RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
بالهای صداقت عزیز شرمنده ام ببخشید الان منتجه اشتباهم شدم .
خب نقطه عطف زندگیم فکر کنم همون دانشگاه رفتنم بود .چون جریان زندگیم رو بهطور کلی عوض کرد . تا قبل از اون یه بچه مدرسه ای بودم که فقط آرزو داشتم یه روزی برم دانشگاه و جدا" برام در حد رویا بود و باورم نمیشد به واعیت بپیونده ! نه از این لحاظ که ورودش برام خیلی سخت باشه نه برای خودم سخت نبود اما گفتم چون خانواده و خصوصا" برادر بزرگترم مخاللف بود ، تقریبا" محال به نظر میرسید که من برم دانشگاه . علتش هم این بود که تا اون موقع از خانوادن ما کسی دانشگاه نرفته بود و خانوادم میترسیدن من از محیط دانشگاه تاثیر منفی بگیرم .البته همیشه میگفتن ما که به دخترمون اعتماد داریم اما به دیگران اعتماد نداریم .اما وقتی قبول شدم دیگه مانع نشدن و الحمدالله نه تنها تاثیر منفی نگرفتم خیلی هم تاثیر مثبت گرفتم و به همه ثابت کردم که آدم تا خودش نخواد به بیراهه نمیره هر چند اطرافیان در جهت گمراهیش تلاش کنن اما حرف اول رو خود شخص میزنه .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل مریم
با سلام خدمت موعود جان
1-تو چه رشته ای درس خوندی؟
2-در جواب ادمایی که می گن خدا رو برای من ثابت کن چه میشه گفت؟اصلا میشه ثابت کرد؟
3-روز تولدت چه روزیه؟(تاریخ دقیق بده)
علیک سلام گل مریم عزیزم:72:
گل مریم جان سوال سخت چرا میپرسی عزیزم ؟..............شوخی کردم
1- تو دبیرستان علوم تجربی بودم اما دانشگاه به انتخاب خودم یکی از رشته های علوم انسانی رو خوندم ( دیگه ریزش بماند باشه؟)
2- ببینید من همیشه برای خودم اینطور تصور میکنم که بلاتشبیه بلاتشبیه ، این جهان و خدای خالقش مثل یه ماکت یا کاردستی بچه ها می مونه که اونو کسی ساخته . بهش میگم تصور کن تو یه ماکت ساختی که شامل یه خونه ، درخت ، سبزه ، دریاچه ، آدمهایی که اونجا زندگی میکنن و ... هست . و تو اونو گذاشتی روبروت و بهش نگاه میکنی در نظر تو خیلی کوچیک و بی دفاعه .تو تونستی اونو ساختی خیلی هم راحت با یه سری وسایل ابتدای و اولیه و حالا اگه بخوای و اراده کنی میتونی با یه اشاره خرابش کنی به کل. میتونی همه رو بهم بریزی و کسی هم نمیتونه جلوتو بگیره . حتی میتونی دوباره اونو بسازی ! و باز خراب کنی و ........... تو هستی که ماکت رو ساختی و بدون وجود تو ماکتی در کار نبود و ا اراده تو خراب میشه کسی هم جلودارت نیست .
بلاتشبیه خدا هم همینطور .خدا از اون بالا همه چیرو تحت کنترل و اراده مطلقش داره .اگه تونست بدون نعمتهای خدا زندگی کنه اونوقت باید در وجود خدا اشکال بگیره .
برای اثبات وجود خدا چند برهان هست که نه اینجا مجالش هست و نه راستش من همه رو به یاد دارم .از جمله برهان نظم : نظم این جهان و خلاصه تر نظمی که تو وجود بشر نهاده شده بیانگر وجود خالق بینظیره . تا حالا فکر کردین حکمت این چین و چروکهای روی پیشانی چیه ؟ یا حکمت وجود ابرو ؟ یا مژه ؟ و ... یا اینکه اگه هرکدام جابجا بشن چی میشه ؟ اگه دقت کنیم خدا گاهی با تولد نوزادانی که ناقص الخلقه هشتن به ما آگاهی و هشدار میده که اگه یه چیزایی جابجا بشه چی میشه اما ما توجه نداریم ..خدا رو باید از نشانه های قدرتش شناخت و به وجودش پی بر نه با دین چشم ظاهری . خدوند در قرآن میفرماید : اگر شب همیشهب بماند کیست که نور و روشنایی برای شما بیاورد ؟ و اگر روز همیشه روز بماند کیست که شب بیاورد ؟ اگر آبها خشک شوند و شما زمین را حفر کنید برای آب و هیچوقت به آب نرسید چه کسی برای شما آب می آورد ؟
یه جواب دیگه جوابیه که بهلول به هارون الرشید میده خیلی ساده و جالب و تاثیر گذار .هارون الرشید همین سوالو از بهلول میپرسه .بهلول یه سنگ ( البته نه در حدی که ناقصش کنه) برمیداره و میزنه به پیشانیش .هارون صداش درمیاد که مردم از درد و این چه کاری بود که کردی ؟ بهلول میگه نه تو درد نداری ! میگه دارم .بهلول میگه نداری اگه داری به من نشون بده ! هارون میگه درد دارم ولی نمیشه که به تو نشون بدم خودم احساس میکنم. بهلول میگه خب تو خودت جواب خودتو دادی .وجود خدا هم همینطوره اگه به چشم ظاهر ندیدیش نباید منکرش بشی باید از آثار و نشانه هاش به وجد خدا پی ببری نه اینکه انکارش کنی . این جواب بهلول به دغدغه های خیلی ها میتونه پاسخ بده اگه روش فکر کنیم.
