سلام دوستان
بیان به تاییک من سر بزنید
حال و احوالم بهتر شه
:46:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
بیان به تاییک من سر بزنید
حال و احوالم بهتر شه
:46:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
حس و حالی که اقای حامد داره رو من هم دارم..
گاهی پر انرژی و گاهی ساکت... مث الان.. ناشکری هم میکنم میدونم.. خدایا شرمنده ام به خاطر ناشکری های خودم....
سلام
از مدیران تالار عذرخواهی می کنم و دیگر در انجمنهای رایگان تاپیک مربوط به انجمنهای غیر رایگان ایجاد نمی کنم
:72::72::72::72:[hr]سلام به اعضای خوب تالار
خانم داملا خانم نازنین 1 خانم باران 68 خانم موعود خانم شادی خانم رو زن خانم گل مریم خانم طاهره اقای کامران خانم شیدا حاتمی خانم صبا 2009 خانم بهار زندگی خانم سارا با نو اقای حامدخانم چشمک خانم دختر مهربون
چند وقتی توی تالار نیستند جا در تالار خیلی خا لی است امیدوارم زودتر به تالار بر گردید براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72::72::72::72::72:[hr]خانم نازنین 1 محترم زودتر تالارهمدردی حق عضویت پر رنگ شوید تالار همدردی به وجود شما نیاز دارد امیدوارم دوباره به فعا لیت در تالار ادامه دهید
خانم نازنین 1 محترم عروسی مبارک امیدوارم در کنار همسر محترم همیشه خوشبخت باشید براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72::72::72::72::72::72:
متاسفانه ارزشهام در حال سقوطه .
ارزشهایی مثل دوست نشدن با دخترا و ... .
اما باز هم من آدمی نیستم که خودمو توی این دردسرها بندازم. والا ! :311:
.
من بیدی نیستم که با این بادها بلرزم .
ارزشها وایسین می خوام تقویتتون کنم .
سلام به همه یاران همدردی
امیدوارم همتون همیشه خوش حال و خوش بخت باشید.:72::72::72::72::72::72::72:
یکی از اقواممون از دنیا رفته ،خدا رحمتش کنه.
چند روزه تو فکر زندگی آدما وعاقبت آدما و آخرت آدمام:exclamation:
خیلی خوشحالم که با این سایت خوب آشنا شدم.:43:
اصلا حوصله ندارم...
... و اما امـــــروز !!!
گذشت ... اما خیلی دیر !
اینجا در شهر من نم نم باران می بارید ، هوا خنک شده .. لباس هایم ضخیم تر شده اند ..
اما هنوز افکارم همان است .... !!
گاهی اوقات زمان ها را مقایسه میکنم ... چند روز پیش در همین کوچه با نازک ترین لباس بودم اما حالا چه !
چقدر تغییر جالب است ...:303:
همسایه رو به رو مکه بود تازه آمده ... دیشب هم ته کوچه عروسی بود ...
خیلی وقت است همسایه های سر کوچه بی حرکت مانده اند ... فقط صبح ها پیرمردی را می بینم که روزنامه می خرد ...
انگار همه خبرها ته کوچه است !!!:305:
ای کاش می شد به راحتی تغییر کرد !
منم بد نیستم.
امروز قراره پدرم بره یه سفر کاری اون سر دنیا ! تا 6 ماه هم برنمیگرده....حس بدی دارم..
حس میکنم امنیتم کم میشه...حس میکنم مادرم چقدر تنها میشه ....
حس میکنم خانواده 4 نفرمون چقدر به پشتوانه پدرم نیاز داره....
این بارون حس غمم رو بیشتر میکنه..
امروز میخوام برم خداحافظی و مادرم کلی سفارش کرده گریه نکنم.
شما هم دعا کنید پدرم به سلامتی بره و برگرده
چرا امروز اینقدر دلگیرم؟
ثانیه ها نمیگذره....
دستم به کار نمیره...
تو این بارون باشگاهم نمیتونم برم، حال و هوام عوض شه.....