زمانی که کنار رودخانه بودم نگاهم به قله های کوه بود به قله کوه که رسیدم سراپا محو تماشای رود شدم.
نمایش نسخه قابل چاپ
زمانی که کنار رودخانه بودم نگاهم به قله های کوه بود به قله کوه که رسیدم سراپا محو تماشای رود شدم.
بیایید اوراق کتاب هستی خود را از عکس و امضای دیگران پر نکنیم.
:305:***یادت باشد دیگران را ببخش ،نه به این علت که لیاقت بخشش تو را دارند بلکه به این علت که تو لیاقت ان را داری که ارامش داشته باشی.
***با انتظارات بزرگ زندگی کن تا اتفاقات بزرگی برایت بیفتد.
***موفقیت از طریق مردم و با انها قابل دست یابی است دشمن تراشی موجب داشتن شادی و موفقیت دائمی نمی شود .
***هر عدم موفقیتی را پله ای برای صعود بعدی در نظر بگیر.
***در عرصه زندگی به ساز زندگی باید رقصید.
حضرت علي(ع) فرمود اي جان برادر هزار
حكمت آموختم كه از آن چهار صدحكمت انتخاب
كردم واز چهارصد هشت كلمه برگزيدم دو
كلمه را هيچ وقت فراموش مكن خدا را مرگ را
دوجمله را فراموش كن به كسي خوبي كردي
كسي به تو بدي كرد چهار چيز را در چهار جا
نگه داري كن درنمازايستادي دل نگه دار در
مجلسي ايستادي زبان رانگهدار درسفرهاي
حاضرشدي شكم نگهدار در خانه اي واردشدي
چشم نگه دار
به چشمانت بیاموز ...
که هر کس ارزش دیدن ندارد
به دستانت بیاموز....
که هر گل ارزش چیدن ندارد
به قلب خود بیاموز...
که هر کس کنج آن جایی ندارد
.
***همیشه نیمی از مرد م با نیمی از افکار شما مخالفند.
***تیمور لنگ ،نا پلئون و نادر که از نوابغ نظامی جهانند دیر تصمیم می گرفتند لکن از تصمیم خود بر نمی گشتند.
***دانش انسان را فروتن می سازد و نادانی موجب ادعا و خود ستایی می گردد.
***هیچ انسانی خوب مطلق نیست و هیچ انسانی بد مطلق نیست.
.
زندگي مثل يه ديكته اس هي مي نويسيم، هي غلط مي نويسيم، هي پاك مي كنيم دوباره هي مي نويسيم، هي پاك مي كنيم غافل از اينكه عزرائيل داد ميزنه: برگه ها بالا
فراموش كن آنچه را كه نمي تواني به دست بياوري و بدست آور آنچه را كه نميتواني فراموش كني .
فرقي نميكند گودال آبي كوچك باشي يا درياي بيكران ، زلال كه باشي آسمان در توست.
رنگين كمان پاداش كسي است كه تا آخرين قطره زير باران مي ماند
به جای گله از سنگینی بار زندگی شانه هایت را بزرگتر کن
توی این دنیای بی حاصل بودن
با همه شکستگی های دل من
با همه تلخیه قصه ی تو و من
من که حیفم میاد از گلایه کردن
ارزش گلایه ی من بیش از اینهاست
نه برای اون کسی که اهل سوداست
کسی که لحظه به لحظه رنگ دنیاست
من ساده به خیالم از خود ماست
سهم من از تو چه بوده غیر آزار
تویی که دنیا برات شده یه بازار
من تورو به چشم یاری دیده بودم
تو منو اما به چشم یه خریدار
ارزش گلایه ی من بیش از اینهاست
نه برای اون کسی که اهل سوداست
تورو باید می شناختم که هزارتا چهره داشتی
روی احساس و دل من داشتی قیمت می گذاشتی
تو نتونستی بفهمی که وفا خریدنی نیست
چینی شکسته ی دل دیگه پیوند شدنی نیست