3- اول شهریور
گل مریم عزیز از سوالات ممنون خوب بود:72:
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
[b]سلام خانم دکتر گل تالار :72:
خانم دکتر اولش خیل خوشحال شدم که گفتی سوالی ندارم اما بعد اشکمو دراوردی که
1-راستش من اون فیلمو ندیدم ولی اون خرگوش به من میگه در زندگی نباید توقف کرد و درجا زد ! باید مدام در حرکت بود و بسوی هدف دوید تا سرت بی کلاه نمونه . و اگه تو این راه امکانات زیادی نداشتی مهم نیست با هر آنچه که دم دستت هست به دنباتل هدفت برو ( چون خرگوشه به جای 4 دست و پا داره مثل بشر با دو پا فقط میدوه )
2-دنیا رو سبز و آبی میبینم ( این آبی اصلا" ربطی به فوتبال نداره ها ! ) .چون این دوتا رنگ رو خیلی دوست دارم خصوصا" آبی رو،عاشق رنگ آبی هستم . و چون دنیا هم زیبا و قشنگه من با رنگ خودم اونو میبینم.دنیا رو زیبا میبینم چون خالق دنیا خودش زیباست و زیبایی رو دوست داره : اِنَّ الله جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الجَمال .......... چون خود خالق زیباست پس نازیبا خلق نکرده نه احکامش نازیباست و نه طبیعتی که خلق کرده .برای اینکه از عمر کوتاه این دنیا نهایت استفاده رو ببریم باید به دنیا به دید مثبت نگاه کنیم و اگه نازیبایی و بدی و ناملایمی دیدم اونو به حساب خود دنیا یا خالقش نذاریم .دنیا قشنگه اما گاهی ما .آدما با ندانمکاری و بی توجهی باعث میشیم دنیا هم برای خودمون بد جلوه بده و هم برای دیگران.دنیا زیباست چون هر چیزی سر جای خودشه ! و این جا گذاری رو خالق هستی انجام داده .اما گاهی ما بنده ها تو طبیعت اولیه دستکاری میکنیم و باعث بهم خوردن نظم و زیبایی دنیا میشیم. رودخونه رو در نظر بگیرید ، داره راه خودش رو میره و پر از آبه مسیری رو میره که براش تعیین شده و این یعنی زیبایی دنیا .اما اگه ما رودخونه رو پر از زباله کنیم هم تو مسیر اولیه ش تغییراتی داده میشه و هم زشت و نازیبا جلوه میده و این دیگه کار ماست نه خالق ...........پس دنیا به خودی خود زیباست عزیزم
3-به جون خودم طرفدار هیچکدوم نیستم و اصلا" هم از فوتبال خوشم نمیاد .تو تاپیکی که شما و دوستان در مورد فوتبال و 0 نمیدونم داربی اصلا" یعنی چی ؟ ) صحبت کردید گفتم که تنها بازی فوتبالی که دیدم و خداییش لذت بردم وقتی بود که ایران برای اولین بار میخواست بره جام جهانی .بازی ایران و آمریکا و ایران و استرالیا که خدارو شکر هردو به پیروزی ایران تموم شد.
4-خانم دکتر ضایعم کردی رفت .......آشپزی رو نه اونجوری که بهم بگن آشپز اما ای یه چیزایی بلدم البته اون غذاهایی که خودم دوست دارم رو بلدم مثل قورمه سبزی
5*- خداییش و بدون تعارف تو زندگی مهمترین هدفم همون هدف خدا از خلقت بشر هست : مَا خَلقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلّا لِیَعبُدون .یعنی بندگی و عبودیت . خیلی ها هدف زندگیشون اینه که مثلا" ادامه تحصیل بدن یا کسی میخواد یه کار خوب و نان و آبدار داشته باشه یا ازدواج و یک همسر خوب و ....اینها همه درسته اما چون در بطن زندگی هستن به نظر من هدف نیستن بلکه جزء زندگی هستن .هدف باید در نهایت باشه نه در بطن زندگی.هدف غایی ما از زندگی باید خدا باشه و رضای خدا
وَ اِلَی الله تُرجَعُ الامور ........وَ اِلی الله عاقِبَت الامور
با این اوصاف اگه هدف رو همونی که بین همه رایجه بدونین ، بله الحمدالله به اهدافم رسیدم جز یکی .دوست داشتم درس بخونم و دانشگاه برم که رفتم بهدشم سر کار رفتم الان هم از کارم راضیم خیلی .
اما اونی که هنوز بهش نرسیدم یه همسر خوبه که اگه خدا بخواد اونم میده واگه نخواد نمیده و من نمیتونم بابت این کار به خدا اعتراض کنم چون حقی بر خدا ندارم !
