shad عزیزم سلام
خیلی خوبه که میونه این همه آدم همسرت نیازتو حس کرده این از هر چیز دیگه ای آرامش می یاره سعی کن مشکلاتت رو مرور نکنی اینجوری تو ذهنت کمرنگ می شن
نمایش نسخه قابل چاپ
shad عزیزم سلام
خیلی خوبه که میونه این همه آدم همسرت نیازتو حس کرده این از هر چیز دیگه ای آرامش می یاره سعی کن مشکلاتت رو مرور نکنی اینجوری تو ذهنت کمرنگ می شن
شاد گرامی تغییر به سمت مقصدی مثبت از جایگاهی منفی از مبدا مختصات می گذرد. زندگی شما از روندی رو به بهبود برخوردار بوده.دقت کنید این بی تفاوتی نیست. این دوران خلسه ذات هر تغییریست .
همسرتون و شما بیش از هرچیز نیاز به آرامش و دادن زمان هستید. این نیاز شماست مشابه هر زنی که با همسرتون صحبت کنید. باورکنید اگر در بیانتون آرامش رو حفظ کنید و عصبی نشید در زمانهای خاصی که می دونید همسرتون شرایط خوبی رو داره این کار رو کنید این با واکنش منفی همسرتون مواجه نمی شه. فرمودید که اینکه شما چیزی رو بهش نگید ممکنه اونو شاد کنه اما استرس رو برای شما به ارمغان میاره. " جمله آخر رو بهش بگید-استرس رو برای شما به ارمغان میاره". اقرار کنید که به اون علاقه دارید و اون رو پناه خودتون می دونید. یک مرد بسیار بیشتر از این راضی می شه که همسرش آروم باشه . و از این بابت در درون خودش احساس افتخار می کنه. ولی روش مناسب و زمان مناسبش رو انتخاب کنید. ین حق طبیعی شما و همسرتونه که با هم صحبت کنید و آروم شید. همسرتون هم نیازمند این هست. شاید غرور مردونش که خونواده های ایرانی یاد مردها می دن باعث شه که حرفهاشو نگه . در این مورد نیز می تونید کمکش کنید که چیزی از غرورش کم نمی شه.شما بسیار پخته جواب می دید و بسیار مناسب رفتار می کنید. بدون هیچ پیش قضاوتی زمان بدید به همه چیز.
bloom عزیز ممنون، سعی می کنم همین کار رو بکنم...
:72:
سورنای عزیز ممنون از راهنمایی تون، دیروز نشستم از اول پستهامو خوندم منم همین حس رو داشتم، چقدر همه چیز از قبل بهتر شده! خیلی احساس خوبی پیدا کردم. شما درست میگید الان در نقطه صفر بردار هستم.
همسر من وقتی که من در آرامش هستم بهترین کسیه که می تونم در کنارم داشته باشمش، اما وقتی من ناراحت میشم (فکر می کنم به خاطر علاقه زیادی که بهم داره) اعصابش به هم میریزه و به جای اینکه منو آروم کنه بدتر و بدتر میشه..
منتظر یه فرصت هستم تا باهاش صحبت کنم، شاید باید از این نقطه صفر بگذرم، فعلا نمی تونم چیزی بهش بگم، مخصوصا به خاطر جریاناتی که پیش اومده فعلا در شرایطی نیست که بتونه راحت حرفاش رو بزنه، حالت تدافعی میگیره و فایده نداره، باید بذارم زمان بگذره، به موقع باهاش حرف بزنم....
:72:
زمان بهتون ثابت می کنه که صبر زیباترین هدیه خداوند محسوب می شه
سلام شاد عزيز. خيلي خوشحالم كه مي بينم همسرت آرومتر شده. تمام مردها اين خصلت رو دارند. وقتي كه مي بينند زنشون گريه مي كنه. بيشتر از همه از دست خودشون عصباني مي شن كه نتونسته اند آرامش شما را فراهم كنند بنابراين هم از دست خودشون و هم از دست شما عصباني مي شوند و اين عصبانيتشون رو به صورت داد و فرياد و امثالهم نشان مي دهند. سعي كن زياد گريه نكني. با نظر سورناي عزيز هم من موافقم.
حرف دل عزیز ممنون، خیلی کم پیش میاد گریه کنم، اونم وقتی گریه ام میگیره کاری می کنم همسرم نفهمه، همون ناراحت شدن معمولیم اعصابشو میریزه به هم. حالا سعی کردم زیاد ناراحتیم رو هم نشون ندم! یه آدمی که هیچ وقت هیچ ناراحتی نداره و همیشه خوشحاله، اتفاقا تمرین خوبیه، اینکه در هر شرایطی لبخند بزنی!
:72:
سورنای عزیز، فعلا دارم صبر می کنم و خدا رو هم شکر می کنم که صبرم رو انقدر زیاد کرده.
:72:
امیدوارم آرامشی که منتظرشی به زندگیت برگرده
ممنونم عزیزم:72:
شاد عزیزم
من مطمئنم که ازدواج کنید خیلی از مشکلاتتون حل میشه
خدا کنه زودتر بری سر خونه زندگیت
ممنونم الینای عزیز :72: :72: امیدوارم همینطور باشه...
امروز دوباره اون مزاحمه سر و کله اش پیدا شد، یه سی دی دیگه، به همسرم گفتم و رفتم ونک، سی دی رو دادم دست همسرم، بعد رفتم خونه مادرشوهرم، همسرم سی دی رو دیده بود و می گفت دوباره یه سری اراجیف نوشته و گفته فعلا عکسا رو نمیده تا کم کم آماده بشم...! به همسرم گفتم خودشو ناراحت نکنه، وقتی اومدخونه خیلی اعصابش خرد بود، همه اش می گفت نمی دونم اگه این قضیه برعکس اتفاق می افتاد چی میشد، نشست همه چیز رو برام تعریف کرد، از اولش، نمی خواستم بشنوم اما ازم خواست که جلوشو نگیرم، بهم قول داد که دیگه هیچی رو ازم پنهون نکنه.
اون مزاحمه اگه می دونست با این کاراش خیلی از مشکلات بین منو همسرم از بین میره، قطعا این کار رو نمی کرد. به هر حال معلوم نیست قدم بعدیش چیه اما همسرم میخواد بره شکایت کنه..
:72: