RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
سلام بر همه همه دوستان:72::72::72:
پدربزرگ چقدر جووووووووووووووووون شدی؟خیلی خرج کردی که انقدر عوض شدی؟ جلل الخالق!!!!!!!!!!!!!
راستی اون آشپزخانه همون خاک بخوره بهتره من که یه پلو گردو یاد دادم بعضیا گفتن گردو گرونه و مرغ از کجا بیاریم وای زعفرون که حرفشو نزن
بهتر هست همون نون و پیازی که بهتون آموزش دادم رو نوش جان کنید پیاز هم برای پیشگیری از سرماخوردگی خوبه لازمه
راستی در مورد غذای سوخته هم اتفاقه دیگه گاهی میفته نبینم که ببینم که:324:
خانمی، خودتو اذیت نکن این همه تایپ میکنی هیچ کس نمیره اون غذاها رو درست کنه
راستی آقای ابراهیمی متن هاتون یه مقدار شبیه به ترجمه هست آدم حس میکنه از روی یه متن انگلیسی ترجمه شده شما دیگه خیلی با کلاسید دست مریزاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فقط دقت کنید توی سخنان گرانقدر من ببینید چند تا سوژه توپ پیدا میشه برای کل کل در ضمن اینکه همه ما پستهای کل کلی زیادی از فرشته مهربان طلبکار هستیم پس میشه بدون احتیاط و با خیال راحت ادامه داد
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
پدربزرگ
شاید نازنین دلیل داره که ویرایش نمی کنه بعد شما میای تو بوق و کرنا می کنی؟ :D
تازه خبر خبر هم راه میندازی؟ :311:
بنده خدا به دلایلی دوست داره هویتش مخفی بمونه واسه همین ویرایش نکرده.
بعد هم انقدر از این کارها بکن تا فرشته بیاد جیره بندیت کنه. هنوز 2 ماه نگذشته از جیره بندی آخرت آخه پدر من.
تازه تیپ جوانانه هم زدی دیگه هیچی!
آقا حامد
وای من این متن شما رو خوندم انقدر خندیدم :311: :311: خدا شادت کنه برادر دل ما رو شاد کردی :311:
فکور جان
خیلی هم غذات خوب بود من خیلی خوشم اومد اصلا شام دعوت کن بیام خونت من خودم مخلصتم :)
زهره هم جاش خالیه ها. درسته باهاش در ارتباطم اما اینجا حضورش 1 چی دیگست :46:
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
ای خدا ازدست این قم
کی شما پختید ما خوردیم. والا همش در حال صحبت با تلفن
هستید که. با خاله امروز چه خبرا از همسایتون چه خبر فلانی چند قلو زایده :311:
کل روز که اینجوری میگذره وقت ناهار که میشه . یه اس ام اس به همسر
سلام عزیزم من امروز از صبح کل خونه رو مرتب کردم وقت نشد غذا بزارم. انقددددددددددددر کمرم در میکنه آی وای .:311:تو راه داری میای چندتا نون باگت
یه مقدار کالباس یا سوسیسی بخر بیار . انقدر هوس کالباس کردما . اینم یه طرفنده هوس کردم.
بنده خدا همسر هم که دل نازک تا میفهمه عیال هوس کالباس کرده با جون دل میره خرید .
............:305:کسی حق نداره نوع قلم داداشم رو به شوخی بگیرها . محمد یه چیزه دیگست لنگه نداره
فکور خواهرگل من شما یه زحمتی بکش به جیب ما نگاه کن یه غذای ارزون برامون قرار بده با جون دل استقبال میکنیم.
میبنی چه خوشمل شدم. دادم پوستمو کشیدن زیره گلوم گره زدن :311:
مو کاشتم رنگ زدم کلی جووووووون شدم. پیره مرد خودتونیدا :311:
خداوکیلی زعفرون پیدا میشه . من که فقط پشت ویترین مغازها دیدم:311:
اینایی هم که میخریم به عنوان زعفرون گوشت ریش ریش شده ورنگ شده به عنوان زعفرون بهمون میدن.
کی بچه مشهده دمتون گرم یه یه نیم کیلو از اون زعفرون برامون بیارید تالار از مدیر وام میگیریم. پولش رو میدیم
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
دوستان همدردی نمیدونم باید این مطلب رو کجابنویسم اما حالا که اینجاصحبت غذا شد مینویسم
چند دقیقه پیش از همدردی اف شدم گفتم برم درس بخونم 1صفحه نخونده بودم که مادرهمسر عزیزم زنگ زدگفت عروس جان من فردا میرم دانشگاه بچه ها و پدر زحمت ناهارشون میفته
گردنت.دست و پاموگم کردم کتابمو بستم دون دون اومدم اینجا.اگه یادتون باشه اولین تاپیک من اینجا به خاطر دعواباهمسرم سرغذای مهمونی بود.
:316: خدایا چه کنم؟چی درست کنم؟ باز دعوامون نشه
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
پدر بزرگ محترم خانم گل کاغذی محترم امشب شام خورشت قیمه سوخته درست کرد:311::311::311::311:
پدر بزرگ محترم خانم گل کاغذی با تلفن زنگ زد ساندویج فست فود اوردند:311::311::311:
خانمها در اشپزی کردن نقطه ضعف دارد:311::311::311:
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
سلام
دوستان الان اومدم پست آقای ابراهیمی با کلاس رو دیدم
ظاهرا آقای ابراهیمی و پدربزرگ به آشپزی خانمها اعتقادی ندارند و تصمیمشون این هستش که بر و بچه های تالار رو یه شب شام دعوت کنن بهمون نشون بدن آقایون چه دسته گلای هنرمندی هستند
زمانش رو دقیق اعلام کنید تا ما هم هماهنگ کنیم تشریف بیاریم
نادیا، بهار شادی، خانمی، گل کاغذی، مریم 123، بی دل و سایر بچه ها stand by باشید تا که زمانو اعلام کردن بدویم به محل مربوطه
راستی من بچه و همسرم رو هم باید بیارم تنها نمیام، نمیشه هم نداره دهه:300:
وای راستی کی حاضره اول از اون غذا که این دو عضو محترم درست کردن بخوره :163: من که شرمنده معده ام کمی حساسه و ممکنه مشکل پیدا کنم یک ساعت بعد تست اون دهقان فداکارکه جونش رو به خاطر سایر اعضا در معرض خطر قرار داده، اقدام به خوردن میکنم
بهار شادی:72: دوست گلم هر موقع خواستی تشریف بیار خونمون :46:درب خانه ما همیشه به روی شما باز هست البته قبلش بگو که غذای مورد نظرو حاضر کنم راستی در مورد زهره :72:هم حق داری جاش خالیه واقعا
راستی پدربزرگ این همه عمل کردی این دماغ آواتارتم عمل میکردی خیییییییییییلی گنده هستش ناجوره واقعا
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فکور
راستی پدربزرگ این همه عمل کردی این دماغ آواتارتم عمل میکردی خیییییییییییلی گنده هستش ناجوره واقعا[/color]
دقت کنی بزرگان علم قلم هم دماغهای بسیار بلند وزیبای دارند :311:
راستش دیگه پولم ته کشید . این پوست روکشیدن چقدرگرونه ...... نپرس نمیگم.
بد آموزی داره :311:
چقدر رو سن آدم تاثیر میزارها الان 10سال جوون تر شدما .
فکور برو جلوی آینه یه نگاهی کن این چین چروکها چیه روصورتت :163:
انگاری باید با محمد بیایم ماشاژ درمانی برای خانمها بگذاریم. کمی چهره جوانتری داشته باشن
...............
دستور غذاهم قرار میدیم بعداز این که درست کردین میبینید که خانمها به گرد آقایون نمیرسند در آشپزی
:311::311::311::311::311:
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
خانم گل کاغذی امشب شام می خواهد زرشت پلو با مرغ درست کند:311::311::311:
خانم گل کاغذی می خواهد دسر پرتقا ل درست کند:311::311::311:
پدر بزرگ محترم خانم گل کاغذی زرشت پلو با مرغ سوخته درست می کند:311::311:
بعضی از خانمها اشپزی خوب نیستند:311::311:
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
گل کاغذی میگو درست میکنه محمد جان :72:
قبول دارم. زرشک پلو بلد نیست . خوب گناه داره توام این همه ضایش
نکن. ناراحت میشه گهر میکنه . تو که خوب میدونی دلش مثل گنجیشکه :163:
حالا بنده خدا از فردا میره کتاب آشپزی میگیره .شنبه میاد یه
زرشک پلویی برامون درست میکنه که حسابی مستقیم میریم. ازبیمارستان اونطرف تر :311::311:
:311::311::311::311::311:
RE: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
دوستان خبر خبر:324:
پدربزرگ پروفایلش رو بروز رسانی کرده و تاریخ تولدش رو هم گذاشته!!!
حالا کی گذاشته... درست وقتی که چیزی تا تولدش نبوده...
پدرجان! تو این سن و سال انتظار تولد داری؟؟؟