حال و احوال بهار؟بستگی به محتواش داره.الآن که دیدم زیاد موردی نداشت.
ولی من بعد بیشتر رعایت کنید.:314:
آخه ایمیل دادن شما به من چه ربطی داره؟
نمایش نسخه قابل چاپ
نیلا جون اینم لینکش (در مورد خویشتنداریت) http://www.hamdardi.net/thread29852-6.html راستش مطمئنی آخر کل کلی؟ توی پست قبلی که با خودت داشتی کل کل می کردی؟ عیب نداره تازه شدی مثل خودم. یک مدت باید بریم پیش پیشکسوتهای کل کل، کل کل کردن یاد بگیریم. چقدر کل کل شد تو هم.:58:
سلاملکم
راستش از وقتی خانوم بی دل تشریف بردن قهر، ما هی میخواستیم بیایم عریضه بنویسم و آسیب شناسی کنیم منتها وقت نمیشد.
از اونجایی که هر وقت کار واجبی داری (شایدم "دارم" چون ممکنه این اصل فقط در مورد اینجانب باشه) ، سراغ کارات نمیری و درست در همون لحظه که کار واجبی مثل ذرت روی آتیش جلوی چشمت داره بالا پایین میپره، همه ی کارای عقب افتاده رو دوس داری به پایان برسونی (و دقیقا در همون حین، اون ذرت رو تبدیل کنی به یه کار عقب افتاده ی جدید در آینده(شایدم دیگه بسوزه رو آتیش!))، بنده در این شب میمون که فردا صبح امتحان دارم، و درس هم نخوندم، به سرم زد عریضه ی آسیب شناسی خودم رو اینجا بنگارم!
القصه،
خانم بی دل جان (که لابد هر روز به تالار سری میزنند برای ارزیابی درجه معرفت دوستان اسبق، پس سلام عرض میکنم خدمتشون!) از آن نور چشمی های روزگار بود که فرت و فورت تشویقی میگرفتند از مقامات بالا. و از چپ و راست اعتراض و ناله و فغان که چرا بی دل!
توجه شما رو جلب میکنم به پاره ای از مکالمات معترضان با نامبرده:
گفتند:
و گفتند:
اینجوری میشود که نور چشمی مقامات بالا، غصه دار میشود اگر بابت سلامش، کفی، دستی، سوتی نبیند و یاکریم هایش بُق میکنند و خودش هم میرود در افق محو میشود! (مثل بی دل)
تعبیر و تفسیر هایی بدست ما رسیده که چشمان شور، عاقبت دامن بی دل را گرفت و رابطه میان ایشان و مقامات بالا را شکر آب کرد!
که ما همه انها را تکذیب میکنیم و میگوییم ایراد از چشمان ما نبوده و در ضمن چشم خودتان شور است.
بررسی های بیش از حد ما نشان داد که بیدل عزیز دل، از این روزگار خسته بود و به خاطر همین از همدردی پر کشیدند تا استراحت بفرمایند.
به محض رفع خستگی چشم به راه تولد دوباره ایشان هستیم.
خلاصه برادر عزیز، خواهر عزیز، انقدر تبغیض نذارید.
برادر عزیز، خواهر عزیز، انقدر به تبعیض هایی که جهت مثبتی به سمت شما دارد دل نبندید.
هیچ کس از تبعیض خیری ندیده. نه جهت مثبت بُردار تبعیض، نه جهت منفی بُردار تبعیض.
----------------------
پای نبشت:
بنده اکثر پست های بی دل را قبل از ویرایش دیده بودم.
چند جایی به ایشان حق میدهم.
متن بالا هم که مشخص بود مزاح هست.
امیدوارم زودتر بیای بی دل جان.
جا در تالار خالی است...
دختر مهربون نگران دختر بابا نباش. فعلا به فکر این غیر سوگولی ها باشیم. امتحانت پاس میشه؟
- - - Updated - - -
راستی یه مدت بود توی تالار مد شده بود تاپیکها توی مایه های خیانت و این حرفها بود الانم مد شده در مورد خدا تاپیک زیاد شده. میشه یکی به من بگه این مشاهدات ربطی به مد توی ایران و سریالهایی که ایرانی ها میبینن داره؟
امتحان خیلی مهمی نبود.
ولی در هر حال نخونده رفتم!
برگه ها به خودمون تحویل داده شد:18:
الانم احتمالا دارم کارای دقیقه نودی برای روز مبادا جور میکنم!
نمیدونم این اخلاق مزخرف از کی به من به ارث رسیده!
جهش ژنتیکی باشه لابد. آخه هیچ کس در نسل ما در حد من (در عین خونسرد بودن) دقیقه نودی نیست:303:
دلجو جان شما یه تاپیکی داشتی باحال بود. تهدید جانی، تلفن مشکوک و ... داشتی که دیگه ادامه ندادی؟
من کی تلفن مشکوک و تهدید جانی داشتم؟ یادم نمیاد؟ منظورت اون تاپیکیه که دوست همسرم مزاحمم میشد؟ نه دیگه در حد تهدید حانی نبود. در جد مزاحمت های ناموسی بود.:81: دختر مهربون امیدوارم حافظه ات توی دنیای حقیقی بهتر باشه. دختر خوب نیست در این حد حافظه داشته باشه. راستی من می خوام تاپیک شوخی با همدردیم رو به زودی به روز کنم البته اول باید برم یک کامپیوتر گیر بیارم که بشه تنظیمات رو روش پیاده کرد و اینطور نباشه که هیچ فاصله ای بین سطرها نباشه و نشه توش رنگی متن نوشت. من هنوزم نفهمیدم مشکل چیه. حضور شما رو هم در اون تاپیک گرامی می دارم البته اگر افتحار بدبد و پستی اونجا بگذارید.
نه!
من همون شوخی با همدردی رو میگفتم.:303:
حافظه م زیاد روبراه نیست ولی خیلیم مشکل نداره. باهاش کنار میام!
فقط اسم تاپیکت یادم نمیومد! حال هم نداشتم برم از توی یوزرت نگاه کنم:p
فکر کردم از طرف مسئولین تهدید شدی که دیگه تاپیکت رو ادامه ندی :163:
یعنی اگه شیشه مانیتورا نبود این خانم مهرااد چش وچال کاربرا رو با انگشت درمی آورد:102: خانم بهار.زندگی هم که چند روزی بود داشت معجون سندرم روتبلیغ میکردوکلی سروصدا که حرف نداره من دارم ازش مصرف میکنم ولی ازموقع خوردن معجون تاحالا نیومده همدردی:323:خداخودش بخیرکنه.خوب شد اول روی خودش امتحانش کرد نزدیک بودمنم:302:
اونوقت آقای مسافر زمان اگر آقا پسرها این اصطلاحات را بکار ببرند شما به عنوان پدر بزرگ چه توصیه ای دارید؟ شده نقل یکی از نزدیکان من که همه چیز را برای خانمها بد می داند اما آقایون وضعیتشان متفاوت است (حتی در عصبانی شدن ). البته فکر نکنید من فمنیست هستم ها :81::163: