RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
شام غریبان که می شه: یه حزنی همه جا رو می گیره...
"بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا... بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا....."
صدای چاووشی شام غریبان الان پیچید تو خونمون که داشت کوچه های خلوت و تاریک شهر رو می چرخید و می خوند...
آقا دل من و همه ی بچه های همدردی بد جور هواییت شده، به فریاد دلمان برس!!!
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
شام غریبان ..
همیشه نسبت به این کلمه حس غریبی داشتم..
حتی با شنیدن اسمش گاهی اشک توی چشام جمع میشه..
فقط باید این رو گفت ... یا امام حسین.. خیلی مردی و واقعا کاری که تو کردی رو هیچ کس توی تاریخ انجام نداد. به داشتن امامی چون تو افتخار میکنیم و به خودمون میبالیم که یکی از رهبران ما همچین مرد بزرگی بوده . واقعا امام حسین باعث افتخار اسلامه..
هر زمان به گرفتاری ها و مشکلاتی که برای ایشون بوده فکر میکنم هم از خودم نا امید میشم هم امیدوار میشم..
نا امید میشم که من کجا و اون کجا..
امیدوار میشم که مشکلات من خیلی کوچیکه و باید بتونم حلش کنم..
یا علی..
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام،
ایام محرم رو به همه عزیزان تسلیت می گم.
به آرمان 26 و digitalman خوش آمد میگم و امیدوارم که از حضورشون در تالار همدردی استفاده کنیم.
داشتم خاطراتم رو مرور می کردم و برایم جالب بود.
یه جاش نوشتم:
در تالار همدردی عضو هستم. یک فروم جالب که مدتی هست گاهی حتی بیش از حد برایش وقت می گذارم. در رابطه با مشاوره و روان شناسی.
پایان نامه ام خیلی عقبه. می خواستم دیر دیرش تا آخر امسال تحویل بدهم. ولی معلوم نیست که بتونم.
برای خودم خیلی جالب بود :)
نمی دونم. شاید 20-30 سال دیگه این خاطرات رو بخونم، اصلاً یادم نباشه همدردی چی بوده :)
یاد اون موقع افتادم که مشغول پایان نامه بودم و بیشتر از اینکه برای پایان نامه ام وقت بگذارم، برای همدردی وقت می گذاشتم :)
به سرم زد و رفتم چند صفحه تاپیک حال و احوال شماره 4 رو مرور کردم. چشمم به اسم کسانی افتاد که یا مدتهاست که خبری ازشون نیست، یا کمتر به تالار سر می زنند. خواستم یادی ازشون بکنم:
کامران، آریکس، mahi91، پاییزان، گلنوش67، شایانا، سرافراز، گل مریم، داملا، بی نهایت، یک زن امیدوار، شب بارونی، ...
البته جای اسم "بلو اسکای" هم در تالار خالیه. ولی خدا رو شکر خودشون حضور دارند :)
و یک نکته دیگه!
داشتم یکی از پست های بالهای صداقت رو می خواندم که دیدم زیر اسمش نوشته: کارشناس افتخاری!
خیلی خوشحال شدم! بالهای صداقت گرامی! به شما تبریگ می گم!
همیشه برای تالار موثر بودی و مطمئنم که به عنوان کارشناس افتخاری موفق تر هم خواهی بود.
خلاصه درود من به همه یاران حاضر و غایب همدردی!
شاد و سلامت و بی غم باشید!
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام به همه بچه های باصفا و مهربون تالار همدردی و مدیران عزیز :46::43:
من دوباره برگشتم... (فکر کنم...)
البته این برگشتن ماجرا داره .... خیلی وقت بود دوست داشتم برگردم... نمیشد
تا اینکه یه روز برگشتم و دیدم آلزایمر کار خودشو کرده و پسوردمو فراموش کردم....:162:
بعدش دست به دامان مدیر عزیز تالار آقای سنگ تراشان شدم و مدیر عزیز هم کمال لطف و در حق من
کردن .. هم پسورد بهم دادن و هم ده روز شارژ رایگان بهم جایزه دادن .... :104::227:
همین جا به جناب مدیر همدردی سلام میکنم و ازشون تشکر میکنم ممنون....
....
خب من از همه جا بیخبرم ....
امیدوارم بتونم این ده روز مفید باشم....:72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام به همه دوستان
من هم حالم خوبه ، خیلی خوبه. نه اینکه دلم شاد باشه ، شاد نیستم بخاطر ایام عزای حجج الهی ، اما خوبم ، خوشحالم از اینکه ایقدر امام مهربانی داشتیم و داریم. خوشحالم از اینکه زلفم رو به یه همچین عزیزانی گره زدم.
اگر چه همین دوستی و محبت هم از طرف خودشونه. احساس می کنم اینقدر لطف دارن که به ناپاکی من نگاه نمیکنن. لطف و احسانشون همین جور جوشش داره و فوران میکنه کافیه یه کمی دلمون رو براشون نرم کنیم ، کافیه سر دشمنی باهاشون نداشته باشیم. اونوقت اونها حریصند برا هدایت ما. پیامبرمون هم رحمه للعالمین بودن. حریص بودن برای هدایت مردم. (همین مردم قدر نشناس)
الان بهتر می فهمم کشتی نجات بودن حسین (ع) رو . وچقدر خوبه که با اشک بر ابا عبدالله سینه هامون رو از زنگار گناه شستشو میدیم ، چقدر احساس بهتری دارم بعد از همراهی کردن با حجت خدا در عزا داری بر جدشون.
وقتی شنیدم که مولامون حسین در آخرین لحظات زندگی شون ، به فکر شیعیان و محبینشون بودن
(به نقل از شمر ملعون ، می بینه لبهای امام حرکت می کنه و...)
، به خودم می بالم که رعیت یه همچن پادشاهی هستم.
حسین امیری و نعم الامیر
چه حال و احوالی شد...
حضور دوباره آرمان 26 ،شیرین جون،و digitalman رو هم خیر مقدم میگم.
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام
حالم خوبه ..
امان از دست این فال و طالع بینی..
تا وقتی خوبه بهش توجه نمیکنم
امروز فالم بد بود حالمو گرفت..
بخدا اعتقادی به فال ندارما.. فقط احساس بدی بهم داد.
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
در این هوای بارانی قصه ای در دل دارم :
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر١٠ سالهاى وارد کافی شاپ هتلى
شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت: ۵٠ دلار
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون کافی شاپ منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بیحوصلگى گفت : ٣۵ دلار پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت:
براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریهاش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١۵ دلار براى او انعام گذاشته بود.
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام به تمام دوستان خوب همدردی.
عزاداریهاتون قبول باشه.انشاالله.
آقا حامد ممنون از اینکه به یاد ما بودین اما باید به عرض برسونم اینجانب جزء کاربرانی هستم گرچه زیاد پست نمی ذارم اما همراه وخواننده همیشگی تالار هستم و از پست های مفید دیگران استفاده می برم.
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام دوستان...
انشالله حال همگی خوب خوب خوب خوب باشه...
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
با سلام
ضمن آرزوی قبولی عزاداری همه دوستان
الحمد الله مثل اینکه حضور قدیمی های تالار داره پر رنگ میشه . بنده هم به نوبه خود بازگشت دوستان قدیمی از جمله digitalman - shirin joon - lord.hamed و بقیه دوستان رو خوش آمد می گویم . البته چون خودم مدتهای زیادی از تالار دور بودم راستش نمی دونم کی تو تالار فعال بوده- کی بعد مدتی اومده و کی خداحافظی کرده ....به هر ترتیب خوش آمدید :43: یه چیزی بپرسم ؟؟؟ این دوستانی که اسمشون با رنگ قهوه ای نوشته شده چیکاره هستند ؟ چرا این رنگین ؟!!!