من از تالار می روم ؛ خداحافظی های اعضایی كه از تالار می روند

آرمان عزیز ، برادر خوبم

از اعتقاد خودت ، بهره می گیرم و میگم :

که تو متعلق به خودت نیستی ، تو متعهد به عقاید و جامعه ات هستی و این را به عینه و

عملاً نشون دادی ،

و می گویم که بدانی ،

جامعه مجازی نیاز به جهادگر دارد ،

و تورا که می دونم اگر الآن جبهه نبرد فیزیکی با دشمنان بر پا بود ،حتماً از آن دسته می بودی

که عافیت را رها و به سوی جبهه می شتافتی ، شایسته است که این فضا را دریابی و در این

جبهه برای درمندان و همدردان ، همچنان همراه باشی ، استوار و پا برجا.

در این میادین هم، چه خوب است ، در مقابل ترکش ناملایمات ، باز هم بمانیم و جانبازی کنیم

که همین پسند حق متعال است .

و اگر گله ای هست ، تا راه اغماز و گذشت باز است ، خدا را خشنودی در پی است ، و اگر

گفتن و توجه دادن به نفع فضای مهر آفرین تالار است ، از دل و باحفظ حرمت و منطق و ....

بیان بایسته تا اشکالات رفع و کدورتها رد شود .

و شما ای همه دوستان :

به هوش باشید که ابلیس را اجتماع جمعی مفید و دوست دار و متعهد از این نوع را خوشآیند

نیست و گرد دلخوری و تفرقه را می پاشد ، تا گسست آید ، مبادا یکی از ما به طریقی (

قضاوت بد ، رفتار ناخوشآیند ، آزار کلام و... هر آنچه این بریدنها و گسستن ها را زمینه می

دهد ، ) وسیله او گردیم .

برای در امان ماندن از شر این لعین ، به همدردی که وارد می شوید ، آن رجیم را به اعوذی

برانید و بسم لهی بر آرید از نهاد ، تا دست رد آید بر سینه آن نامحرم زند .

" مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست رد آمد و بر سینه نامحرم زد "

***

انگار واقعا رفتن و نميخوان جواب بدن!؟:203:
دوستان عزيز...پيشكسوتان و ريش سفيدان تالار دست به كار بشيد تا تالار خالي نشده!!!مسئله بايد حل بشه نه اينكه پاك بشه!!؟؟:72:

سلام
آرمان عزیز شما هم دارید میرید آخه چرا وای خدای من
حضور شما حتی کمرنگ تو تالار با عث دلگرمی و دلخوشی بعضی از با بهتر بگم بیشتر بچه های تالار هستید پس خواهش میکنم مارو تنها نذارید :203::203::203:

آرمان عزيز كجا؟ شما و بسياري از دوستان چشم و چراغ اين تالار هستين؟ اگه شما اين جمع رو ترك كنين ما از راهنمايي و مطالب افراد فداكاري مثل شما بي نصيب مي مونيم.شما از دست كي دلخورين؟ يعني رفتين كه جواب دوستانو نميدين؟
لطفا تجديد نظر كنين

سلام
آقای آرمان منم از این که تالار رو ترک کردین متاسفام
ولی به قول نقاب رفتن راه درستی نیست اینجا کسانی هستن که شاید یک جمله ی شما بهشون امید بده و کمکشون کنه و این رفتن ها می تونه بقیه رو مایوس کنه
امیدورام اسم تاپیکتون اشتباه باشه و رفتنتون همیشگی نباشه
bloom
:72:

آرمان عزیز سلام :
کاش میگفتی دلیل اعتراضت چیه و چرا می خوای بری وچرا میخوای این همه دوستانی رو که خواهان حضور تو هستند رو با رفتنت ناراحت کنی :47:تو یکی از بهترین اعضای این تالار هستی ازت میخوام که بمونی وتالار رو ترک نکنی اگر دلیلت اینه که از کسی ناراحتی فراموشش کن اصلا مخالفانت رو در یک کفه ترازو و اونهایی رو که میخوان تو بمونی رو در یک کفه دیگه بزار به نظرت کدوم کفه سنگین تره ؟ این تالار بهوجود افرادی چون تو نیاز داره:54:

با درود؛
بنده برای بار دوم در اینجا مطالبی را خواهم گذارد و این بار از میان شما به دلیل ماجراهایی که برایم اتفاق افتاده است،برای مدتی دراز یا همیشه خواهم رفت.

1-نخست باید به آگاهی همگان برسانم که اگر برخی از جوانان بددهن و بی ادب به بنده در گفتار و پیامهای خصوصی در ماه پیش توهین نکرده و من را مورد استهزاء در عین حالی که در جایگاه برادر بزرگترشان بودم،قرار نمی دانند و چون در مقام دفاع مشروع برآمدم یکی از این دو به حمایت دیگری نوشته هایم را حذف نمی کرد و مدیر کل سایت نیز با سوءمدیریت خود و با تأسف فراوان در پیام خصوصی مرا بیمار نمی خواند و . . . ؛هیچگاه این دلخوری ها راه نمی افتاد.

2-باید به گوش آن دو برادر کوچکترم برسد و این را دریابند که اگر نفر اصلی آنها همان اول از بنده پوزش خواهی می کرد،هم خیلی زودتر از اینها این اوضاع پایان می گرفت و هم می آموخت که جرأت داشتن و دلیر بودن به داشتن هنر . . . یا گذاردن . . . . یا توهین به بزرگترش نیست،بلکه در شهامت ورزیدن بذیرش اشتباه و بی تربیتی خودش و نیز معذرت خواهی است.
بنده هم اندکی او را پند می دادم و سبب عدم ادامه این روش او می شدم.چنانکه یکی از دوستان خوبم بنام معشوق همینجاست یا 118 برای همیشه به همین دلایل و کارهای کسی دیگر از این فروم خداحافظی کرد.

3-بنده از این خوشحالم که برای خود بنده دستکم شخصیت دیکتاتور و به ظاهر موجه برخی لو رفت و سوءمدیریت آنها را در جایی که جای آنها نیست و کاری که در آن تخصصی ندارند با چشم دل و سر،هردو دیدم.

4-متأسفانه سیستم اثرگذاری برخی ایده ئولوژی ها و عقاید چنان است که مخالفان و ناباورمندان به آن دستگاه عقیدتی را چنان به معتقدان خود نشان می دهد که اینها(مخالفان ایدوئلوژی مذکور) دارای خباثت ذاتی هستند و مستوجب هر گونه توهین،تمسخر،دشنام و حتی تروز فیزیکی و شخصیتی.
این ساز و کاری بس خطرناک است که موجب اثرگذاری در لایه های ژرف هویت و سرشت آن باورمندان شده و آنها ناخودآگاه به آن ناباورمندان کینه ورزیده و دشمنی روا می دارند.
اگر توان پذیرش مخالفان با باور شخصی و نیز گفتگو با آنها وجود داشت این اتفاق نمی افتاد.

5-همانطور که در گفتاری دیگر برشمردم،من از همان اول نیازی به پذیرش دیگران در این سایت و نه داشتن نمره هایی بیشتر در اعتبار و تشکر و نیز نه افزایش ستاره هایم یا انتصاب به مدیر شدن نداشتم و تنها و تنها برای کمک و همدردی به جوانان و کسانی که مشکلی داشتند وارد این سایت شدم.
می خواهید این را غرور بگیرید،خودخواهی بگیرید یا هرچی،اما بنده خودم را از نظر دانش،تجربه و آشنایی به مشکلات روانی و اجنماعی بسیار بالاتر از 90% مدیران و اعضا دانسته و هیچگونه برتری را هم در این میان برای خود قائل نبوده و آن را واقعیت می دانم،همین و بس.
سرم را بالا نگاه می دارم که فقط و فقط با یک نام کاربری از همان روزهای نخست و یک سال و اندی است که عضو این سایتم و توشه ام تنها اندیشه است و نیکخواهی.

6-با موجود مهر فراوان به اعضای این سایت بجز برخی که اقزون بر مهر برای آنها دلم هم می سوزد که ناآگاهند،به دلیل احترام،ارزش و تکریم قائل شدن برای خودم که همانطور که در همان گفتار بیان نمودم خودم را از همه آدمها بیشتر دوست دارم و به خودم بیشتر احترام می گذارم-نه انکه به دیگران احترام نگذارم که این بی احترامی مستقیم به خودم هست-نمی توانم در جایگاهی مجازی باشم که کسانی به بنده بی احترامی کرده و مرا مورد استهزاء،تهدید و توهین قرار می دهند که باید خود بیش از همه باید مراعات دیگران را نمایند.
سیاهکاریهایی مانند:
1-تبعیض قائل شدن،داشتن نامهای کاربری متعدد،
2-تهدید به جلوگبرب برای همیشه از ورودم به این خراب شده،
3-اتهام به عصبانیت بیجا،خودخواهی،آشفته شدن از چند نوشتار معدود،
4-سانسور دامنه دار سخنان بنده و دیگران،
5-سوءمدیریت از بالاترین سطوح آن تا پایین ترین آن،
6-نزول سطح کیفی سایتی که وظیفه اصلیش امداد روانشناسی به افراد دارای مشکل است،
7-تبدیل این فروم روانشناسی و مشاوره ازدواج و خانواده به فرومی با هویت دیگر،یعنی . . .،
8-تغییر فضای تالار به سوی سیاه نمایی در مورد بنده،
9-دست پیش را گرفتن برای انجام کاری که من قصدش را دارم و آوردن دفاعیاتی از همدیگر و خطاب به دیگران که آنها دروغگویند و . . . می خوانند،
10-بیان دلیل رفتنشان به دلیل حرفهای بد دیگرانی که خودشان می دانند کیستند . . . .،
11-انجام دو خیمه شب بازی پیشین در راستای محق و مظلوم بودن خودشان
12-مدیریت جهت دار تالارها،
و ده ها دلیل گفته و ناگفته دیگر؛در عین تمایل درونی نه آنکه نمی توانم که نمی خواهم در این فروم باشم.شاید گاهگاهی سری بزنم،اما حالم از کارهای برخی بهم می خورد.
در صورت پوزش خواهی رسمی و علنی در سطح این فروم و اعتراف به کارهای زشتی که صورت گرفته است،می توان این بازی باخت-باخت را به بازی برد0برد مبدل ساخت.

با آرزوی آگاهی،تندرستی و آرامش برای همه.

بدرود.///

سلام
ما از برگشت مجدد اعضایی كه خداحافظی كردند خوشحال می شویم.
لیكن به كمك كسانی بیشتر نیازمندیم، كه بتوانند در این تالار سنگ صبور باشند. هم سنگ و هم صبور، چون در غیر اینصورت با فشار مشكلات فراوانی كه همه اعضاء‌اینجا بیان می كنند، شكستنمان حتمی هست.
به هر حال هر كدام از ما آستانه تحمل و تاب آوردنمان در برابر فشار مشكلات متفاوت هست. و نیازمند مرخصی های دوره ای هستیم.
اینكه شاهد حضور مجدد افرادی هستیم كه خداحافظی كرده اند، نشان دهنده اینست كه وقتی استراحتی می كنند، تحملشان افزوده شده و تازه نفس تر بر می گردند.
و این مشكل برای فعالان تالار و مدیران بیشتر پیش می آید. و بار فشار روی آنها بیشتر است.

لذا ما اعضاء اینجا ، همیشه منتظر فعالیت مجدد همه اعضایی كه خداحافظی كرده اند هستیم.

برادراي عزيز كه قصد رفتن كرديد

شايد واقعا نياز به بازسازي و استراحت روحي داشته باشيد بهر حال هر تصميمي كه بگيريد با اينكه ما رو دچار ناراحتي مي كنه و از رفتن شماها دلگير و دلتنگ مي شيم با اينحال تصميم شما متين اميدوارم كه هر جا كه هستيد و در همه كارها و امورتان موفق و خوشبخت باشيد و مشكلات براي شما همچون كاهي در برابر باد باشه و بتونيم در آينده اگر عمري باقي بود باز شما را ببينيم مطمئنا هيچ كس نمي تونه جاي كساني را كه مي رند بگيره و البته كه وقتي كه راهنمايي همدرد مي ره دردها در اينجا بيش از پيش به نظر مي آيد

خدا به همراه شما خدا قوت ، يا علي

سلام به همه دوستای قدیمی و جدید تالار میخواستم تک تک اسم ببرمو از همتون به خاطر خوبیاتون مهربونیاتون نازک د لیاتون تشکر کنم اما دیدم خیلی میشه و شاید اسم بعضیها از قلم بیافته اونوقت بدمیشه دیگه
اما غرض از پست زدن تو این تایپیک میخواستم یه تایپیک جدید بزنم و ازهمه خدا حافظی کنم اما دیدم قبلا این تایپیک ایجاد شده و خوب خیلی از بچه های خوب تالار هم خداحافظی کردند و رفتند شاید به قول اقای مدیر یه خستگی باشه و بعد از یه مدت برگردیم شایدم نه مثل خیلیهای دیگه بریم و پشت سرمونو نگاه نکنیم
اما من به دلیل بی محتواشدن تالار و اینکه الان تالار به شکل یه رمان عشقی عاطفی الکترونیک تبدیل شده و هرکی میخواد مشکلاتشو بگه از اعوان خردسالی و گاها از قبل از به دنیا امدنشون شروع میکنند و گاهی نصفه کار تموم میکنند و ادامه قصه رو نمی نویسند گاهی نه تا آخرش مینویسند بگذریم واینکه هر کی هر جور دلش میخواد با ادم بر خورد میکنه
کلا به نظر من تالار خسته کننده شده شایدم من خسته کننده شدم و فکر میکنم تالار اینطور شده و به قول آقای سنگتراشان بسیار حساس نسبت به مسائل اطرافم هستم .
برم شاید جای دیگه بتونم از این حساسیت بکاهم اینجا که نتونستم
از همتون ممنون به خاطر تشکراتون وتذکراتون
واز همه عذر میخوام به خاطر بی منطقیهام عصبانیاتم حساسیتم و تند رفتنام تو بعضی تایپیکها
عاشقتونم عاشقتون میمونم
یا حق