-
سلام
من اومدم دوباره...حال عجيبي دارم.دلم كرفته...دلم مي خواد تنها باشم...تنهاي تنها...اخراي اين ماه اشتراكم تموم ميشه...ديكه تو اين تابيك نمي تونم بنويسم.من عاشق اينجام...وقتي خيلييييي خوشحالم يا ناراحت دوست دارم اين جا بيام.ولي از اين به بعد نمي دونم جي كار كنم.معلوم هم نيست تابستونم مي يايم ايران يا نه...بنابراين قرار بر اين است كه من بدون اين تابيك يك جيزيم بشه.
نمي دونم جرا ولي تو اين لحظه دلم مي خواد فقط به خودم فحش بدم.دلم مي خواد يكي منو دعوا كنه بكه بس كن مسخره بازيهاتو..اين قدر بجه ننه بازي در نيار اينقدر ننال...
از بيكاري خستم...خييييييييييلي خستم...دنبال كار تو مغازه ميكردم قبولم نمي كنند جون هنوز زبانم خوب نيست....
احساس مي كنم خونه مادر شوهرم زندانيم...هميشه از زن خانه دار بودن بدم مي اومد.دوست داشتم سرم شلوغ باشه...ادم اكتيو باشم با برنامه ولي اين جا اصلا تشويق نمي شم.مادر شوهرم دو ماه خونه رو ول كرده سبرده به من كه مادر خونه باشم.ولي من نمي خوام از الان مادر خونه باشم هنوز خيلي زوده....
واز همه بدتر شوهرم...كم تر از يك ماه ديكه سالكرد ازدواجمونه...28 اسفند هم تولدش...يك ساااااااال كذشت.تو اين يك سال خاطرات جر و بحثامون بيشتر از خاطرات خوشيمونه.دلم مي خواد با يك جيز قشنك سوربرايزش كنم ولي نمي دونم جه طور...اصلا ذوق ندارم...دلم مي خواد سال جديد يك اغاز جديد برامون باشه.دلم خيلي جيزها مي خواد...ولي بهشون نمي رسه
دلم مي خواد شجاع باشم و اين قدر جلو خالم منفعل نباشم.دلم مي خواد اين قدر از اشنا شدن با جاهاي جديد و ادماي جديد نترسم...دلم مي خواد خونه خودمون مستقر بشم و اينقدر از اين جا به اون جا نرم....دلم عشق و دوست داشته شدن مي خواد
همه اينا الان مثل غمبرك رو دلم نشسته ...خدايا من دوست دارم كمكم كن
-
امروز شده بودم کوزت:311::311::311:
اخه به این مامانم چی بگم.بهش میگم مامان به پسرهات و همسر گرامیت بگو بهت کمک کنن برمیگرده میگه پس دختر بزرگ کردم واسه چی...
تا بیام جوابشو بدم دوباره برمیگرده میگه ستیلا سالی یکبار یه کمکی به من میکنی اینقدر غر میزنی..فردا که رفتی خونه خودت چکار میکنی.:54:
راستش از این حرف مامان جان ترس برم داشت...راست میگه اخه من میتونم خانه داری کنم:97:
قیافه ام به همه چی میخوره به جز اشپزی و خانه داری:162:...تازه اگه شاغل هم باشم که ترکوندم:315:
وای چه راه سختی در پیش دارم ...:58:
-
سلام.
خانم دل عزیزخوشحالم که برگشتید.دلمون واسه نوشته های مفیدوراه گشاتون تنگ شده بود.
کاش بیشتربیایدتالار.
-
خیلی ناراحتم...هرچند اشتباه از من نبود ولی از اینکه جوابشو دادم خیلی ناراحتم.اخه مگه همه ما انسان نیستیم .مگه بهمون نمیگن شیعه .اما این چه شیعه ای هست که خیلی راحت پشت سر بقیه به دروغ و تهمت حرف میزنه.
ازش میگذرم چون نمیتونم کسی رو که پشت سرم غیبت میکنه نبخشم و اون دنیا بخواد به خاطر من مجازات بشه.ولی ای کاش میدونست اشتباه میکنه...
ای کاش....
امشب بدجور دلم گرفته...
دوستای خوب همدردی برام دعا کنید.
-
خدایاااا دلم نه عشق میخواد نه احساسات قشنگ
نه ادعاهای بزرگ نه...بزرگهای پر ادعا...
دلم یک دوست میخواد که بشه باهاش حرف زد
و بعد پشیمان نشد !
خدایااا تنهایی من رو دریاب!
خدایاااااا خسته ام! دیگه نای ماندن ندارم!
-
میگن مادر مثل مداد میمونه
هر لحظه تراشیده شدن و تموم شدنش رو میبینی
اما پدر مثل خودکار میمونه
شکل ظاهریش تغییر نمیکنه
فقط یکدفعه میبینی که دیگه نمی نویسه
تا هستند قدرشونو بدونیم:72:
-
سپاس از جناب روزنه
خیلی زیبا بود با اینکه چندین بار خونده بودمش ولی چه فایده فدات شم سهم ما از روز مرد یه جورابه و یه زیرپوش تازه پولشم بایست خودمون بدیم:54:
امروز روز جهانی زن هستش(البته دیروز بود) :311: ولی خیلیش مهم نیست دیروز بود یا امروز به همسر و خواهر و مادرتون پیامک بدین خیلی خشوحال میشن.من یکی که همسر و مادرزن و خواهرام پیامک دادم خیلی حس خوبی داشتم آبجی بزرگم ازم تشکر کرد از اینکه بیادش بودم :72:
گلپسرا یادتون نره پیامک بدین.
راستی یادم رفت امروز رنگ پرچمم زرد شده فکر کنم رفتم توی قسمت fire class ایول بخودم امیدوار شدم :307:
-
میدانی...
بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !
بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند !
بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده !
دیده ای ؟!... ... شنیده ای ؟!بعضـــی ها بی نهایتـــ ــ ـند !
مـــــثل مـــــادر
-
-
درود ببخشید این خبرش داغ بود گفتم تا تنور داغه بچسبونم
جاتون خالی تصادف شد موتوری زد به ماشین پرت شد جلو یکیشون بچه همسادمون بود موتوری هم اومد پایین دست به بقه شدن رفت این بچه همسادمون تبر رو بیاره :33: خدا وکیلی کیف میکنید چه بچه محل هایی داریم :311: هیچی دیگه منم سید و بچه مثبت سریع پریدم بچه همسادمون رو گفتم بابا بیخیال چیز ینشده اون موتوری رو هم سرع چسبیدمش بابا ول کن چیز ینیست دم عیدی.خدا رو شکر به خیر گذشت
جایزه مرد فداکار این هفته تقدیم میشه به خودم :18:
راستی خدا رو شکری امروز بعد چندین رو بازار خوب بود داشتم افسردگی میگرفتم از بی مشتری بودن :54: