ببين به هر كدوم از ما ممكنه تو برهه اي از زندگي اين احساس دست بده ولي پايدار نيست و با گذشت زمان حل مي شه.
نمایش نسخه قابل چاپ
ببين به هر كدوم از ما ممكنه تو برهه اي از زندگي اين احساس دست بده ولي پايدار نيست و با گذشت زمان حل مي شه.
لیلا جون به نظرت با اتفاقهایی که افتاده
امیدی به این زندگی هست؟
اصلا این چینی شکسته اگه بند بخوره ارزش نگهداری داره؟
:303:
به نظر من هنوز كه اتفاقي نيفتاده فقط شما شوهرت را عادت دادي تا وظايفش را انجام نده. و بايد كم كم اين عادت را ازش بگيري.
یعنی هنوز امیدواری؟
من فکر نمیکنم زخم کارها و حرفاش به این راحتی خوب بشه
حرفايي كه مردها موقع عصبانيت مي زنند از ته دلشون نيست. اصلا از ته دلشون نيست.
می فهممت عزیزم
اما باید بسنجی ببینی ایا همسرت انگیزه ای برای زندگی کردم و مسئولیت پذیری داره یا نه؟ با توجه به اینکه گفته بود ما به درد هم نمی خوریم اینو پرسیدم
عزیزم جز مسئله مالی و بی اهمیتی همسرت مشکل دیگه ای با هم نداشتید؟
توی این یکسال رو میگم؟؟
بیشتر مسائل مالی
حالا یه موقع چیزی نیاز دارم، یه موقع مثل الآن به پزشک نیاز دارم
یا برای عروسی یا تولد بستگانم میخوام چیزی بخرم
و خیلی از این موارد
مسئله مالی یه مسئله کوچیک نیست
رو خیلی چیزا اثر میزاره
و خدا شاهده من پر توقع یا پرخرج نیستم
همسرم هم دستش تنگ نیست
بابت هر چیزی خرج میکنه غیر از خواسته های من
تازه من از هیچی رسوندم به جایی که حداقل اگه کفش لازم دارم کمتر قیافه میگیره و حتی گاهی خودش پیشنهاد میکنه بریم بخریم
قبلا که بهش بر میخورد میگفتم کفش میخوام
و همه اینها بعد از عقد رو شد
تو دوران نامزدی همش میگفت اگه چیزی میخوای، بخرا، پول هست
مثل همیشه دروغ و ظاهر سازی
من نمی فهمم همسرت اگه می خواسته خودش با خودش زندگی کنه واسه چی ازدواج کرده؟
تا حالا شده کاری واست انجام بده سرت منت بذاره یا ترجیح میده اصلا کاری واست انجام نده؟
شمیم جان در مورد تصمیمی که گرفتی و اینطور که میگی خیلی روش فکر هم کردی چیزی نمی تونم بگم
فقط خواهش میکنم مشاوره رو زودتر برو
فقط از خونت بیرون نرو بذار هر اتفاقی که قراره بیوفته بیوفته فقط خودتو اروم نگه دار و سعی کن لجبازی نکنی توی این شرایط تا ببینیم مشاورت چی میگه
خبرم کن
دعات میکنم:323:
مرسی فرانک جان
راستش همسرم و من یه جورایی جامون عوض شده
یعنی همسرم توقع داره براش خرج کنیم در صورتیکه معمولا عروس این توقع رو داره، نه؟
همسرم فکر میکنم فکر میکرده اگه ازدواج کنه جیبش پر میشه
نمیدونم این برداشت منه
یه کارایی میکنه
گاهی منت میزاره
گاهی نه
برای همین براش قاطی که میکنم همه چی میاد جلو چشمم و بهش میگم
سلام شمیم جان
راستش اصلا باورم نمیشه که داری به اینجا می رسی
چون به نظرم رابطه تو و همسرت جز مسائل مالی خوب بود درسته گاهی یه مسائلی پیش می امد ولی خوب بحث و دعوا تو همه زندگی ها هست که با گذر زمان کمتر میشد
درست فکر کن و تصمیم بگیر
شمیم جان هر مردی یه ایرادی داره
یکی به خانواده اش زیادی وابسته است
یکی از رفت و امد خوشش نمی اد
یکی چشم ناپاک داره
یکی به همسرش خیانت کرده
یکی دست بزن داره
یکی رفیق بازه
یکی به شدت تنوع طلب
یکی عصبی
یکی..........
یکی هم مثل همسر تو با مسائی مالی مشکل داره
حالا آیا مشکل زندگی تو فقط با طلاق حل میشه؟