RE: از قصد داره اذيت ميكنه
ديروز اومد سراغم همكارم هم شب خونه ما دعوت بود اگه بدوني جلوي نرگس چه اخم و بي محلي ميكرد اين در صورتيه من هي باهاش حرف ميزدم دستش رو كه گرفتم دستمو پس ز:47:د.منم بهش ام اس دادم كه نرگس اومد پيش ما دلش باز شه نه اين رفتار تورو ببينه بازم حرف نزد ، منم بغض كردم و بهش گفتم لطفا نگه دار ميخوايم يه كم راه بريم بدون هيچ حرفي نگه داشت و اصلا نپرسيد كجا ميرم يا كي بر ميگردم !!:302:
ديشبم شب كار بود ساعت 11 زنگ زد كه دوست عزيزت(آرميتا) بهت گفته بچچه هاي ما تو كوچه با پسر گرفتنش و گفتهكه من با همسر فلان همسرتون دوستم ! خيلي هم شايان شاكي بود بهش گفتم تو چرا ميسوزي ؟ گفت بي خود كرده گفته با من و تو و رحمان آشناست منو داره ميبره زير سوال گفتم همين هديگه وقتي شماره و آشنايي ميدي بايد منتظر اين رفتار باشين كه باز شاكي شد و گفت تو داري اشتباه فكر ميكني.:162:
ديشب بهم گفت شماره ارميتا رو برام ام اس كن باهاش كار دارم:158: منم گفتم اگه تو نداري از رحمان بگير ديگه هم باهاش حرفي ندارم.امروز هم كه آماده باشه.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان روابطت با شایان الآن چطوره؟ حرف میزنید با هم؟
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بچه ها ببخشيد حالم زياد خوش نيست كلي غلط املايي دارم.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان ،
الان كه اينارو شنيدم ،ناراحت شدم !!!!! اما يه نصيحت از من به تو ، خوب ميدوني كه منم مشكلي شبيه مشكله تو داشتم ، حتي يه مدت ديگه داشتم به اين باور ميرسيدم كه همسرم علنا داره خيانت ميكنه
ديگه اون حس قديم و تو وجودم نسبت بهش نداشتم ، همه چيز جايه خودشو به تنفر و انزجار داده بود ،
تا اينكه يه روز تصميم گرفتم كه واقعا به اين موضوع بها ندم و سعي كنم تو ذهنم كمرنگ شه و كمرنگ شه !!!!
نتيجه اش چي شد : جذابيتم روز به روز برايه همسرم بيشتر شد ، به قدري كه در طول 8 ساعت كار 18 بار بهم زنگ ميزد و حالمو مي پرسيد ، از كار كه برمي گشتيم ، بيشتر وقتشو با من ميگذروند ، تقريبا مي تونم بگم همه چيز حالت عادي به خودش گرفت ، خودمو سرگرم طراح وب كردم و گذاشتن كلاسهاي خصوصي ، كه ديگه بهش فكر نكنم . شكر خدا الان خيلي بهتر شدم ، حالا اگه مثل تو اينقدر خود خوري ميكردم و خودمو داغون ميكردم نتيجه اي جز طلاق عايدم نمي شد .
حالا بر فرض مثال ، اگر هم همسرم با اون خانومه رابطه داشته باشه ، من با نثار محبتهامه كه مي تونم اون از خودكنم ، وقتي من براش چيزي كم نذارم ، چه دليلي داره بره سراغ يكي ديگه ،،،،
پس طراوت جان اول و آخر همه چيز خودمونيم ، برات آروزي سعادت دارم و مي دونم كه ميتوني از نو شروع كني ، درست از همين الان ، آره از الان شروع كن و به زندگيت طراوت و روح تازه اي ببخش .
منتظر شنيدن خبرايه خوبتم ؛
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان رو حرفای ماندگار عزیز فکر کن . از تجربه استفاده کردن بهتر از تجربه کردن است.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
ماندگار خوبم مشكل اينه كه من معلق هستم شايان دروغ ميگه نه در نورد اين جريان بلكه هميشه.مشكل من اينه
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
الينا جان من حرفم ميزنم اون بي محل ميكنه تازه طلب كارم هست.
نميدونم تل ارميتا روميخواد چيكار ؟؟؟؟يعني اون و رحمان ندارن.
از صبح هم از دسترس خارجه.واي ديگه تحمل ندارممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممممممم
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
واقعا دركت مي كنم ، تو رو خدا اينقدر اعصابتوخورد نكن ، اينقدر به خودت ، به مغزت فشار نيار !!!!
يه كم آروم باش ، تازه تو الان خونه خودتي ، حالا حساب كن من كه هنوز عقدم و بايد موقع ناراحتيم يه ماسك تصنعي از خنده بزنم به صورتم كه خونوادهام نفهمن من امروز سر چي با همسرم حرفم شده !!!! به خودت فرصت مثبت انديشي بده ، اونو تو نمي توني عوض كني ، قبول كن ، پس ديگه اينقدر حساسيت نشون نده ، اون طلب كاره به خاطر اعتراضات ، خوب تو هم يه مدت به اون طلبكار باش ، نمي گم بي محلي كن ، نه !!! بذار اون بياد نازكشي ، بذار اون پيش قدم شه ، بذار اول اون نگرانه حالت بشه نه تو نگران حال او ، بذار بفهمه يه مدت كه تو بي اهميت شدي !!!!
الان كه اينارو دارم برات مي نويسم ، به جرات ميتونم حالتو بفهمم ، ولي مطمئن باش مي توني رويه زندگيت رو عوض كني !!! آرميتا رو از تو زندگيت حذف كن ، مي فهمي طراوت ، ... حذفش كن .... لزومي نداره اون تو زندگي تو شناور باشه !!! پس اولين گام و بردار ، ديگه اينطور شده ، همسرت حتي اگه راست هم بگه تو باور نمي كني !!! نبايد اين مي شده كه شده ، هي بهش نگو دروغ ميگي ، دروغ ميگي ، اينا همش يه دريچه اس سوق به سوي نابودي !!!!! بزن به طبل بي خيالي ، به قوله يكي از بچه ها يه مدت و بي خيالي طي كن ، ببين همه چيز مياد طرفت ، حتي همسرت . باور كن طراوت ، باور كن ، زندگيتو باور كن ، كه داري دستي دستي از دستش ميدي . تا بيشتر از اين روتون تو روي هم باز نشده و حرمتها بينتون شكسته نشده ، خودتو باور كن .
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت جان. نمي دونم چي بايد بگم. هر چي بگم كه گوش نمي كني..... نذار زندگيت دو دستي از هم پاشيده بشه. به نظر من خيلي زياده از حد داري تند مي ري.. تو فقط شايان رو متهم مي كني... با گفتارت بهش توهين مي كني.... بهش سوء ظن بيش از اندازه داري..... چرا همش بهش مي گي دروغ مي گي دروغ مي گي.... تو با حرفهات اون رو دروغگو مي كني... اگه راست بگه مي گي دروغ مي گه، خوب اون هم كم مي ياره يه جايي. با سياست مي تونستي خيلي چيزا رو حل كني. اما نكردي. غر زدن، گير دادن، متهم كردن همه اينها چيزهايي است كه خانه خراب كن هستش. چرا يه بار ديگه به زندگيت قشنگ نگاه نمي كني. خوب ببينش، باهاش اخت بگير، بذار بفهمه زني كه خونه شه همرازشه، دوستشه، محرم اسرارشه، و ..... بذار بفهمه كه خونه كه مي ره آرامش سراغش مي ياد نه تلفنو، آرميتا، رحمان، sms، كجا بودي؟چكار مي كردي، گريه كردن، قهر كردن و .... همينها باعث شده كه شايان از خونه فراري بشه و بزنه بر طبل بي عاري. تو رو خدا منطقي براي زندگيت تصميم بگير. موفق باشي عزيزم. اگه ناراحتت كردم ببخشيد.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوات جان ؛ خوبي ؟
از اوضاع و احوال خوبت بگو برامون ، منتظريم