زندگی جان
میدونی من همیشه یه جاهایی می خواست یه تغییراتی رخ بده اما تحملش نداستم....مثلا داشتم یه نفر از دست میدادم یا یه گره ای میفتاد تو کارم تو درسم.....راضی نمیشدم!مبارزه میکردم تا شرایط به حالت قبل برگردونم وقتیم که بالاخره شکست می خوردم میدیدم اخییییییش چه خوب شد چقدر اون تغییر به نفعم بود!اصلا چرا مقاومت می کردم!
چرا شرایط با وجود سختی سخت تر کردم....نمیگم مبارزه نکن برای زندگیت اما بدون اگه واقعا نمیشه کاری کرد و تلاشهات جواب نمیده بهت قول میدم بعدش گشایش به وجود میاد.