RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
عزیزم داری صغرا و کبرا می چینی که ما را قانع کنی یا خودت را ؟! عزیزم تو در وضعیت خوبی نیستی و این کاملا مشخص است . دوست من در حد چت و ایمیل و ... اینجور چیزها نباید ارتباط داشته باشی و برای تو این رابطه خطرناک است این را می توانی بفهمی ؟ بعد هم دوست من مگر قحطی مرد آمده که می گویی حسرت یک عمر خواهی کشید . تو اصلا چه تجربه ای از این مرد و همین طور مردهای دیگر داری ؟! تو در این رابطه دچار توهم شده ای و برای خودت چیزهایی ساخته ای که اصلا وجود ندارد و می خواهد به ما ثابت کنی که کارت اشگال ندارد . دوست من تو خودت می توانی برای زندگی ات تصمیم بگیری و این تصمیم درست نیست و تو اشکالات اساسی داری . در تالار همدردی هم آقایان نظریات دوستانه می دهند دلیل ندارد کسی عاشق کسی بشود ، باید اول هدف مشخص باشد و بعد هم جنبه داشتن از رویارویی با یک جنس مخالف . تو باید هدفت را برای ورود به آن تالار مشخص می کردی ، تو رفته بودی که عاشق بشوی و مرد زندگی ات را پیدا کنی ؟! راستش را بگو . این که نشد . خیلی جاها ممکن است آدم مرد خوب و عالی ببیند . مگر قرار است فوری عاشق بشویم ؟! و بعد هم ضغری و کبری بچینیم و دلیل بیاوریم . دوست من تو داری اشتباه می کنی و باید هم رفتارت را از ریشه عوض کنی . من نمی فهمم . تو اگر از این رابطه بیرون بیایی که باید بیایی بازهم در معرض خطر هستی باید فکر اصولی برای خودت بکنی .
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نمی دونم که دیگه چی باید گفت ؟!!!
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
بعد هم رو به آقای سنگ تراشان نوشته ای که چند بار نزد مشاور رفته ای و جواب نگرفته ای . می دانی چرا ؟! چون خودت نمی خواهی تغییر پیدا کنی مشاور که به ما آمپول نمی زند که دارویش اثر داشته باشد یا نداشته باشد حرف می زند و راه کار نشان می دهد و به حرفهایمان هم خوب گوش می دهد . تو نمی خواهی تغییر کنی برای همین با پول خرج کردن هم کارت راه نیفتاده . باید خودت تصمیم درست بگیری و بخواهی که تغییر کنی که باید بخواهی چون کار خیلی خراب است مخصوصا صغری کبری چیدنت آدم را ناراحت می کنه و به اینجا می بری آدم را که در عالم هپروت سیر می کنی . هر کدام از کسانی که برای تو مطلبی نوشته اند حداقل کلی تجربه هایشان از تو بیشتر است اما تو با دلیل جداگانه برای هر کدام بهانه ای آورده و تنها چراغ سبزت به کامنتی بود که موافق میل تو نوشته شده بود که در رابطه باقی بمانی برایت بهتر است که یقین دارم یکی همسن و سال خودت و بی تجربه است و توصیه ام این است که او هم نزد مشاور برود .
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله جان . ایشان بهرحال دروغ گفته و حرف خودشو عوض کرده آدم مومن دروغ نمیگه و با توجه به سابقه این آقا که چند بار حرفشو عوض کرده نمیشه بهش اعتماد کرد و همین الان هم معلوم نیست راست بگه .
ani گرامی ؛ من اون توصیه را کردم تا غزاله از چاله به چاه نیفته . میدونم که بهتره ایشون درمان بشه ولی وقتی نمیخواد درمان بشه چی ؟ ضمنا من چند سالی از غزاله بزرگترم و به اندازه خودم تجربه هم دارم . مشاور هم قصد داشتم قبلا برم ولی تا الان فرصتش نشده .
موفق باشید .
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
خوب ما هم که گفتیم انقدر بروووووووووووووووووتا تو منجلاب خودت غرق شی پس دیگه مشورت و کمکی نمیمونه
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
digitalman
چاه و چاله معنی ندارد . کارش اشتباه است و نباید راهنمایی اشتباه بشود و اینجور راهنمایی که همه یک صدا دارند می گویند از این رابطه بیا بیرون و شما باب دلش به هر دلیل حرف می زنید خلاف جریان آب حرکت کردن است و او طبیعتا چون صدای شما برایش خوش آیند است و کار راحتی هم هست همان کار را می کند . بعد هم گاهی اگر انسان راه درستی را نمی تواند نشان دهد سکوت کند بهتر است .این هم دلیل نشد که چون خودش نمی خواهد درمان شود و دکتر برود ، من گلویش را بگیرم و خفه اش کنم ! به نظرم خودت هم زودتر برو پیش یک مشاور و وقت نشد را بهانه نکن ، خدای نکرده دیدی یک موضوع مهم برای خودت پیش آمد واقعا معلومه که تو هم بدجوری گیر خواهی کرد . چه چیز مهم تر از سلامت روان خود آدم.
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام دوستان عزیزم
دوستان عزیزم خیلی ناراحتم می کنید وقتی بهم میگید که حرفهاتون بی تاثیره اگر بی تاثیر بود که من مدام دعوتتون نمی کردم که جوابم رو بدین در ضمن من نظرات همگی شما رو قبول دارم .باور کنید بارها تصمیم گرفتم ارتباط رو قطع کنم و پشیمون شدم چون به یاد خوبیهاش می افتم و ارزوهایی که قبل از اینکه از متاهل بودنش مطلع بشم می افتم . اما حرفهای شما رو که می خونم مصمم میشم .اینو باور کنید . دلم برای قصر ارزوهام که ویران شد خیلی می سوزه یاد همون ارزوهاست که باعث تردیدم میشه .
واقعیت اینه که من از روزی که این تاپیک رو ایجاد کردم از نظر روحی خیلی شرایط بهتری پیدا کردم و حرفهاتون باعث قوت قلب من میشه تا زمانی که توی این سایت نیومده بودم هیچ وقت تصمیم قطعی نگرفته بودم که قطع ارتباط کنم اما به لطف راهنماییهای شما این کار رو انجام دادم درسته مدتش کوتاه بود چند بار بعد از چند روز دوباره ارتباط رو شروع کردم اما اگر شما کمکم نمی کردین تا همین اندازه هم توان نداشتم .دلم میخواد باور کنید .
و اینکه باور کنید من از فکر ازدواج با اون اقا بیرون اومدم .حتی اینو هم به اون اقا گفته بودم .
اما موضوع دیگه ای که میخوام بگم اینه که اون اقا با من بازی نمی کنه و شاید هم این موضوع بر عکس باشه .چون اون بارها خواسته قطع ارتباط کنه و من با زور و التماس و حتی دروغ اون رو منصرفش کردم.
باور کنید این رو برای توجیه رفتاراون اقا نمیگم وجدانم ازم میخواد که راستش رو بگم .هیچ وقت نه از اول من رو خواسته نه هیچ وقت تمایلی به حرف زدن با من داشته ...
ولی واقعا اون اقا خیلی ادم پاک و خوبی هست و من لیاقتش رو نداشتم .....می دونید من با هر نشونه ای که از اون اقا می دیدم فکر می کردم قسمته و اون رو خدا سر راه من قرار داده اخه اون اقا سید بود و من از فکر اینکه بتونم عروس پیامبر (ص) بشم خوشحال بودم اما این سعادت نصیب همسر اون اقا شد و این هم یکی دیگه از دلایل سرخوردگی من هست .
در ضمن اقای digitalman هم نظرخودشون رو گفتند که برای من قابل احترام هست مثل بقیه دوستان درسته که گفتم پیشنهاد خوبیه اما منظورم این نبود که نظر دیگر دوستان بده و برام مهم نیست.
دوستان حالا که اون اقا واقعا ادم خوب و پاکی هست به نظر شما نرسیدنم به اون نشونه ی بدی منه ؟یعنی خدا دوستم نداره که این سعادت رو از من دریغ کرد .انقد بدم ؟
من خدا رو شکر می کنم بابت همه ی نعمتهایی که به من داده اما مدام این سوال توی ذهنمه که خدا من رو دوست داره یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهشی که ازتون دارم اینه که توی این شبهای ماه محرم من رو از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید که خیلی محتاج دعام :72:
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
ani گرامی ،فکر کنم که آقای دیجیتال من به صورت کنایه این حرف رو به غزاله خانم زد و منظورش این بوده که باید از این رابطه دست بکشه.چون اگر یک سری به پست های ایشون بزنی متوجه میشی که ایشون راهنمایی های معقولانه و منطقی به دوستان داده است.
آخه در این 23 صفحه هرچی به او راه حل داده میشود او باز میگه من نمیتونم
غزاله جان همونطور که بهت گفتم تلاشتو بکن
ani شما هم بهتر است در صحبت هایت تجدید نظر کنی
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
سلام غزاله جان ....
غزاله جان دوست خوبم... كاش آدما هنوز همانطور كه در فكر و ذهن زيباي تو هستند وجود داشتند....
عزيزم هرچه نوشته هاتو ميخونم بيشتر پي ميبرم كه چه دل مهربون و پاكي داري....
غزاله مهربونم .... خانوم گل... به طبع بايد خوشحال باشم كه لااقل طرفت يه آدم هرزه نيست و آدم پاكيه... (از ديد خودت)
اما عزيزم چند درصد ميتوني تضمين بدي كه واقعا پاك پاكه و صادق صادقه؟؟؟؟
واقعا وقتي به خودت صادقانه رجوع كني ميبيني كه اين يه جور گول زدنه دلمونه... و واقعا تضميني توش نيست...
چون ممكنه چند روزه ديگه كه ديد آروم شدي و نميخواي آبروشو ببري (به گفته خودت). دوباره مثل قبل كه هيچ بدتر بشه.....
غزاله جان من تو رو دختر عاقلي ميدونم...
عزيز دلم كاش اون واقعا آدم پاكي باشه و از اين بيشتر با احساساتت بازي نكنه....
امروز داشتم كتابي از دكتر ديويد ويسكات (ترجمه جالينوس كرمي) رو ميخوندم به اسم .. يافتن قواي خود در دشواريها...
چند سطر ازش واست مينويسم:
.......
اگر آرامشي هست . آن را پيدا كنيد اما نه به قيمت پنهان كردن زيان هاي خود. يا وانمود كردن به اينكه همه چيز خوب است....
نياز به اين داريد كه از چيزهايي كه براي شما سودي ندارند. دست بكشيد....
ريسك آن را بپذيريد. ريسك آنچه در دل داريد....
هر درسي كه بايد از ضررها فرا گيريد. ياد بگيريد.... ياد بگيريد كه چه چيزي اهميت دارد و چه چيزي اهميت ندارد....
يك تغيير ايجاد كنيد....
هر آنچه ميشود به غنيمت ذخيره كرد حفظ كنيد....
"چيزي را كه هرگز وجود خارجي نخواهد داشت . رها كنيد...."
خيلي از دردهاي شما از اين ناشي ميشوند كه "به چيزي مي چسبيد و رهايش نمي كنيد كه به حقيقت پيوستنش محال است"....
نهايتا اين كه ...
به خاطر داشته باشيد رنج كشيدن يك انتخاب ديگر است.....
*********
دستم را باز ميكنم و دنيا را رها ميكنم....
من در اينجا هستم....
من همه آن چيزي هستم كه به آن نيازمندم......
********
غزاله عزيزم تو خودت خيلي بهتر از ما ميدوني كه صلاحت چيه پس نترس....
كافيه فقط كمي.... كمي ..... شجاع تر باشي....
اميدوارم لطف اون يگانه بي همتا هميشه و در همه حال همراهت باشه......
دوستت دارم دوست خوبم.....:43:
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله جان اين خيلي خوبه كه تو به سيدها احترام ميذاري عزيز دلم...
منم سيد هستم.....
اما....
ما همه مثل هم هستيم..... چيزي كه ما رو در مقابل خداي مهربون ممتاز ميكنه سيد بودنمون نيست....
خالص تر بودنمونه كه هيچ ربطي به سيد بودن نداره ....
من به سيد بودنم هميشه افتخار كردم اما عزيزم اين دليل اين نيست كه از هرعيبي مبرا هستم....
گرچه سعي ميكنم به خاطر اين موهبت كمتر اشتباه و خطايي بكنم اما من هم اشتباه ميكنم مثل هر آدم ديگه اي....
چه بسا كساني كه عام هستند و خيلي خيلي از من بهترند....
تو با اين قلب پاكت عروس هرخانواده اي كه بشي باعث خوشبختي هستي عزيزم... و وقتي فقط مطيع امر خدا باشي براي پيامبر عزيزتري تا اينكه عروس خانواده سيدها باشي گلم....
واست آرزوي شادي و موفقيت ميكنم... حالا كه خودت درك كردي ميسپارمت به خدا ....
اون بهتر از همه ما كمكت ميكنه كه راه درست رو بري..... فقط كافيه تصميمت رو بگيري و ازش واقعا بخواي....