نوشته اصلی توسط نادیا-7777
خب آقا آرش قرعه به نام شما افتاد
نمی دونم چی شد دوستان به یاد من افتادند :)
1- شبا دندوناتو مسواک میزنی؟
سعی می کنم هر شب بزنم، اگر هر شب نزنم، صبح ها حتما می زنم، اینم یه جورشه
2- از آدمای توی زندگیت 3تاشونو که از همه بیشتر دوست داری بگو
نمیتونم بگم، من این سوال رو از حامد هم پرسیدم، اونم جواب نداد فکر کنم، چون دوست داشتن ها فرق داره، اما در کل به کسی دلبسته نیستم،
اما طبیعی هستش که پدر مادرم رو دوست دارم، قبل از اینا خانمم هم دوست داشتم، بهترین و نزدیک ترین دوست من بود.
3- قبل از ازدواجت دوست دختر داشتی؟
واقعا نداشتم، دو سه بار عاشق شدم، اما دوست دختر به اون معنا که الان تو جامعه رواج داره نداشتم، خوشم نمی اومد، همیشه می گفتم فقط یک زن حق داره به من نزدیک بشه، اونم زن خودمه، تا وقتی ازدواج کردم سر این حرفم موندم،
البته الان نظراتی دارم که با سیاست های تالار همخوانی نداره، اما خب عقیده ی شخصی منه.
4- بغیر از خانومت رابطه هم داشتی؟ (صندلی داغه به من ربطی نداره سوالا اینجوریه)
نه، البته تو اینترنت و بعضی چت روم ها آشنا شدم با بعضی خانم ها که اون هم در حد راهنمایی و مشاوره بود، مثل کاری که اینجا میکنم، خانمم هم تا حدی در جریان بود، اما رابطه ایی که زندگیمو به خطر بندازه نه اصلا، بیرون از نت هم هرگز
البته چند ماه بعد از اینکه خانمم خونه رو ترک کرد... مجبور بودم...اونم چون بقیه به من اصرار داشتن که تنها نباش،
اما در حال حاضر هم نه، یکسالی میشه با کسی رابطه ندارم.
تنهای تنهام :)
5- اگه دخترت یه روز بیاد بگه: بابا این دوست پسرمه چه عکس العملی نشون میدی؟
همیشه به خانمم می گفتم اینطور که اوضاع داره پیش میره، بعید نیست وقتی دخترم بزرگ شد، یه روز بیاد خونه بگه، این پسر رو میبنید؟ می خوام باهاش ازدواج کنم، میخواین میخواین، نمیخواین هم نخواین!
واقعا نمیدونم در اون لحظه چه عکس العملی نشون می دم، اما تو ذهنم همیشه این بود که اگر بفهمم خیلی دوستانه باهاش صحبت کنم و سعی کنم واقعیات رو براش مطرح کنم.
6- تو مدرسه ریاضی چند میگرفتی؟
ریاضی یکی از بهترین درس های من بود، هم مدرسه و هم دانشگاه معمولا بالاترین نمره رو من می گرفتم
البته استعداد درس های تجربی بیشتر دارم.
7- به دخترا متلک هم میگفتی؟
هیچ وقت، حتی اگر با دوستانم بیرون می رفتم و میدیدم که متلک می ندازن، فوری راهم رو جدا می کردم،
خوشبختانه انقدر هم نفوذ داشتم که وقتی با من بودند معمولا این کار رو نمی کردن، واقعا از این کار متنفر بودم، به نظرم نشانه ی ضعف و بیماری یک آدم هست که به بقیه متلک بندازه.
البته با دخترای فامیل و دوست و آشنا شوخی زیاد می کنم، اما متلک تو خیابون رو یک کار کثیف می دونم
8- دنبال دختر دبیرستانی میوفتادی؟
هیچ وقت، حتی یک بار یکی از دخترای یکی از دوستامون به مادرم گفته بود، من همیشه آرش رو تو راه مدرسه میبینم، انگار همش دنبال پنج زاری می گرده، همش سرش پایینه،
کلا من غرور خاصی داشتم و دارم، هیچ وقت دوست نداشتم در برابر یک دختر یا خانمی نقطه ضعف نشون بدم و برم دنبالش یا بخوام توجهش رو جلب کنم، این حالت هنوز باهامه.
به قول یک نفر تنها کسی که تو زندگیم بهش علاقه و عشقم رو نشون دادم، خانمم بود، که اون هم آخرش این شد.
