من از نظر جنسی هم ( نمی دونم شاید دو جس گرا باشم ) . من تو خانواده ی مذهبی بزرگ شدم . خودم هم اعتقادات متوسط به بالاست . بعضی وقتها از خودم متنفرم و به خودم می گم من چرا باید این طور باشم . مثل کسانی که تو قران نفرین شدن.من حتی نمی تونم این در مورد این خوره روانی به کسی صحبت کنم .
بعضی وقتها فکر می کنم شاید مشکل از نوع تربیت پدر مادرم باشه . چرا من .. واقعا چرا بین این همه من.
من با خودم گفتم اگه ازدواج کنم وضعیتم بهتر بشه . به خاطر همین با پدر و مادرم در میون گذاشتم . گفتن کسی رو در نظر داری . گفتم نه فرق نمی کنه . نمی دونم چکار کنم . خسته شد هام . خسته از این زندگی ..قبلا به خودکشی فکر می کردم ولی الان نه .
در ضمن من دوستای خیلی زیادی دارم . در بیرون خودم ادم شوخ و سرحالی هستم اما در درون داغونم . یکی که الان در حالت نرماله اگه این نوشته ها رو بخونه می گه اینا از خوشی اینطور شدن به خدا حاضرم هرچی دارم بدم اما درس شم . بیشتر از لحاظ مذهب برام سخته . از نظر درسی افت بسیار شدیدی کردم . رشته ام ریاضی بود اما به دلیل اینکه نتونستم ادامه بدم رفتم دیپلم کاردانش گرفتم و برا دانشگاه فنی کامپیوتر قبول شدم . من بچه آخر هستم و دو برادر و یه خواهر دارم .


رابطه ات با پدر ومادرت چطوره؟ خوبه ، با مادرم بهتره
چند تا دوست صمیمی داری؟7-6
از نظر مذهبی چه جور خانواده ای داری؟ متعقد
خودت از نظر مذهبی چگونه هستی؟مذهبی
تفریحاتت ، سرگرمیهات و دلمشغولی هات کدامند؟ اینترنت ، فیلم ، رمان
این آقا چه خصوصیات مثبتی داره؟ وقتی نگاهش می کنم احساس می کنم دلمشغولی دنیا نداره.(اما چون اصلا با هم دوست نیستیم فکر نکنم این فکر من هم درست باشه )
میدونم سخته ولی بیا بررسی که نقطه ضعف اینآقا چیه؟ مال نسل قدیمه با فکر های خیلی قدیمی
چه موسیقی هایی گوش می دهی. پاپ - سنتی - زیاد فرق نمی کنه برام بستگی به حالم داره

خواهش می کنم از مشاور ها هم منو کمک کنید .
"حاصل عشق مترسک به کلاغ ویرانی مزرعه است"

پسرم به يك روانشناس بالینی مراجعه كن و حضوري با وي صحبت كن . مشگلي نيست كه از آن خجالت بكشي . مي بيني كه افرادي هستند كه مشگلي مثل شما دارند . و اتفاقا اصلا هم فعلا به فكر ازدواج نباش.
يك- به دليل اينكه سن كمي براي ازدواج و قبول مسئوليت داري .
دو- بايد مشگل ات ريشه يابي شود و حداقل اطلاعات درستي در مورد خودت روح و روان و جسم ات داشته باشي .

موفق باشيد

با سلام aziz88
همانطور که ani اشاره کرده است بهتر است که حضورا به یک روانشناس بالینی مراجعه فرمایید.
3 نکته ذیل هم می تواند به شما کمک کند:
یکم:
گاهی خیالبافی و تخیل در یک زمینه جنسی یا فرد ممکن است منجر به سوء تفاهم شود. به این منظور که اگر شما فقط در مورد یک نفر همجنس و آن هم نگاه جنسیتی داری، احتمالا ممکن است ریشه در تخیلات افراطی شما داشته باشد.

دوم:
با توجه به اشاره مذهبی که دارید، این احتمال هم دارد که به خاطر شدت نیاز جنسی و انسدادهای مذهبی و اجتماعی در خصوص جنس مخالف ، انرژی شما روی همجنس سرمایه گذاری شده باشد. (صحت این احتمال در جلسات حضوری با روانشناس بالینی باید بررسی کنید.)

سوم:
همچنین اگر واقعا 2 مورد بالا در شما صادق نباشد شما باید جهت ارزیابی هورمونی و ... به یک پزشک متخصص مراجعه فرمایید.