اما اگه هدف رو اون چیزی بدونیم که در اصل باید باشه و گفتم ، الله اعلم ........خدا میدونه چقدر موفق بودم.
5-یک- چرا بعضیها انقد زیاد و انقد راحت دروغ میگن ؟؟؟
دو: چرا بعضیها خیلی بی نظم و انضباطن ؟
سه: چرا بعضیها مال مردم رو میخورن و یه آب هم روش بعد شبا راحت میخوابن ؟؟؟؟؟؟
چهار : چرا بعضیها انقد زیاد حرف مردم براشون مهمه که به خاطر حرف مردم چه کارا که نمیکنن ؟؟؟
پنج : چرا چرا چرا ما بنده های خدا همدیگه رو دوست نداریم ؟؟؟؟؟؟؟؟
6-بله ..........به این شکل که کسی رو خیییلی قبول داشتم اما بعد فهمیدم که نه اونجوری که من فکر میکردم نبود و از اون به بعدش سعی کردم مراقب رفتار و گفتار و کردارم در حضورش باشم که بعدش پشیمون نشم
7-خیلی دلم سوخت...... .درسته گاهی ما برای رضایت و خوشبختی و کمک به کسی از آرزوها و خواسته های خودمون میگذریم و هر کاری حتی بر خلاف میل و علاقه خودمون میکنیم که اون خوشنود باشه و راضی اما اون نه متوجه نیت خیرخواهانه ما میشه و نه حتی یه تشکر خشک و خالی میکنه و از این بدتر ایراد هم میگیره و ما رو متهم به چیزایی میکنه که اگر هم صحت داشتخه باشه ما به خاطر اون دست به انجامش زدیم .
8-شکلک مناسب همه دوستان عزیزم مثل همه ببین :
:72::43::16::203:
یعنی همه گل هستند ، من همه دوستانم رو دوست دارم ، شما هم هدر قلب من جا دارید و همیشه دعاگوی همه شما عزیزانم هستم :72:
با تشکر از خانم دکتر عزیزb]
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
ضمن تبریک من فعلا نیستم تا بعد !
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام موعود جان::72::43:
من اصلا سوال ندارم ها...:D
یک سوال برام جالب بود//////
اگر می تونستی یک روز یک پزشک باشی دوست داشتی در آن روز چه کار مهمی انجام بدی؟خیلی دوست دارم بدونم چه کاری در ان روز برات از همه کارها مهمتر بود........
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...9d100a0c31.gif
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
يه سوال فني:
چه جور ادم هايي رو به هيچ عنوان نميتوني تحمل كني؟؟
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rsrs1380
سلام موعود جان::72::43:
من اصلا سوال ندارم ها...:D
یک سوال برام جالب بود//////
اگر می تونستی یک روز یک پزشک باشی دوست داشتی در آن روز چه کار مهمی انجام بدی؟خیلی دوست دارم بدونم چه کاری در ان روز برات از همه کارها مهمتر بود........
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...9d100a0c31.gif
سلام خانم دکتر عزیز:43:
عزیزم شما هی سوال بپرس نگران نباش جواب میدم .
خب سعی میکنم تو اون یه روز از فرصتی که برام پیش اومده نهایت استفاده رو ببرم طوری که هم خدا خوشش بیاد هم بنده های خدا !
برای همین میرفتم به یه منطقه محروم و دورافتاده و سعی میکردم همه اهالی اون منطقه یا روستا رو تا آخر شب ویزیت کنم ( البته بدون حق ویزیت! ) و تو این ساعتها اگه می توسنتم حتی برای ناهار و شام هم وقت صرف نمی کردم تا بتونم کارم رو تموم کنم.
خانم دکتر مهربون :72::16:
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام خانم غزال عزیز
آدمهایی که بی نظم باشند رو اصلا" نمیتونم تحمل کنم .همچنین آدمهایی که از خودشون تعریف می کنن و بدتر از اون در حالیکه تعریفاتشون با شخصیتشون مطابقت نداره ! و من تو رو درواسی بمونم و به خاطر رعایت ادب نتونم بهش بگم : تو خجالت نمی کشی !؟
ممنون از سوالتون
خانم 1 مريم نوبت در صندلي داغ فردا است
خانم 1 مريم نوبت در صندلي داغ فردا است
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
میشه بگین چه فکری در مورد این دنیا میکنید ؟ از فلسفه چینی پرهیز شود![size=small][align=center][b]
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
پنجشنبه خانوم موعود نیستند. از خانم موعود تشکر می کنم که دعوت ما رو پذیرفتند و در صندلی داغ شرکت کردند و همینطور دوستانی که با سوالاتشون صندلی داغ ما رو داغ تر کردند .:72::72:
نفر بعدی خانم امریم هستند . من کامپیوترم مشکل داشت و نتونستم به موقع به ایشون پیام بدم اگر ایشون پیام بنده رو دریافت کنند و موافق باشند از فردا در خدمت ایشون هستیم اما اگر پیام من رو به موقع نبینند از جمعه.