نمایش نسخه قابل چاپ
سلام بی نهایت جان، چه خبر خوبی، خیلی خدا رو شکر کن. خیلی زیاد. با خوندن مطلبی که نوشته بودی حس کردم معجزه رخ داده. معجزه ها چقدر قشنگن... انگار قبلش فقط یه خواب پریشان بوده ولی حالا ابرا کنار رفته و آسمان آبی و آرام رو می شه نگاه کرد.
ان شاالله همیشه همگی سلامت و شاد باشید.
:104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی نهایت
بله ، ما در زندگی دقایق و ساعات زیادی رو صرف افکاری میکنیم که هرگز در دنیای واقعی رخ نمیدن.
این برای شما یک درس بود که اولاً در زندگی به پیشواز تلخی های نیامده نرید و ثانیاً بدونید محاسبات ما با محسابات الهی تفاوت بسیاری داره و همیشه اونچیزی نمیشه که تصورش رو میکنیم.
.................................
دوستان
وحشت واقعی نیست.
تنها جایی که ترس میتونه وجود داشته باشه، در افکار ما از آیندست.
ترس زاییده تصورات ماست و باعث میشه از مسائلی وحشت کنیم که وجود ندارن و ممکنه هرگز وجود نداشته باشن.
اشتباه برداشت نکنین، خطر واقعیه ، اما ترسیدن انتخابه...
:72:
سلام بر کبوتران دلواپس پرواز :72:
می خواستم یادی کنم از کاربران محترمی که ، مدتی ست حضور ندارنند...
درسته ،،، شاید حضور ندارنند ولی نوشته ها و اندیشه هاشون همیشه همراه ما بچه های تالار همدردی ست ،،
جوهر قلم محدود هست و این امکان را نیست از همه بزرگوران نام ببریم و لذا حکمت ادب ( عجب جمله ای ) حکم میکنه از همه تشکر کنیم و بگیم هر جا هستید شاد و سلامت باشید .
با این تفاسیر به ترتیب حروف الفبا :
کاربر محترم maryam123 ،، بعد آخرین تاپیکشون خیلی وقته نیستند ،،
خانم صبا 2009 ، علاقه زیادی داشتند در روستا و جنگل باشند ....اگه رفتید ،گندم بکارید ..یه جورایی بتونیم روش نان را از صفر تا 100 انجام بدیم تو این دوره زمونه خیلی خوبه
خانم پاییزه و خانم مصباح الهدی ،،
خانم من می دونم + خانم zzzz + خانم اعجاز عشق ( این " + " حکمتی داره برا خودش که خارج از بحث ماست ) ،
فدایی یار و محمد 93 - سرشار - خاله قزی - ye_Doost و جوادیان و .....
ان شالله همه کاربرهای محترم تالار ، سلامت باشند و سعادتمتد دنیا و آخرت .
................................
گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم / با همین قافله‌ام راه فنا می‌پویم
دست همت ز سراب دو جهان می‌شویم /شور یعقوب‌کنان یوسف خود می‌جویم
که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم
گفت هرچند عطش کنده بن و بنیادم / زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم
هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم / فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
من به میدان بلا روز ازل بودم طاق / کشته یارم و با هستی او بسته وثاق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
لوحه سینه من گر شکند سُم ستور / ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نیست به‌جز شوق حضور / سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
به‌هوای سر کوی تو برفت از یادم
تا در این بزم بتابید مه طلعت یار / من خورم خون دل و یار کند تیر نثار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار / نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم
تشنه وصل وی‌ام آتش دل کارم ساخت / شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت
از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت / کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟»
علامه طباطبایی (ره )
http://www.hamdardi.net/imgup/597835f3e4f7ead301.jpg
نماهنگ محرم
التماس دعا
در پناه حق .:72:
سلام بر همدردی ها
عزاداری های شب اول محرم قبول و مقبول باشه
امروز داشتم فکر میکردم دیدم چقدر خوبه که همه چی در حال گذر
اتفاقا بدن ما انسانها هم در حال تغییر و گذر زمان اهسته اهسته بدن را فرسوده میکند
چقدر خوب که میگزرد بد یا خوب میگزرد
و چقدر بهتره در کار خیر بگزره
انشالله خدا به من و شما توفیق عمل خیر عنایت بفرماید به حق امشب
امیدوارم به حق امشب و این ده شب عزاداری بیماران لباس عافیت بپوشند
اگر وارد جمعیت عزاداری شدید امنیت بهداشتی رو رعایت کنید یا اگر در خانه عزاداری میکنید عزاداریهایتان قبول و برای من و سایر دوستان هم دعا بفرمایید
یا حق
سلام(خادم رضا)
من داشتم وبلاگ شما رو درباره خانومتون نوشته بودید میخونوم
موضوع بسته شده بود
کنجکاو شدم بدونم مشکل خانمتون حل شد
سلام
عزیزم من یک خانومم
منکه یادم نیست همچین پستی رو ولی اگرم گفتم اشتباه شده
شما چه خبر ?
بهتر شدید انشالله?
مرسی شاید ی پست مشابه اسم شما بوده
مرسی
دارم رو خودم کار میکنم اعتماد ب نفس و هدف هام
دارم برنامه ریزی میکنم
امیدوارم ک جواب بده شما هم برام دعا کن عزیزم:203:
بچه ها سلام
امروز پدربزرگم فوت کرد
جلو چشمای خودم
وابستگی اون چنانی هم نداشتم ولی دلم برا پسراش میسوزه دارن زجه میزنن
من ۵ سال پیش همین اتفاق برای پدر بزرگ مادریم افتاد و منم ب شدت وابسته
امدوز صدای زجه هارو شنیدم یاد اون رو افتادم حمله عصبی بهم وارد شد تن و بدنم داشت میلرزید حس بدی بود واقعا
کاش هیچوقت امروز تقدیر تنقد همه چیو دقیق نمی چید ک من امروز اینجا جلو چشمم ی آدم ب رحمت خدا بده
از اعضا خواهش میکنم برای شادی روحش ی فاتحه ختم کنن
مرسی
عزیزم متاسفم
انشالله خدا پدر و مادرتو برات نگهداره
و ان الموت حق همانا مرگ حق و راست است
امیدوارم پدربزرگهایت جای خوبی باشن اون عالم
چه روز خوبی فوت شدن و چه روز خوبی دفت میشن شب جمعه ماه محرم خوش به سعادتشان
مواظب خودت باش
سلام دوستان همدردی
عاقبتتون بخیر ؛
ایام عزاداری شهادت امام حسین (ع) و یاران وفادارشون را به همتون تسلیت عرض میکنم ...
ان شاءالله خدا بخاطر آبروی امام حسین (ع) به هممون سلامتی بده و عاقبتمون ختم به خیر باشه .
hana گرامی بابت فوت پدربزرگتون متأسفم ان شاءالله روحشون قرین رحمت الهی باشه ...هر انسانی یه زمانی داره و امیدوارم خدا به شما و خانواده ی محترمتون طول عمر با عزت عطا کنه .
ان شاءالله حال روحیتون هم بهتر بشه .:72:
سلام ، شهادت آقا ابا عبدالله الحسین (ع) سالار شهیدان رو خدمت تون تسلیت عرض می کنم
از الآن تا می تونین برای آرامش قلب نازنین امام زمان (عج) صلوات بفرستید و سوره یس بخونید ، قلب آقا در فشاره...
مخصوصا امشب...
شام غریبان...
حضرت زینب...
سلام بچه ها
حالتون چطوره؟
اوضاع احوال چطوره؟
سلام آقای زونیام، خداروشکر، شاعر بزرگوار میگن؛نقل قول:
نوشته اصلی توسط زونیام
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانه‌ای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانه‌ای...
گفتمش، آن که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانه‌ای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانه‌ای...
پس از این رو ...
دنیا گذران، محنت دنیا گذران
نی بر پدران ماند و نی بر پسران
تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه میکند با دگران
حالا نوبت شماست بچه های همدردی رو به شعرهای زیبای خودتون مهمان کنین:72:
روزگار خوش
ممنون سحر بانونقل قول:
نوشته اصلی توسط سحر بهاری
ایشالله همیشه خوب و عالی باشید.
راستی تبریک میگم که کارشناس شدید، واقعا در امر مشاوره توانا هستید.
شعرهای زیبایی هستند، ممنون. البته من به این خوبی نمیتونم بگم، خیلی وقته شعر نگفتم
یه دونه شعر هست چند وقت پیش به سبک سعدی خواستم گفتم امیدوارم خیلی بد نباشه.
تقدیم به همه بچه های همدردی-البته عاشقانه هست و بیشتر از از دستم برنمیاد.
من برانم که به دامت کشم ای فتنه ی جانم
خود ندانم که به دام تو فتادست روانم
رویت ای ماه دل انگیز شبم تا که بدیدم
شده مبهوت تو چشمانم و بندست زبانم
توام ای دلبر زیبا که به مانند بهاری
من ز عشق تو نگارا که چونان فصل خزانم
من که در گلشن خوبی، چو تو زیبا نشناسم
عاشقت چون من اگر هست بگو تا که بدانم
دل من گشته اسیرت تو هم ای پادشه من
به اسیرت نِگَهی کن که کنی شاه جهانم
.
.
.
البته این کاملش نیست.
ایشالله که همه بچه ها خوب باشند:72:
شما-کرای-ام واز -غلام-اسکارفیس- سون-پو-خادم رضا-الهه زیبایی و بقیه که ممکنه اسمشون الان یادم نمونده باشه.
سلام آقای زونیام ، وقتتون بخیرنقل قول:
نوشته اصلی توسط زونیام
یادش بخیر صندلی داغ ، واقعا چنین برنامه ای برای دوران سرد و بی روح تالار لازم بود .
ممنونم از لطفتون که از من هم یاد کردین :72:
موفق باشین .
در پناه حق
سلام سون بانونقل قول:
نوشته اصلی توسط « 7 »
اره صندلی داغ خیلی خوب بود مخصوصا پشت صحنه.
خواهش میکنم، همیشه به شادی باشید.
سلام
خدمت اقا زونیام گل.
ممنون به یاد ما بودی.
خوشحال شدم.
.......
استاد غلام و اسکارفیس و باغبان اسبق و فعلی و صد البته تو جی زد انجین چه طور هستند. ؟
سلام دوستان عزیزم
دلم همین الآن خواست که بیام و براتون یه دعا بکنم :
ان شاءالله بحق آبرو امام زمان (عج) خدا به همتون سلامتی جسم و روح عطا کنه و هر خیری که وجود داره قسمت و روزی زندگیتون کنه .:72::72::72:
سلام به همه رفقا. مخلصیم. خوبین؟ خوشین؟ چی میزنین که خوبین و خوشین؟ :)
__________________________________________________ _______________
قیافه ی من وقتی میام تالار میبینم بچه های متولد 76-77 تاپیک زدن از مشکلاتشون با پارتنرشون میگن:
http://uupload.ir/files/qsm9_640db03..._23.50.32].jpg
:311::311::311::311::311::311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط scarface
ای داد بیداد دوباره پستم حذف شد، چرا اینجوری میکنین؟ واقعا سوال قشنگ و بجایی کرد اسکارفیس. چی میزنین که اینقدر خوشین؟
سلام بر شمانقل قول:
نوشته اصلی توسط gholam1234
مطمئن هستین پستتون حذف شده؟
ما مدیران در قسمت تنظیمات پروفایل بخشی رو با نام ( حذف شده ها ) داریم. هر پستی حذف کنیم اونجا نمایش داده میشه. فکر نمیکنم مدیران آنلاین بوده باشن و حذف کرده باشن و من هم که چیزی حذف نکردم.
اگر موردی هست که نیاز به پیگیری داره در بخش خودش مطرح کنین تا رسیدگی بشه.
http://www.hamdardi.net/showthread.p...ost#post460200
بیخیال سحرخانم، منو که میشناسین از همه انتقاد میکنم. یه انتقاد ریزی گردم، پستم گم شد. خیالی نیست... موفق باشین ایشالانقل قول:
نوشته اصلی توسط سحر بهاری
من بخش فعالیت های شما رو بررسی کردم، پستی از شما منتقل نشده و امروز هم فقط دو پست گذاشتین که همینجاست، اگر زمانی در تاپیک پستی گذاشتین که ندیدین ، به بخش فعالیت هاتون مراجعه کنین و پستتون رو در تاپیکی که مربوط به اون موضوع هست ببینین.نقل قول:
نوشته اصلی توسط gholam1234
:72:
سلام به دوستای خوبم خوبین همه؟
چقدر کم پیدا شدن همه میشل پاییزه فرشته اردیبهشت الهه زیبایی ها پوه زلال بی نهایت وای نفسم گرفت یک نفس گفتم:welcoming:
و همه اوناکه حافظم یاری نمیکنه کجایین؟
ماهم میگذرونیم خداروشکر
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا
خداروشکر ، شما خوبین عزیزم ؟
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
سلام به همگی:72:
امیدوارم همگی خوب باشین:43:
شکر خدا منم خوبم....هستم ولی قد یه توک پا میام و میرم. ارادت دارم خدمت همگی.
