دقيقا اون چيزي که من ميخواستم بگم.اينقدر بايد محکم باشي که اگه چيزي ديدي يا شنيدي به روي شايان نياري تا مشکل الان منو پيدا نکني.نقل قول:
نوشته اصلی توسط razedel
نمایش نسخه قابل چاپ
دقيقا اون چيزي که من ميخواستم بگم.اينقدر بايد محکم باشي که اگه چيزي ديدي يا شنيدي به روي شايان نياري تا مشکل الان منو پيدا نکني.نقل قول:
نوشته اصلی توسط razedel
دقيقا همون چيزي که من بهش معتقدم.طراوت ببين اگه خداي نکرده چيزي ديدي يا شنيدي ميتوني تحمل کني و به روي شايان نياري؟من نتونستم تحمل کنم و خيلي بدون سياست عمل کردم.من نميخوام تو اين کار رو بکني.:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط razedel
عزيزم برات پيغام خصوصي گذاشتم.
سلام طراوت جان برات پيغام گذاشتم
سلام طراوت جان. خوبي؟ زندگيتون در چه وضعيه؟ ما رو از حال خودت بي خبر نذارو
نترسیم از مرگ...........
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاریست
مرگ در اب هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید
مرگ با خوشه انگور می اید به دهان
مرگ در حنجره سرخ گلو می خواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می چیند
مرگ گاهی ودکا می نوشد
گاه در سایه نشسته شب به ما می نگرد
و همه می دانیم..
ریه های لذت پر از اکسیژن مرگ است
سلام دوستان :72:
بازم ازتون كمك ميخوام.دو سه روزه شايان زيادي مهربون شده و بيشتر از هميشه محبت ميكنه:162:(هميشه اينطوري بود تا حدي كه مادرم بهش گفت زيادي به زن رو ميده اما از زماني كه جريان ارميتا پيش اومد يه كم عوض شد)
امروز هم زنگ زد و گفت كه عصر كه اومد مياد دنبالم بريم بيرون و خطش رو عوض كنه.:103:
نميدونم ريگي به كفشش يا سرش خورده به سنگ:203: الان از اين ناراحتم كه گوشيش دو سيمكارت است ميخوام خودم براش يه ايرانسل بخرم كه يه زماني خودش.... نظر شما چيه؟
ضمنا كارش هم درست نشد ،گفت امكانش نيست بشه.
طراوت عزیزم نسبت به محبت های شایان دید منفی پیدا نکن شاید می خواد با این کار شکی که تو دلت بوجود اومده از بین بره و آروم بشی
حالا که داره خوب برخورد می کنه تو هم بهتره با آغوش باز محبت هاشو پذیرا باشی
bloom
عزيزم اولا ازت تشكر ميكنم چون توي اين مدت هيچ وقت تنهام نذاشتي ،دوما من زود عصبي ميشم زودم آروم ميگيرم.از 12 آذر(ارميتا) تا الان هم فقط يك بار از شايان جدا خوابيدم اونم اينقدر عصبي بودم كه نميخواستم ببينمش.هروقت بغلم ميكرد كه بخوابم تصور اين كه ممكنه آرميتا ...... واي نه خداي من.
ميدونيد ديشبم نو كه برد بيرون وقتي كه از كنار تكيه هايي كه براي هيئت زده بودن رد شديم خود به خود زديم زير گريه(خيلي امام حسين رو دوست دارم تاحدي كه اسمش مياد بغض ميكنم) خودش ميدونست دلم گرفته ازم پرسيد كه ازش ناراحتم ميدونيد چي بهش گفتم؟گفتم آقا شايان اگه ازاون روزي كه اين مشكل پيش اومد تا الان چيزي رو ازم پنهون كرده باشي يا بخوايي منو بپيچوني اميدوارم زندگيمون تا آخر محرم دوام نداشته باشه.ساكت بود و حرفي نزد ، الانم كه براي امتحاناتش15 روز مرخصي رد كرده البته معلوم نيست موافقت كنن يا نه.راستي اينم بهم گفت كه به خاطر رفتار رحمان كلي باهاش حرف زده و گفته داره زندگي ما رو خراب ميكنه.امروز كه داشتم با شايان حرف ميزدم آقا رحمان گفت من از ماشين ميرم بيرون دوباره حرفي ميزنم شر درست ميشه!!!
2-تا سوال؟
1-براش ايرانسل بخرم براي اينكه دو سيمكارت هست؟
2-تصميم گرفتم ديگه سر كار نيام حوصله ندارم .
ایرانسل رو براش بخر ولی کارت رو ول نکن وقتت که آزاد تر باشه بیشتر فکرو خیال می کنی برای اینکه خسته نشی مثلا 2 روز در هفته رو بگو نمی یام
ولی کامل ولش نکن