RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
آفرين به تونازنين جان براي تلاش وهمتي كه داري ومعني واقعي زندگي مشترك رافهميدي درسته كه الان خيلي مشكلاتوتنهابه دوش مي كشي ولي ارزشش راداره چراكه شوهرت آدمي هست كه قدرزحمتهاتومي دونه وارزش زنش رامي فهمه وانقدردرك وشعورداره كه همه اين مسائلودرك كنه ومطمنن وقتي خودش دوباره مشغول به كارشددركنارهمديگه خيلي راحتترازپس مشكلات برمي آيد.درموردخونوادتم واقعابهت حق مي دم يه دخترخيلي ازخونوادش مخصوصامادرش تاثيرمي پذيره وحتي درشرايطي كه خيلي هم عاقل باشه به هرحال ته دلش خالي مي شه ولي همون جوركه تاالان برمشكلات غلبه كردي وتونستي روابطتوباخونواده همسرت تعادل نگه داري مطمئنن خونواده خودت راهم باصبرودرايت مي توني حدتعادل رانگه داري.مادرت الان ازمادرشوهرت دلگيره وكاملا حق هم داره به خاطرهمينم درمقابل شوهرت جبهه مي گيره اين خيلي طبيعيه.توسعي كن كه مشكلات خونواده شوهرتوكمتربه مادرت انتقال بدي مطمئن باش مادرت كه عصبانيتش خوابيدديدش نسبت به شوهرتم عوض مي شه فقط يه سري چيزابه زمان نيازداره.موفق وشادباشي
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین جان می تونی برای عید بری با آقا امین یه النگو یا یه انگشتر یا چیزی مثل اون بخری این جوری یکم مادرت آروم میشه
بهش حق بده والا منم الان با مادرم سر همین چیزا مشکل دارم ولی به تحمل کردنش می ارزه
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
دوست خوبم باور کن رو بلیط های اتوبوسم هم حساب کردم. نمی دونم می تونم اینکاررو بکنم یا نه؟؟؟
ولی مامانم می دونه تمام حساب کتاب ها دست منه. امین هر چی دربیاره فقط کرایه ماشینشو بر می داره بقیه اش رو هم می ده به من.
فکر می کنم امین کمتر بیاد خونمون بهتر باشه. باید روابطت رو کمتر کنم. ولی به امین چی بگم ؟ بگم نیا خونمون؟؟؟ تازه وقتی نیست من دلم خیلی براش تنگ می شه. بچه ها من الان هیچ تفریحی ندارم. هیچی. تمام تفریحمون همین شب پیش من اومدنه امین و با هم بودنمونه. تو خونه فیلم ببینیم. بازی کنم و ...
کاش خانواده ها کمی بیشتر درک می کردن........
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
عزیزم بالاخره این روزا میگذره . پایان شبه سیه سپید است .
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
و در ادامه : زمستان می گذره رو سیاهیش به زغال می مونه!
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
به دو سه سال دیگه فکر کن که هیچ فشاری روت نیست
ناراحت نباش شد و خوشحال باش با کمک خدا میتونی زندگی خوبی برای خودت و شوهرت بسازی
خودت رو باور کن و باور داشته باش
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنين عزيز
چرا با گريه كردن هات سعي كردي خونوادت رو نسبت به آقا امين و خونوادش بدبين كني؟ضمنا به مادرت حق بده كه نگرانت باشه خدا وكيلي راست ميگه نسبت به هزينه هايي كه شما داشتي اونها برات خرجي نكردن.شوهرت سربازه پدرش كه نيست!
ضمنا 5/1 ديگه زمان نيازه كه بخوايي عروسي كني به نظرت مدت زيادي نيست؟ مدت نامزدي و عقدم يكسال و چند ماه بود ، روز به روز مشكلات بيشتر ميشد ، گلم از قديم گفتن:تو مو مي بيني و من پيچش مو!!!تا جايي هم كه امكانش هست رفت و امد شوهرت رو به خونتون كم كن مادرت الان ناراحته ممكنه خدايي ناكرده يه حرفي بزنه كه اوضاع بدتر بشه. برات دعا ميكنم كه بتوني آروم باشي.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
تراوت عزیز الان خیلی وقته دیگه گریه نمی کنم. می دونی ما ضرر مالی دادیم . شرایط اقتصادیمون خوب نیست. مامانم در جریان همه چیز هست . فکر می کردم بیشتر از این می تونه کمکم کنم از لحاظ فکری و درکم کنه.
عزیزم زودتر از 5/1 سال دیگه واقعا نمی تونم. مگه من و امین چند سالمونه؟؟؟ من الان 23 اون 24 سالشه. 5/1 سال دیگه تازه 25 و 26 ساله می شویم. من اگه اون موقع ها اونقدر پدرم اذیتم نمی کرد حالا حالاها عقد نمی کردم !!!
پدر همسرم هم خودش الان 6 هفته است خونه دخترشه! خونه قبلیشون رو که رهن بود پس دادن ولی هنوز خونه جدیدشون رو نگرفتن . سر خونه جدید پیمانکاره داره بازی در می یاره. تمام پولشون رو دادن بابت تسویه خونه. کاری ندارم خیلی بدی ها در حقم کردم ولی خدا وکیلی الان اونها هم ندارن.
از مامانم گله مندم چرا داره انقدر احساسی برخورد می کنه؟ چرا درک نمی کنه؟؟؟
البته می دونم. اونم حق داره. امیدوارم این روزها هر چه سریعتر تموم بشه.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
همه فشارها رو منه. امین - بابام - مامانم- خانواده شوهرم...
دارم کم می یارم.
می خوام یک مدت با هیچ کس حرف نزنم. با هیچ کس ...
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین جان یعنی با من هم حرف نمیزنی؟:P