RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
http://www.hamdardi.net/thread-485-post-3544.html
واییییییییییی الان یهویی این تاپیکمو پیدا کردم
جمعه ۲۸ دي ۱۳۸۶ بدترین روزای زندگیم الان اون دختر 20 ساله بزرگتر شده تقریبا اون بحرانو پشت سر گذاشته و.....
فقط میتونم بگم خدایا ممنون چه روزایی رو پشت سر گذاشتیم
بی خیال:323:
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
کاش زودتر پاییز تموم شه،از پاییز و حال و هوایی که توش دارم خوشم نمیاد :101:
چقدر این روزا بی حوصله ام،حتی صندلی داغ هم نتونست حال و هوامو عوض کنه.
بیشتر از همیشه احساس تنهایی میکنم...
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
دستم با در قوطی رب برید !!!!
فکرشو بکن
حتی تصور این صحنه دل آدمو ریش ریش میکنه
در قوطی رب باز بود و تو دریخچال
همیشه مامانم بعد از باز کردنش، میریزه رب رو تو شیشه و درش رو میبنده
شانس که نباشد
جان در عذاب است
خلاصه که اومدم نوشابه رو بذارم تو در یخچال که.........
سریع اتفاق افتاد
از روی خونی که ریخت کف آشپزخونه فهمیدم چه بلایی سرم اومده
خیلی عمیییییییییییییق بریده
فکر کنم 10سال دیگه هم خوب نشه :316:
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
در زندگی زخم هایی هست كه مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد....
این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند .......
و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند ........
فقط با سایه ی خودم خوب میتوانم حرف بزنم ، اوست كه مرا وادار به حرف زدن می كند ، فقط او میتواند مرا بشناسد ، او حتماً می فهمد ...
می خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگی خودم را چكه چكه در گلوی خشك سایه ام چكانیده به او بگویم:
" ایــن زنـــــدگــــی ِ مـن اســت ! "
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
پدربزرگ عزیز،سر دیگ حلیم نذری من و پسرم رو فراموش نکن و خیلی دعای مخصوص کن که زودتر به وصال هم برسیم
آمین
ماهم نذری شله زرد داریم و تمام دوستان عزیز رو تک تک میخوام نام ببرم و موقع هم زدن دعاشون کنم
راستش من آدم مذهبی نیستم ولی از این نذر مامانم، دیدم که خیلیا حاجت گرفتند
از جمله خود بنده
خدا ایشاا... حاجت همه رو روا کنه
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
سلام اعضای خوب تالار
امشب برای خانم نادیا 7777 محترم دست به دعا بر داریم:323::323:
یا حضرت امام حسین ع یا حضرت امام عباس ع حا جت خانم نادیا 7777 بر اورده کند:323::323:
یا حضرت امام حسین ع یا حضرت عباس ع یا قمر بنی هاشم خانم نادیا 7777 محترم پسر از نزدیک نگاه کند
:323::323::323::323:
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
این روزا که اکثرا تو مجالس عزاداری شرکت می کنم بعد از اینکه برمی گردم حالت عجیبی دارم.یعنی حالم خوبه.
بچه ها برای پدرم دعا کنید.من این روزها به امید بهبودی زندگی والدینم تو مجالس شرکت می کنم.:323:
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
خیلی وقت بود حرم نرفته بودم. دیروز با هم رفتیم پیش امام رضا مسیر خیلی شلوغ بود دیر رسیدیم اذان مغرب بود هوا سرد بعد نماز رفتم نزدیک ضریح وقتی دلم میگیره میگم میرم حرم اشک میریزم داد میزنم ولی دیشب فاصله 4-5متری ضریح امام رضا بین همهمه آدما نه اشکی رو چشام بود نه التماسی.آروم بودم دلم محکم بود و ذهنم ناخداگاه پیش بچه های همدردی نادیا پسرت از جلو چشام کنار نمیرفت رایحه پدرو مادرتو فراموش نکردم همگی به یاد همتون بودم
RE: حال و احوال یاران همدردی (6)
پدر و مادر ... پدر و مادر ... پدر و مادر ...
من نمی دونم واقعاً گیر افتادم .
چرا خودخواهند ؟ چرا بی فکرند ؟ چرا توجه نمی کنن ما چی داریم می گیم ؟
حالم ازشون بهم می خوره .
بی خیال بی خیالند .
دیگه نمی خوام باهاشون حرف بزنم . قهر قهر.
به خدا نامسلموند.