سلام به همگی :72:
یادم هست که عید پارسال با این سایت خوب آشنا شدم.
از عید پارسال تا عید امسال را که نگاه می کنم می بینم چقدر فرق کرده ام.چقدر پخته تر شده ام.اصلا انگار دارم ته دیگ می بندم : )) :305:
پارسال اصلا به ازدواج یک جور دیگه ای نگاه می کردم.ولی الان خیلی خیلی کامل تر!
خیلی خوشحالم که تو این تالار خبر ازدواج ریحانه جان و ستیلای عزیز را شنیدم.واقعا براشون آرزوی خوشبختی می کنم.:43:
تو این یک سال خیلی سعی کردم که به بقیه در مورد خواستگاری کمک کنم و هرچی بلدم یا تجربه کردم به دیگران هم انتقال بدم تا خدا هم تو انتخاب همسرم بهم کمک کنه.
ای کاش روزی برسه منم مثل ستیلا و ریحانه جان بیام اینجا خبر ازدواجم را بدم.بگید ان شاالله! :203:
امشب شب شهادت حضرت زهرا است.تو این شب دعا می کنم که خداوند به حرمت ایشان مشکلات تمام اعضای همدردی را حل کنه.
دعا می کنم تمام زندگی های مشترک رنگ عشق زندگی مشترک حضرت زهرا و امام علی را بگیره.که این عشق هیچ وقت کمرنگ و عادی نمیشه.
راستی جدیدا حس می کنم مامانم از بس که میام همدردی سر اینترنت بهم مشکوک شده!
مخصوصا سر سریال خوب،بد ،زشت که کاراکتر بهنوش به اینترنت معتاد شده بود و همش دنبال لایک بود.:311:
فکر می کنه من حالا پای اینترنت چی کار می کنم.برای رفع شکش لب تابم را تو جمع استفاده کردم.ولی نمی تونم که وقتی مثلا مامان نزدیک میشه تا ببینه من دارم چی تایپ می کنم یک هو مثلا ببینه من دارم تو تاپیک (با دختری رابطه جنسی داشتم و الان پشیمونم) تایپ می کنم!خب چه فکری می کنه؟
خلاصه این سریال هم مامان منو نگران کرده و کار دست من داده!!! :97:.البته حق هم داره!
فکر کنم از فردا دیگه کمتر بیام همدردی
چون واقعا گذر زمان را نمی فهمم و نگرانی مامانم بابت اعتیاد به اینترنت از این جهت کاملا به جاست.
حالا جدی به نظرتون چند ساعت در روز بیام همدردی؟ شما چند ساعت میایید؟