<<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>

ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفت ای دوست، هوای گریه با من!

دلم گرفته :(
می خوام مرثیه سرایی احساسی کنم...

آخه مادر عزیز، چرا هی میای همدردی رو چک می کنی، همین پست رو هم می خونی، دیگه نمی گذاری من راحت تو همدردی از مشکلاتم بگم... یک اینجا رو داشتیم که این رو هم شما از ما گرفتی :311:

اصلاً من میرم یک نام کاربری جدید می سازم، بعد میام تاپیک می زنم، عنوانش هم باشه "کمکــــــم کنــــــید"

بگم پدرم چند روز اینجا بود، امروز رفت...
یا بگم خسته شدم از تنهایی...

یا بگم نمی دونم چمه!

احساس می کنم همیشه بعد از یک شادی، آدم یک جوری به پوچی می رسه.
خدا همه چیز رو خودش فراهم کرد.... اینقدر همه چیز راحت و خوب پیش رفت...
اصلاً فکرش رو هم نمی کردم!
درسم تموم شد، پشت سرش هم که دوباره شروع کردم...

به خاطر همه اینها کلی خوشحال هستم.
ولی احساس می کنم هیچ خوشحالی توی این دنیا موندنی نیست.
اصلاً شک کردم... شک کردم که میشه توی این دنیا خوشبخت بود؟ میشه از ته دل خندید؟
واقعاً روزی میاد که غم نباشه؟
احساس می کنم نه.
اصلاً ذات انسان اینطوریه. وگرنه من که الآن مشکلی ندارم. پس چرا غمگینم؟
اصلاً انگار غم رو دوست دارم.
بعضی مواقع احساس می کنم هدف این هست که انسان شادی های مختلف این دنیا رو تجربه کنه و ببینه که همه چیز زودگذره.... و خودش به این نتیجه برسه که آرامش و خوشبختی در این دنیا به دست نمیاد! تا بفهمه وقتی به آرامش میرسه که از اینجا دل بکنه و به سوی خدا پرواز کنه.
نمی دونم برداشت من از امضای خانم آنی درست هست یا نه...
ولی
ای که در رنج و عذابی!
تو آنگاه رستگاری که با ذات و هویت خویش یکی شوی!

نمی دونم...

این فکر کنم افسردگی بعد از خوشی زیاده!
می گن طرف خوشی زده زیر دلش! همینه!

چی شده اقا حامد انگار غصه داری

دلم میخواد شاد و خندون باشید همیشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamed65

بعضی مواقع احساس می کنم هدف این هست که انسان شادی های مختلف این دنیا رو تجربه کنه و ببینه که همه چیز زودگذره.... و خودش به این نتیجه برسه که آرامش و خوشبختی در این دنیا به دست نمیاد! تا بفهمه وقتی به آرامش میرسه که از اینجا دل بکنه و به سوی خدا پرواز کنه.

---

آقا حامد اشکم دراومد :302::302: نه اینطوری نیست! اتفاقا دنیا همش شوخیه .
شوخی خداست به همه چیزش بخند و هیچیش رو جدی نگیر! حتی غم الانت رو!
:72::72::72:

معلومه که آرامش واقعی فقط با رسیدن به خداست اما کی گفته تو حالا در آغوش خدا نیستی؟!

یه کمی از آلاچیق کل کل فاصله گرفتیم به کلبه ی همدردی رسیدیم! نه؟

حامد عزیز سلام صبحت بخیر

مدتی بود از شما نوای خبرای خوب و خوش می آمد نبینم ناراحت یا افسرده باشی

اما فکر کنم وقتی بعد شادی یه حس دلتنگی مییاد شاید دل آدم برای شادی تنگ میشه

در هر حال مطمئنم اینجور وقتا یاد خدا از همه چی کمک کننده تره

وقتی تنها شدی بدون که خدا همه رو بیرون کرده ، تا خودت باشی و خودش

منتظر حامد قبلی با روحیه بهاری هستیم م م :311:

ای بابا

من فکر کردم فقط خودم این روزها غم دارم اما می بینم که به همه سرایت کرده و همه غم دارن و اصلا روزهای آخر

سالی مسریه این مرض :311: حالا چون من و سرافراز و حامد دلمون غم داره پس میتونیم نتیجه بگیریم دل همه غم

داره :311: اصلا چه معنی میده گلنوش67 حالش خوب باشه؟ تو هم غمگین باش :311:

خوب آقا حامد بیوریتمت ریخته بهم برادر من ...طبق این لینک آدم از یک ماه 11 روز الکی خوشه .. 11 روز دلش غم داره و 11

روز هم معمولیه پس نگران نباش خودش حل میشه :) (ماههای من 33 روزه اس همینیم که هست! :311:)

دیگه شما هم که اهل دلی و اهل یک آیه از قرآن بنویسید نوشتن و زود از این حال در میای نگران نباش!

خوب بچه های عزیز کم کم دیگه پاشید و غم ها رو بذارید کنار و یکم به مامانای بیچاره کمک کنین! :D اونوقت به

راحتی خواهید دید که وقت غصه خوری ندارید! :D

من که دیروز نشستم حسابی گریه کردم..الان حالم بهتره..واقعا این چه غمیِِِِ که تو دلمونه؟؟؟؟؟

شما هم امتحان کنید یه اهنگ خاطره انگیز یا عکس خاطره انگیز رو پیدا کنید( ترجیحا عشقولانه نباشه که هر چی رشته کرده بودین پنبه شه)

یه جای خلوت هم گیر بیارید و زار بزنید..مواظب باشید کسی نبینتون چون پیله میکنه که چته؟چته؟اونوقت ازگریه کردن پشیمون میشید.

خوب اخه دلمون هم سنگین شده بس دلواپسی نگرانی احساسات جورواجور تلنبار کردیم توش..بریزید بیرون و ازاد ازاد سال نو رو شروع کنید

http://www.hamdardi.net/imgup/33943/...e46b8e41d4.jpg

سنمون هم که یه سال داره میره بالااااااااااااا:302:

سلام،

از همدلی همه دوستان ممنونم!

می بینم که غم رو آوردم تو این تاپیک! :311:

برای عوض شدن فضا، یک جوک قدیمی می گم که از بچگی دوستش داشتم :)

تو یک خیابونی یک چاله بوده و همیشه اونجا تصادف می شده و کلی تلفات می داده.
سه تا مهندس میارن، میگن این مشکل رو حل کنید.
اولی می گه: به نظر من همیشه یک آمبولانس بگذاریم نزدیک چاله. هر وقت طوری شد، فوری مریض ها رو برسونه به بیمارستان!
دومی می گه: به نظر من اصلاً نزدیک این چاله یک بیمارستان بسازیم! دیگه سریع همه رو می رسونیم بیمارستان و میزان تلفات کمتر می شه.
سومی می گه: این پیشنهادها دیگه چیه؟! به نظر من این چاله رو پر کنیم! بعد بریم نزدیک بیمارستان یک چاله بکنیم! :311:

سلام به همگی.

بابا اینجا هم که غم زده شد که!

پیشنهاد میکنم یه تاپیک مرثیه سرایی احساسی باز کنید و هفته ای یک روز بازش بذارید تا بتونیم احساسات منفیمون رو خالی کنیم:)

بهار شادی جان، فکر کنم من همه ی 11 روزهای غم بار ِماههای زندگیمو، دارم پشت سر هم میگذرونم تا بعداً همه ی 11 روزای معمولی رو بگذرونم اگه بعدش عمرم قد داد، شاید به اون 11 روز الکی خوش (تازه خوشیش الکیه! چه فایده! ) حالا شاید به اینم رسیدیم!

دم سال تحویل فکر کنم به خاطر اینکه همه مجبوریم خودمون رو خوشحال نشون بدیم، یه حال بدی بهمون دست میده.
من که اینجوریم. انگار دلم میخواد یکی بیاد بگه تو حق داری حال واقعیت رو نشون بدی. حتی اگه دم سال تحویل باشه، اگه ناراحتی، میتونی ناراحت باشی.

شایدم خاصیت روزای آخر ساله.
الکی نیست سال تحویل میگیم حول حالنا. . .
اگه حالمون خوب باشه که تحولی لازم نیست.

همگی، بیخیال بشید لطفاً.

درست میشه همه چی.
گیرم خیلی دیر درست بشه.
ولی بالاخره درست میشه.


پی نوشت: پستم رو با تاخیر ارسال کردم. پست بعدی شما رو ندیدم آقا حامد.

:227::104::227::104:

مرررررررررررررررررررسی:46: الهی داغ نبینی مادر، خیر از جوونیت ببینی، خدا ایشا الله بچه هاتو واست نگه داره:323:

و امااااااااااااااااا
حامد جان مادر از اینجا به بعدو با شمام:
داشتم آرزو میکردم که کاش میتونستم چند خط برات بنویسم. در دم مستجاب شد:311: ولی خوب حالا دیگه خوشحالم که خودت نمیذاری غم خیلی مهمونه خونه دلت باشه. آره بابا بنداز بیرون این مهمون ناخونده رو!

دعا میکنم انشا الله دل آرام حقیقی یک آرام جانی نصیبت کنه که دیگه اینقدر مامانی بابایی نباشی و دلت برای این آمدن و رفتنها نگیره:323:

به همه دوستان:
سلااااااااااااااااااااااا اااام امیدوارم حال همگی خوب باشه و خبری از غم و عصه نباشه.

از اون چند هزار کاربر عزیزی هم که در غیاب بنده شبانه روز پست زدند و یا با ایمیل و پیام خصوصی ابراز دلتنگی و نگرانی کردند و جویای حال بنده بودند هم ممنونم:223: من هم الحمد الله فعلا زنده ام. پس جای نگرانی نیست (است؟)

من همیشه از قبل از عید شادم و یک شوق و ذوقی برای شروع یکسال متفاوت از سالهای قبل دارم و کلی برای رشد و ارتقای خودم برنامه میچینم، اما سربزنگاه یکی (همون یکی) از راه میرسه و جفت پا میره توی ذوق ام! خلاصه یه مدت طول میکشه که بتونم به زمین چنگ بزنم و دوباره پاشم وایسم رو پاهام و دوران نقاهت و....

شاد باشید:72:

========================

چقدر امروز من هی سورپرایز میشم . باغ نطلبیده هم مراده. به هر حال مرسی که ما رو به باغ مهمون کردید. ایشالله که سال جدید دلهای همگی به طراوت و شادابی باغهای بهشت باشه.

عزیز دلمی بی دل

همین .

بقیه اش هم بماند !

سال خوبی پیش رو داشته باشی . سالی بهتر از همه ی سالهایی که پشت سر گذاشتی ...........عااااااااااشقتم خانم گل مهربون .