زندگی یکم سخت میگذره ولی خب زندگیه دیگه...گاهی تا اشکم و درنیاره ول نمیکنه بی تربیت... خیلی هم احاطه شدم از طرف انرژی های منفی.کلا یه وضعی:103:
.نمیدونم چی کار کنم باهاش فقط دعا میکنم یا دلیل المتحیرین:203:
خدا رحم کنه با این روحیه تحلیل رفته وارد ماه مهر بشم کارم تمومه...ولی
شایدم برعکس بچه هام حالم و خوب کنن....امیدوارم:203:
شرایط هم که نامشخصه تو ماه مهر...نمیدونیم با این کرونای بلا چه کار کنیم بریم ی جور نریم ی جور....بعضی همکاران میگن اگه حضوری شه ما نمیریم از جونمون سیر نشدیم که. ولی کاملا هم معلوم نیست چی بشه...
بچه هامونو بفرستیم مدرسه نفرستیم؟!
ی برادرزاده ناز دارم کلاس اول بود که کرونا اومد و دیگه تعطیل شدن و اینا بعد ازش میپرسم عمه کلاس چندم رفتی؟؟ میگه من از وسط کلاس اول رفتم کلاس دوم:311:
.هر روز هر کی یه تز میده...شنیدین میگن
پیش بینی وزارت آموزش پرورش در بازگشایی مدارس مانند پیش بینی وضع هوا شده
کلاسها نیمه حضوری گاهی حضوری همراه با کمی مجازی
در بعضی مناطق کاملا حضوری تا اندازه ای مجازی تا حدودی نیمه حضوری با احتمال اندکی مجازی
حضور معلمان در این مدت اجباری همراه با رگبار حضور اولیا
از اون طرف روزی نیست که تو مترو دعوا و بگو مگو نشنویم...حالا غیر از موضوعات سیاسی و اجتماعی سر اینکه بیشتر از سه نفر رو صندلی ها نشینن فاصله اجتماعی رعایت شه و فلان
بی صدا ترین دعوایی که به خیر میکذره اونه که تا یکی به عنوان نفر چهارم میشینه کناریش بلافاصله با خشم بلند میشه:162:
.انگار که سرپا کنار هم کرونا نمیگیریم نشسته کنار هم کرونا میگیریم؟؟!!اصلا ی اوضاعی....
از اون طرفم چطور آخر شبها که مترو خلوتتره کرونا میاد با ما تو مترو باید فاصله اجتماعی رو رعایت کرد
ولی صبح ها که مترو شلوغه کرونا نمیاد!!! شش نفر رو صندلی ها میشینن ....همه هم داخل همدیگر ....چشم تو چشم دهن به دهن!
خلاصه این حال و احوال هر روز ما....کلا جا داره یه کتاب بنویسم ماجراهای منو مترو:biggrin-new:
حال شما چطوره شما چه میکنید؟
خانم سحر بهاری تاپیک کافه خوبه...بخش ادم های اشتباهی دوست داشتم البته راه کار و ارجاع داده بود به روانشناس!!:162:
مقاله های خانم تبسم اسمان هم عاااالی ممنون واقعا:104:
پوه عزیزم خوبی چه فکری کردی؟:heart:
خانم شمیم الزهرا ممنون از احوال پرسی و لطف شما :72:
فرزانه خانم شما چطورین؟ خوبین؟
سون جان خوبی ؟ تاپیک جدید تو دیدم....میترسم ناراحت شی چیزی نمیگم...
از مدیریت هم خواستم ولی موفق نشدم.
آقای باغبان تشریف ندارن امیدوارم خودشون و خانوادشون درسلامتی باشن
خانم مدیر خبر از همکارتون دارین؟
آقا غلام کاربر همیشه آنلاین شما خوبین؟
آقای اسکارفیس کاربرِ؟؟!! نه نمیگم خانم بینهایت میزنه منو.
کلا میخواستم ی چیزایی بگم ولی از خانم بینهایت میترسم.پست شمیم الزهرا کلی سوژه داشت.:biggrin:
گیسو جانم سن نجور سان بالا؟ هارداسان بورداسان.:312:
همگی درپناه خدا باشید:72:
- - - Updated - - -
دیگه پرحرفیم و به سکوت این چند وقته ببخشید:shy:
به به !!!