9- تا حالا با ماشین لایی بازی کردی؟ دستی هم کشیدی با سرعت بالا؟
نه، تو رانندگیم سریع می رم،سرعتم معمولا بالاست اما لایی نمی کشم، دستی هم تا حالا تو سرعت نکشیدم، ترسیدم بعدش نتونم ماشین رو کنترل کنم، وگرنه چند بار وسوسه شدم :)
10- از جیب بابات تا حالا یواشکی پول برداشتی؟
نه، هیچ وقت دست تو جیبش نکردم، پدر من خیلی آدم مهربون وخانواده دوستیه، براش به شدت احترام قائلم، به خودم هیچ وقت اجازه ندادم حتی نزدیک وسایل شخصیش بشم، اما از کیف مادرم پول بر می داشتم، چون باهاش راحت تر بودم، بعد قبل از اینکه خرجش کنم می گفتم انقدر پول برداشتم، در واقع در برابر عمل انجام شده قرار می گرفت، اما پنهان نمی کردم.برام مهم بود که راضی باشه
11- از این بچه تخسا بودی یا از این آروم مظلوما؟
خیلی آروم بودم، مادرم رفته بود پیش یه مشاور،مشاور گفته بود باید سعی کنه با جنس مخالف بیشتر معاشرت کنه تا روش باز شه، اما من که گوش نکردم، می گفتم گناهه، اعتقادات سفت و سختی داشتم
12- تا حالا شیشه مدرسه رو شیکوندی؟
نه، کلا آدم شیطونی نبودم، مخصوصا خیلی به مقررات و قوانین مدرسه احترام میذاشتم، زمان ما میگفتن باید موهاتون رو از ته بتراشید، من اولین کسی بودم که میرفتم کچل می کردم، خیلی ها انقدر لفتش می دادن که مدرسه با زور مجبورشون می کرد، شدید احساس مسئولیت میکردم،
الان خیلی کمتر شده، مخصوصا هر جا بشه قانون رو دور زد، دور میزنم، اینم از نتیجه ی فرهنگ جامعه ی ما.
13- تا حالا زنگ خونه همسایه رو زدی فرار کنی؟
نه، تا حالا این کار هم نکردم، کسی هم ندیدم این کار رو بکنه، بیشتر شنیدم.
14- تو مدرسه سطل آشغال آتیش زدی؟
نه، ولی تو دانشگاه، من عضو گروهی بودم که به شدت شر بودند،
البته جالبه که جزو بچه های ممتاز کلاس هم بودند، ولی خب کارای عجیب غریب هم میکردند،
اونا یه بار تو اتاق خوابگاه، آشغالارو آتیش زدن، کلی دود تو اتاق پیچید، همه فکر کردند آتیش سوزی شده، فوری با آب خاموشش کردن، الان هم وقتی باهم هستیم از شاهکاراشون تعریف میکنن :)
15- تا حالا چندبار سر امتحان تقلب کردی؟
نمی دونم چند بار سعی کردم از رو دست بغل دستیم نگاه کنم، اما فکر کنم فقط یکی دو بار اجازه دادم بقیه از رو دست من نگاه کنند، معمولا اجازه نمی دادم، چون میترسیدم جوابش با من یکی باشه و معلم یا استاد بفهمه،
بدجنسم؟
16- اگه موقعیت برات جور شه میری خارج؟
حتما، الان هم اگه پول جور بشه برای تفریح میرم، اما برای اقامت باید خیلی شرایط جور بشه، البته مهمترین مسئله دخترمه که دلم نمیاد زیاد ازش دور باشم.
17- دلت میخواست الان چندسالت بود؟
حدود 20،
18- یه چیزی که میخوای بهم بگی رو بگو
خوبید؟
19- به نظرت من پسرم رو دوباره از نزدیک میبینم؟
حتما، مطمئن باش، اون پسرته، از خون و گوشت و پوست و استخون شماست، اون به شما بر میگرده، بدون اینکه پدرش رو هم کاملا ترک کنه.
20-از نظرت نادیا-7777 چجور زنیه؟
به نظرم شاد بودی مشکلات زندگی خب روحیه ات رو خراب کرد، باز داری سعی میکنی به اصل خودت برگردی،
به پدر بزرگ هم گفتم، معمولا در مورد کسی نظر نمیدم، چون عیب ها رو که واقعا نمیشناسم، خوبی ها رو هم آدم اگه بگه بیشتر تعارف تلقی میشه، من دوست ندارم کسی فکر کنه دارم تعارف میکنم یا حرف بیخودی میزنم.
تمام سوالات رو درست جواب بدین...دروغ هم نگین چون من دستی به آتیش دارم و صندلی داغ رو تبدیل به صندلی الکتریکی میکنما!!!!
مطمئن باش دروغ نگفتم، قول صدر در صد
باتشکر :72:
با تشکر از شما