RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
به به، شیرین خانم عزیز بازم با حرفهای قشنگت گل کاشتی
غزاله جان شاید من هم یکی از افرادی باشم که برای رسیدن به خواستم از خیلی چیزها گذشتم و ریسک کردم.چرا؟
چون که بعضی از اتفاقات برای ما زنگ خطر است.باید خوب به اونها توجه کنیم تا بعدها که آتش عشقمون کم شد پشیمون نشیم
زنگ خطر تو هم برای ادامه ندادن این رابطه،چیزهایی است که متوجه شدی.
فکرشو بکن اون آقا همسر داشته و به تو هم شماره تلفن داده!
اصلا این آقا خوب... تورو نمیخواد پس چرا بهش فکر میکنی؟!
من برای تو دختر خوب دعا میکنم
شما هم در این شبها مارو دعا کن
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh*
سلام
ممنونم از پاسخ همگی شما دوستان خوبم .:72:
اما من اگر وابسته شدم که دست اون اقا نیست که و اون در این باره گناهی مرتکب نشده من وقتی که فهمیدم اون اقا همسر داره بهش گفتم که چرا زودتر به من نگفتی ؟ اون گفتش که هر دختری چهار تا سوال ازم پرسید بگم من زن دارم ؟؟؟
ترديد نكن كه اون آقا موجود هفت خطيه ....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh*
ani عزیز اگر من قصد ازدواج نداشته باشم با اون و ارتباطم در همین چت و ایمیل باشه که به زندگیش ضرری نمی زنه .
من وابسته تر نمیشم چون می دونم که اون مرد زندگی من نیست و فاصله ام رو باهاش حفظ می کنم .
به زندگي تو ضرر ميزنه . به فكر خودت باش .خودتو گول نزن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh*
اما اگر خودم رو جای همسرش بذارم خب معلومه که ناراحت میشم همسرم با دختر دیگری در ارتباط باشه .
پس چرا ترديد ميكني ، خودتو جاي اون بذار
از آيندت بترس ،مطمئن باش از هر دستي بدي از همون دست ميگيري.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh*
رفتم توی اون تالار گفتگو و دیدم اون اقا داره از هوسبازی و ....انتقاد می کنه من خیلی عصبانی شدم و رفتم که هر چی دلم خواست بهش گفتم .اولش کوتاه اومد و جوابم رو نداد .من حتی بهش توهین کردم و اون نمی خواست حقیقت رو بگه اما همین که بحث ابروش رو پیش کشیدم و گفتم نسبت به دین ( به خاطر صیغه)به بدبین شدم راستش رو بهم گفت البته سربسته گفت و من به زور و قسم و ....از زیر زبونش کشیدم.
تو هم باور كردي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh*
........ من هیچ وقت نمی خواستم اونرو از خانمش جدا کنم و حتی نمی خواستم رابطه ای در حد زن و شوهر با اون اقا داشته باشم که زیاد هم خیانتی به همسرش نکرده باشم . در ضمن اون اقا همسرش رو خیلی دوست داره منو که دوست نداره که بخواد همسرش رو رها کنه و به سمت من بیاد .
اين حرفا يعني چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh*
......من اگر می دونستم که ممکنه به کسی وابسته بشم که خیلی راحت تر اون اقا رو رها می کردم چون حتما اون شخص سوم اینده خیلی خوب بوده که من بهش وابسته شدم !!!
مگه حتما بايد به كسي وابسته باشي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
براي خودت باش .
محكم باش
متزلزل نباش
ساده نباش
.
.
.
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh*
این در حالیه که من از اون اقا بهتر نمی بینم .
ما هزار برابر بهترشو داريم ميبينيم ، بخاطر همينه كه ميگيم خودتو نجات بده
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام
شیرین جون و مریم عزیز و winter گرامی ممنونم از توجه و راهنماییهاتون
شیرین جون حرفهای شما و بقیه ی دوستان خیلی به دلم میشینه .
من می دونم که سید بودن فربطی به بهتر بودن نداره اما به هر حال این موضوعی بود که منو به فکر واداشته بود و مشتاق ترم می کرد نه اینکه صرفا به خاطر سید بودنش دوستش داشتم ...
خیلی دلم میخواد منطقی فکر کنم اما احساسم انگار جلوی منطقم رو گرفته و این خیلی ازارم میده ... اما سعی می کنم فکر کنم ....... تلاشم رو می کنم که جلوی احساسم رو بگیرم .
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله جون تو مشکلاتت خیلی شدیدتر از این حرفاست
به نظرم اگه این بار رفتی پیش مشاور از جهت دیگه ای برو
تو به شدت دچار عدم اعتماد به نفس/خود کم بینی/زود باوری/تردید/نداشتن مهارتهای زندگی/بی هدفی و...هستی
باید اول این موارد را در خودت بهبود بدی
اگر این موارد را در خودت درست کنی فکر کنم اون موضوع هم درست بشه
بازم ازت میخوام که از حرفام ناراحت نشی
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
تو به شدت دچار عدم اعتماد به نفس/خود کم بینی/زود باوری/تردید/نداشتن مهارتهای زندگی/بی هدفی و...هستی
کاترین عزیزم راستش من این موارد رو قبول دارم اما پیش مشاوری که رفتم سعی کرد در این موارد هم به من کمک کنه .
می دونید من همیشه ادم تنهایی بودم توی هر جمعی حتی جمع خانوادگی غریب بودم و تنها
من فکر می کردم اون تموم تنهاییمو پر می کنه فکر می کردم تکیه گاهم میشه چون فکر می کردم اون هم به من علاقه داره و تشنه ی محبت و توجهش بودم .البته اون همیشه رفتارش عادی بود این من بودم که اینطور تصور می کردم .
مشاورم والدینم رو دعوت کرد به مطبش و ازشون خواست که بیشتر به من توجه کنند اما بی فایده بود .
اون اقا فقط برام یه مرد نبود که برای زندگی انتخاب کرده بودم شده بود همه چیز ..........
انگار فقط با جواب دادن پیامم که معمولا سوالات مذهبی بود تموم نیاز من به محبت و توجه رو جواب می داد با چند تا جمله ی رسمی و ساده در مورد سوالم ..... نمی دونم چی شد اصلا که اینطور شد .
از وقتی یادم میاد ادم افسرده ای بودم این رو همه ی اطرافیان و اشنایانم قبول دارند وقتی که با اون صحبت می کردم ناخوداگاه احساس افسردگیم از بین می رفت .
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
آفرین غزاله جان، بالاخره مشکلت رو فهمیدی عزیزم.
این مشکل رو باید ریشه ای حل کنی. سرسری نمی شه گرفتش.
تو هنوز شخصیت خودت رو کامل نکردی و به بلوغ فکری و استقلال نرسیدی، دلیلش هم این بوده که تا به حال خیلی توی اجتماع نبودی، اما من بعد می تونی باشی. تا قبل از این که بخوای به کس دیگه ای تو زندگیت فکر کنی، بهتره که خودتو خوب بشناسی و عیب هات رو برطرف کنی و محاسنت رو تقویت.
حالا که تجربه ی خوبی کسب کردی و دیدت به دنیا عوض شده، بهتر از پسش برمیای.
موفق باشی...
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
ممنونم تک بعدی عزیز و دیگر دوستان خوبم که سعی داشتید کمکم کنید .
ولی دیگه برام مهم نیست هیچ کدوم اصلا من رو درک نمی کنید .
آخه من که از سنگ نیستم احساس و عاطفه دارم .
هر کس بدون در نظر گرفتن شرایط و احساس من هر طور دلش میخواد با من حرف میزنه .
به خدا از غصه دارم می میرم هیچ کس متوجه نیست .حتی دارم به خودکشی فکر می کنم .
کاش بمیرم و به ارامش برسم .دیگه خسته شدم .
من لیاقت ندارم وقتتون رو دیگه حروم من نکنید اما بدونید دوستتون دارم و قدر محبتتون رو می دونم .
موفق باشید
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
مطمئن با ش هر کس اینجا حرفی میزنه از سر دلسوزی و نگرانی برای توست
اگرم حرفها تلخ است چون گاهی داروی دکتر هم تلخ است
مطمئن باش که ما احساس تو را درک میکنیم اشکالت اینه که فکر کیکنی تنها خودت عاشق شدی و هیچکسی تا به حال چنین تجربه ای نداشته
میدونی هیچ ادمی بدون عیب نیست و همین که تو عیبهاتو میپذیری بالترین کمک رو بهت میکنه
اگه باقی راه رو هم بری و سعی کنی عیبهاتو برطرف کنی باید بدونی اون وقته که بهترین بنده خدا میشی
همه مه اومدیم تو این سایت که ادم بهتری بشیم و عیبهمون رو برطرف کنیم
تو هم شروع کن غزاله سعی کن دختری بشی که بهش افتخار کنی نه اینکه خودتو در سایه کس دیگه قایم کنی
ببین گلم من بهت قول میدم اگه این اقا مجرد هم بود و باهاش ازدواج میکردی بازم بعد مدتی افسرده میشدی و احساس خوبی از زندگی نداشتی چون تو از خودت ناراضی هستی پس سعی کن عوض شوی
سخته ولی در نهایتش بهترین لذتهاست
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
کاترین عزیز من که با علیرغم حرفهای تندتون خیلی مهربون و دوست داشتنی هستید .:228:
اون مواردی که گفتید رو روانشناسان هم قبلا به من گفته بودند می خواستند کمکم هم کنند اما تاثیر انچنانی نداشت حتی دارو هم مصرف می کنم .
من سعی می کنم این موارد رو در خودم تقویت کنم اما بهتر نیست ارتباطم رو تا موقعی که شرایطم بهتر شد و این موارد رو در خودم تقویت کردم ادامه بدم ؟ ...البته منظورم اینه که اون موقع حتما راحت تر می تونم دل بکنم و توی این مدت نمیزارم به هیچ عنوان حتی حرفهامون از حد فراتر بره حتی به علاقه ام هم دیگه اشاره نمی کنم و حرفهای عاطفی هم نمی زنم و تا جایی که امکان داره اصلا باهاش صحبت نمی کنم .
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام
من پسری هستم که زمانی عاشق دختری شدم که به نظرم بی نظیز بود.اما بعداً فهمیدم که به بسیاری از اصول دینی و اخلاقی پایبند نیست.خدا کمکم کرد و تونستم رابطم رو قطع کنم.اولش سخته اما شدنیه.مخصوصاً شما که اصلاً اون رو ندیدین.مطمئن باشید کسی که 3 تا زن داره نه آدم واقعاً مذهبیه و نه خدا رو واقعاً می شناسه!این ها ژستهاییه که این آدم ها پشتش قایم میشن!
حتماً رابطتونو قطع کنید و مطمئن باشید خدا اون کسیو که لایقش هستید بهتون می ده.فقط اولش سخته بعد همه چیز عادی میشه.