سلام الهه زیبایی ها :43:
با ورودت تالار رو منور کردی :72::72::72:
میگما اسم منو آوردی گفتی چیزی نمیگم ناراحت شی ....بگو ببینم اتفاقا دوست دارم برداشتت رو بدونم در باره ی مسئله ای که مطرح کردم .
بیشتر بهمون سر بزنم خانم معلم :43::72:
سلام الهه عزیز چقدر طنز نوشته هاتو دوست دارم. با شرایط سختی که دست و پنجه نرم میکنی این سبک فکر و حرف زدن برات اوضاع رو ساده تر میکنه.
منکه حس میکنم دچار درماندگی آموخته شده شدم!
عاقبتشو هم حدس میزنم اینقد هی فشارای همسرنو تحمل میکنم که یکجا دیگه خواستشو قبول میکنم. یا تو همین فشارا میمونمو هرروز عرصه تنگتر میشه...
دلم میخواست یک مدت میرفتم مرخصی شده یکی دو روز...
سلام ،ممنون عزیزمنقل قول:
نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها
خب دیگه ... تو تاپیک کافه آگاهی توضیحات مختصر و مفیده و فقط در حد راهنمایی هست... جای بررسی بیشتر، توضیحات مفصل تر و درمان هم پیش متخصص.
کرونا روی اکثر مشاغل تأثیر گذاشته و احتمالا با ورود به فصل پاییز باید مراقبت بیشتری داشته باشیم ( بخاطر ورود سرماخوردگی و آنفلوانزا ) که البته این یه مسئله دو طرفست بنظرم و شما اشاره خوبی کردی. امسال دو، سه تا از نیروهای منم مبتلا شدن اما نه به اون شدت خفیف... که مرخص کردم . ولی اگر اینطور پیش بره باید با اینترنت هماهنگ بشیم، که چند هفست تمرکزم روی اونه. اما خب چاره ای نیست و این مسئله هم کم کم برطرف میشه... مطمئنا بعدها تبدیل به خاطره میشن.
برای بچه های همدردی و همه ی مردم از خدای متعال درخواست سلامتی و دل خوش رو دارم .... آمین
:72:
سلام
گاهی حس شعر گفتن میاد سراغم.یادم نمیاد آخرین بار کی اینجوری میشدم.شاید وقتی نوجوونی ۱۳یا۱۴ ساله بودم.اونموقع زندگی واسم خیلی عمیقتر اما سطحی تر بود!!!عجیبه نه؟؟!!!عمیق واسه اینکه میدونستم چی میخوام وکجای زندگی خودمم فقط خودم!و سطحی به این دلیل که بازهم فقط خودم!!اصلا نمیدونستم اطرافم چه خبره ومثل همه نوجوونها فارغ از غم ها وناخوشی ها واسه خودم سرکشی ها میکردم!با خدای خودم اونجور که دلم میخواست صمیمی بودم.شادبودم وعاشق.واسه همین هم گاهی دلم میخواست شعر بگم!
الان هم خیلی دلم میخواد شعر بگم وخیلی زیاد شعر میخونم،مخصوصا شعر های امیر خسرو دهلوی!!!باورتون میشه اولین باره توی عمرم که ازش شعر میخونم اصلا نمیدونم چرا اما به دلم میشینن بدجور!
اصلا یه بیت شعر هرجا میبینم محوش میشم وشروع میکنم دکلمه وار توی ذهنم به خوندنش!!
شما تجربه داشتین این حس وحال رو؟؟؟؟واسم هم عجیبه هم غریب!
دلم خیلی پره ومغزم خیلی شلوغ...
خدا رو هم که نگو!!هم دوره هم نزدیک!هم مهربونه هم...!!!
بعضی وقتها ازش میترسم.کوچیکتر که بودم معنی ترس از خدا واسم یه چیز دیگه بود.مثلا ترس از جهنم واین چیزها!!!
الان ولی فرق میکنه.از خودش میترسم.از اینکه توجه اش رو ازم برداره.ازاینکه دیگه زیر نظرش نباشم.ازاینکه تنهام بزاره.
