RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام به همه دوستان گلم که به یاد من بودند و در پستهای خودشون یادی از بنده حقیر کردند. بهار شادی عزیزم، چشمک و ... و همینطور ویدا@ که همیشه با پیغامهای خصوصیش شرمنده ام میکنه...
دوستان گلم! اومدم اینجا که از همگی شما خداحافظی کنم و بگم یک مدتی به اینجا نخواهم آمد. دلم برای صفای دل شما تنگ میشه... نمی دونم چقدر طول میکشه دوباره برگردم اما امیدوارم اگر برگشتم با لبی خندان و قلبی شاد به سراغ شما بیام. امیدوارم هرگز دلهاتون ابری و بارانی نشه، دلتون نشکنه و اشکی از گوشه چشمای پرفروغ تون سرازیر نشه...
به خدای بزرگ می سپارمتون....برای من دعا کنید....خدانگهدار...
:72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
خیر مقدم میگم سارا بانوی نازنین! جناب baby بنده خدا گرفتار مریضشونه ... واسش دعا کنید
سلام دوباره به همه دوستان:227::
خیلی از لطف دوستان ممنونم...
بهار شادی عزیز من خیلی نگران این پست شدم...چه اتفاقی افتاده ؟مریضی ایشون دقیقا چی هست و چرا این طور شده اند؟
الان چه وضعیتی دارند..
ممنون میشم اگر از سلامتی ایشون ما رو مطلع کنید...:323:
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سارا بانو جان خودشان مریض نبودند یکی از آشناهای نزدیکشون مریض بودند .
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سرافراز عزیز سلام
اصلا دوست نداریم که مدتی نباشی
هر چند مدتیه کمرنگ شدی ولی همین هر از گاهی امدن هم لطف و صفایی داره
دختر خانوم گل دلمان برات تنگ میشه و باور کن جات خیلی سبزه
لطفا دوره استراحتت رو کم کن ما از همین الان منتظر برگشتت هستیم
یادت نره که دوستت داریم عزیزم:46:
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
بچه ها سلام.دعا کنید همسرم یه تصمیمی گرفته الان هم خونه مادرشه.دعا کنید شستشوی مغزی نشه چون ما هردومون با هم این تصمیمو گرفتیم اما اونا مخالفن.به همسرم گفتم با نرمی قانعشون کن الان یه ساعته رفته نیومده می ترسم اونا قانعش کنن.قلبم داره می یاد دهنم.
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
سلام بر رايحه عشق
لا تخف و لا تحزن
انشالله كه بهترين مصلحت ها رو خدا براتون نازل فرمايد :72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
ممنون دیشب اونقدر آیه الکرسی خوندم تا همسرم تند با مادرش صحبت نکنه.والبته حرفشم بزنه.خدا رو شکر با اینکه برناممون تاخیر افتاد ولی همسرم حقایقی رو گفته بود و من خوشحالم از این که همسرم بالاخره تونست در برابر خانوادش حرفشو بزنه.
از همگی ممنون که دعا کردید
گلنوش جان ازین که به فکرمی ممنون و ببخش که دیر اومدم.
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
به به ببينيد كي اومده پست زده سارا بانوي عزيزم
چه عجب ازين ورا ..........
سلام خوبي خانم دكتر؟؟http://www.hamdardi.net/imgup/32102/...81a64c4451.gif
http://www.hamdardi.net/imgup/32102/...7a8a992688.gif
چرا خار پشت نمياد جواب صندلي داغو بده نكنه كامل سوخته و جزغاله شده باشه؟ :311::311:
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
خواستم اینجا چیزی بنویسم،دو سه خط ساده ،کوتاه
نیمکت خالی ذهن من، نیکمت تنهایی من،گرد گرفته! و چه بی تابانه دلم برای روزهای بی قراری آن تنگ شده
حتی از گوشه پنجره کوچک زندگیم مجال به نظاره نشستنش را هم ندارم! ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوری، ای رویا ها، ای زمزمه ها، ای ترانه های که نمیخواستید به جامه الفاظ دارید، شما که در ژرفای وجودم موج میزنید موج.
اما ادامه دار شد در اینجا نوشتم
RE: حال و احوال یاران همدردی (4)
اي..............
يادش بخير قديما .............
ميومديم اينجا گاهي ميرفتيم تو باغ كل كل .......http://www.hamdardi.net/imgup/32102/...6d3b71f4ec.gif
تازه ميخواستيم خارپشت و حامدو زن ميداديم فكر كنم كيوان هم جزوشون بود
اي روزگار........
از هم خبر داشتيم سراغ همو ميگرفتيم
ولي حالا........
يكي نيست بگه مديرا خودتون ناراحت نميشين ما رو از هم جدا كردين؟دلتون اومد؟
آخه خدا رو خوش مياد؟
اشك ما رو در ميارين واسه چي؟ خب دلم واسه دوستام تنگ شدهhttp://www.hamdardi.net/imgup/32102/...25a9a8e1a1.gif