يارم همه نيش بر سر نيش زند
گويم كه مزن ستيزه را بيش زند
چون در دل من مقام دارد شب و روز
ميترسم از آنكه نيش برخويش زند
ابوسعيد ابوالخير
نمایش نسخه قابل چاپ
يارم همه نيش بر سر نيش زند
گويم كه مزن ستيزه را بيش زند
چون در دل من مقام دارد شب و روز
ميترسم از آنكه نيش برخويش زند
ابوسعيد ابوالخير
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
مجنون ز شنيدن سلامش
پرسيد نشان و جست نامش
نظامي
ترسم از این است که بیایی و من نباشم
ترسم از ان است که بیا یی و من باشم
من از دو چشم روشن و گريان گريختم
از خنده های وحشی توفان گريختم
مجيد جان! دلبندم! شعرت بايد با حرف "ش" شروع بشه نه "ت".:Pنقل قول:
نوشته اصلی توسط khoda
نقل قول:
نوشته اصلی توسط khoda
مجيد جان! دلبندم بايد با "ش" شروع بشه نه با "ت"!
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
مرا یاد آورید ای بی وفا یاران!
که من بس ناجوانمردانه می میرم
و من یک هفته شاید هست انگاری
زخود کوچیده ام، با یار درگیرم!
مسافر چون بود رهرو كدام است
كه را گويم كه او مردِ تمام است
شيخ محمود شبستري
تو چه هستي لطف بي پايان عشق
ياور شبهاي بي باران عشق
قطره هاي بحر را نتوان شمرد
هفت دريا پيش آن بحر است خُرد
بحر استعاره از عشق است
مولوي
سلام به همگی .
درون قایق از باد شبانگاه دو زلفی نرم نرمک تاب میخورد
زنی خم گشته از قایق بر امواج سر انگشتش به چین آب میخورد
فریدون توللی
دير آمدي و دامنم از كف رفت
دير آمدي و غرق گنه گشتم
از تندباد ذلت و بدنامي
افسردم و چو شمع تبه گشتم
فروغ فرخزاد
سلام
مرا ببر به حصارت که خسته از خویشم
ببر که با تو از این بند کهنه آزادم !
----------------
یغما گلرویی
در عشق شكيب كي كند سود
خورشيد به گل نشايد اندود
نظامي
در عشق شکیب کی کند سود
خورشید به گل نشاید اندود
نظامي
سلام fnh63
مثله این که خیلی خوابتون میومده چون دوبار یک پاسخ رو فرستادید در ضمن باید " م " میدادید نه " د " . حالا ادامه میدیم با " د "
----------
دل به این ستاره نسپار ، برق چشمای یه گرگه !
چه دروغ دل نشینی ، روح این لوح بزرگه !
تو بگو خاک سکوتم ، از کدوم جوانه سبزه ؟
روشنم کن که فروغ ت ، به جراغونی می ارزه !
--------
یغما گلرویی
شرمنده خواب خواب بودم ببخشيد با "د" شروع كردم
هر چند كه آدمي ملك سيرت و خوست
بد گر نبود به دشمن خود نيكوست
ديوانه دل كسيست كين عادت اوست
كو دشمن جان خويش ميدارد دوست
ابوسعيدابولخير
توانا بود هرکه دانا بود
دم گربه ها رو به بالا بود
:58::58::58::58::58:نقل قول:
نوشته اصلی توسط آتنا
:58::58::58::58::58:
با سلام واحترام ای کار کشای هرچه هستند نام تو کلید هرچه بستند موفق وشاد باشید
:58::58::58::58::58:
:58::58::58::58::58:
دوستم واسم نوشته
مسخره کار زشته
مسخره نكردم. اتفاقا خيلي با مزه بودنقل قول:
نوشته اصلی توسط آتنا
سلام .
دستای معجزه بسته س ، من دچار نقطه چینم !
فرصتی بده که عشقُ تو نگاه تو ببینم !
---------------------------------------
به به به به به به به
خیلی ممنونم ! ! ! !
مثل اون وقتا هنوز دلم برات لك ميزنه
حسرت داشتن تو، پير شده، عينك ميزنه
مريم حيدرزاده
هزار جهد کردم که سِرِّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسَّرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند نه هوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
دل ميرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا
اين روزا رسم عاشقي ليلي و مجنون نداره
قصر طلا داشته باشي عاشقي قانون نداره
از سروده هاي خودم "اين روزا"
هي گنه كرده و گفتيم خدا ميبخشد
عذر آورده و گفتيم خدا ميبخشد
« در ضمن
زندگي زيباترين شعر خداست
زندگي همرنگ اشك غنچه هاست »
تو اين روزا كه ادما دوز و كلك زياد دارن؛
تو عصر آهن و ماشين، فقط دروغ به ياد دارن؛
ديگه كسي به اون يكي دل نميده
دنيا ديگه، عشقو به عاقل نميده
تو سينه ها، مچاله هاي كاغذي
اول آشناييا، جاي سلام خدافظي
"دوست دارم"، "عاشقتم"، ديگه همش بي نفسه
به قول سهراب كه بگم، واژه ديگه تو قفسه
بازم از سروده هاي خودم "مچاله هاي كاغذي"
سلام به دوست شاعر خودمون :
اومدنت رو توی جمعمون خوش امدمی گم .سالی خوبی داشته باشی
هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است برجریده ی عالم دوام ما
سلام
ممنونم
شما هم سال پر مهر و پر بركتي رو داشته باشين
اون كه يه روز دلمو شكست
اومد و پيش من نشست،
زنگِ درِ قلبمو زد
داد ميزد: "مجنون خونه ست؟"
بازم يكي ديگه از شعرام "بهونه بي بهونه"
با سلام .
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز ،
سال هاست که در گوش من آرام
آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندشه کنان
غرق این پندارم
که چرا ،
- خانه کوچک ما
سیب نداشت .
شب همگی بخیر .
روزی به جای لعل و گهر، سنگریزه ای
بردم به زرگری که بر انگشتری نهد
بنشاندش به حلقۀ زرین عقیق وار
آن سان که داغ بر دل هر مشتری نهد
دل خرابی می کنددلدارراآگه کنید
زینهارای دوستان جان من وجان شما
الان ديگه هر آدمي دلش ميخاد تنها باشه
شايد، فقط تنهاييه كه يار باوفا باشه!
يكي از سروده هاي خودم "مچاله هاي كاغذي"
هر چه کمتر شود فروغ حیات
رنج را ، جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید
سایه ها را ، درازتر بینی
یادم آید روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
........
سیزده بدر مبارک