بچه هام یه تب کنن خودمو باختم وبدجور میرم توی بغل خدا واشک میریزم که انگار بچه ای داره به مادرش التماس میکنه اسباب بازی میخوام!!!!
احوالاتم عجیبه ونفسم سنگین میره ومیاد.!
منتظر پاییز هستم،بی صبرانه!تا انرژی وحال خوب درونم برگرده وکیف کنم!!!
یکی دوتا نیستن که :smile-new:نقل قول:
نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها
بعضی وقتا فکر میکنم زندگی متاهلی و عشق و عاشقی از رو ما دهه شصتیا پرید. به همین سادگی شدیم پیرمردا و پیرزنای تنها و بی شمار آینده ای نه چندان دور...
__________________________________________________ ___
http://uupload.ir/css/images/udl6.png
So, so you think you can tell
Heaven from hell
Blues skies from pain
Can you tell a green field
From a cold steel rail
A smile from a veil
Do you think you can tell?
So, do you think we can change?
Everybody that hates
Before it's too late
So proud to be free
But who can we blame
Don't be ashamed
Do you think we can change
How I wish
How I wish you were here
We're one lost soul swimming in a fish bowl
Year after year
Running over the same old ground
What have we found
The same old fears
Wish you were here
We don't need
Need anymore pain
We just need to remain on the very same page
So much to gain
No more losing a friend
We're losing ourselves
We just need your help
So glad you're here
So glad you're here
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط scarface
درسته تو عصری هستیم که مشکلاتش ازدواج جوونها رو هم تحت الشعاع قرار داد
چه مجرد موندیم مشکلات داشتیم چه اونایی که ازدواج کردن پر از مشکلاتن
و دلیلش رو خود ازدواج میدونن!!
هیچ کس هم هیچ فکری نکرد حتی خودمون!! حتی خودمون هم فکری نکردیم
باشد که مایه عبرت آیندگان شویم.
سلام ، نام کاربری sahar51 رو در لیست کاربران آنلاین دیدم عزیزم حال تون خوبه؟ اگر اینجا رو می خونید از خودتون بگید
من تاپیک های شما رو دنبال می کردم و به فکرتون بودم دلم میخواد بدونم چی کار کردید با توجه به آخرین تاپیک تون .
الآن خوبین ؟
ازدواج نکردیم یه مشکل داریم. ازدواج میکردیم 1000تا! فرق نداره؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها
پول نداریم ازدواج کنیم مایه عبرت میشیم؟!؟
انقدا هم پیچیده نیست قضیه :)
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط scarface
نه چون ترسو و بزدل هستیم مایه عبرت میشیم
خودم و دارم میگم
سبک زندکی و نوع نگاهمون درس عبرت میشه.
و اینکه اونا احتمالا یاد بگیرن
انزجار خودمونو از فقر و بی پولی نباید گردن یک نفر دیگه بندازیم!
خودمون ترس از فقر داریم نباید گردن پرتوقعی همسر یا بچه نندازیم!
بله همینطوره انقدا هم پیچیده نیست قضیه:)
سلام خوبی الهه زیبایی ها؟ چخبر؟ چرا اینقدر عصبانی حالا؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها
دیگه با این شرایط واقعا فکر کردن به ازدواج کار درستی نیست بنظرم. شرایط بحرانی اقتصادی واقعا ریسک این کار رو خیلی بالا برده.
من خودم خیلی خوشبینم به همه چی، ولی با این اوضاع با اسکارفیس عزیز موافقم. خیلی خیلی خیلی سخت شده ....
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط gholam1234
چرا فکر کردید عصبانی ام ؟؟؟!!!!!
عصبانی نبودم .
اتفاقا تازه از مراسم تشییع خاکسپاری اومده بودم ی حس بی حسی بی تفاوتی داشتم.
خبر خیر سلامتی اقا غلام شما خوبین؟
اقای باغبان چند وقته نیستن؟
خانم سحر بهاری خبری از همکارتون دارین؟
امیدوارم خودشون و خانوادشون سلامت باشن.
- - - Updated - - -
نظر شما و اقای اسکارفیس برام محترمهنقل قول:
نوشته اصلی توسط gholam1234
ولی خب من اینجوری فکر نمیکنم
منم خوبم خداروشکر، جمعه هست و یه حس دلگیری لعنتی همیشگی.نقل قول:
نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها
عاشق اون قسمت دوم هستم. که گفتین من اینجوری فکر نمیکنم :18: