ببخشید من امروز خیلی ناراحتم زیاد حرفام رو جدی نگیرید
اومدم شما رو آروم کنم خودم گر گرفتم
نمایش نسخه قابل چاپ
ببخشید من امروز خیلی ناراحتم زیاد حرفام رو جدی نگیرید
اومدم شما رو آروم کنم خودم گر گرفتم
من امروز ناراحتم و خیلی عصبانی حرفام رو جدی نگیرید
اومدم شما رو آروم کنم خودم گر گرفتم
از همه ممنون.وهم عزيز اصلا حرف بدي نزدي واقعيت رو گفتي عزيزم.
به خدا يا خودمو ميكشم يا رحمان روووووووووو
ديگه خسته شدم ، حالم از شايان به هم ميخوره ، آدمي كه بذاره دوستش بعد از 4 تا دعواي اساسي بازم تو كارش دخالت كنه بهتره بميرههههههههههههههههههه
از صبح تا الان يه كم آروم شدم بازم ................ديگه دارم به خدا بودن خدا شك ميكنم.
چرا خانومی دوباره چی شده؟دیگه این حرفو نزنی چرا بخدا شک میکنی ما هرچی سرمون میاد از عمل خودمون فقط نمیدونم چرا ما زنارو انتخاب کرده واسه سختی اون وقت راس راست مردا باید بگردن خم به ابروشون نیاد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دوباره چی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
ديروز دوباره زنگ زدم به شايان گفت كه مامويت داره اما صداي چهچه بلبل مياومد بهش گفتم كجا ماموريت داري كه صداي بلبل مياد گفت كه طرشت همه باغه ومنتظره يه سربازه از بانك بيادو بعد برن :exclamation:منم گفتم باشه ما حرف ميزنيم تا سربازه بياد .بهش گفتم طرشت بلبل داره اونم گفت من نميتونم بزنم بلبل و قناري هاي باغ رو بكشم كه رحمان زد زير خنده!باز حرفي نزدم شايان هم ميخواست من قطع كنم كه نكردم همون موقع صداي باز شدن در ماشين اومد و رحمان صداش و عوض كرد و بلند گفت سلام بببخشيد طول كشيد((فكر كرم منم احمق هستم)) به شايان گفتم بهش بگو اين كارا چيه خجالت نميكشه 31 سالشه و به اين خاطر دعوامون شد كه آخر هم شايان گفت خودم بهش اشاره كردم اين كار رو بكنه:47: ميخوام غذا بخوردم و از اين اراجيف ........ بعد هم ام اس داد كه من واسه هميشه ميخوام برم:162: تلفنش هم خاموش كرد.منم موندم شركت و ساعت 7 با آژانس رفتم كلانتري و بهش زنگ زدم كه خاموش بود به آاق رحمان ام اس دادم كه ((شرمنده مزاحم شما ميشم ، شيما خانوم خوب هستند*خانومش*لطفا به عليرضا بگيد من توي كلانتري منتظر نشستم)) 3 دقيقه نشد كه اومد اما بدون رحمان معلوم نيست اون كجا رفته بود منم لج كردم كه بايد بريم توي كلانتري و از رحمان شكايت كنم واونم هي ميگفت آروم حرف بزن من اينجا آبرو دارم.خلاصه به زور منو سوار ماشين كرد كه بريم خونه منم گفتم منو ببر همون جايي كه ظهر بودي به حدي عصبي بودم و ميلرزيدم كه شوكه شده بود منو برد اونجا همش باغ بود و خلوت اما دريغ از يه بانك يا آدميزاد.:161: وقتي كه داشتيم مي اومديم خونه به آرميتا ام اس دادم كه امروز اينجا بوده يا نه ؟كه گفت نه و 1 شنبه مياد و منم بهش گفتم باشايان دعوام شده و رفتم در كلانتري و وقتي ديده ميخوام شكايت كنم گفته فقط شما رو چند بار ديده و حرف زده ! ميدونيد جواب آرميتا چي بود:خوب اينها به من گفته بودن راستش رو نگم:47:
اما به شايان نگفتم آرميتا چي گفته اما ام اس اون رو دارم وقتي هم اومديم خونه آقا لباس هاش رو جمع كرد رفت بيرون ساعت 2 شب اومد جالب اينه اون با من حرف نميزنه؟؟؟ الان ميگيد چكار كنم بازم بگم مزاحم بوده و شك نكنم و زندگيم رو خراب نكنم؟ راستي يه سوال ؟
ممكنه تو زمستون بلبل و چكاوك و قناري تو باغ چهچه بزنه؟
طراوت جان
باز هم که کار خودتو کردی؟ مگه نگفتم محکم باش. اینجوری فقط خودتو داغون میکنی و اون روش بیشتر به روت باز میشه
من میفهمم تو چی میگی سعی میکنم خودمو بذارم جات . میدونم خیلی سخته. تو از چی میترسی اونه که باید بترسه از از دست دادن تو
elina
جان تو بگو چيكار كنم؟همينطوري وايسم نگاش كنم؟مشكل اصلي من الان رحمان كه بيش از حد دخالت ميكنه و شايان جلوي اون رو نميگيره.
خانومی آروم باش گلم
بخدا می دونم شرایطت خیلی سخته و تمام وجودت الان شده شک تردید نسبت به شایان من نمی گم کاری بهش نداشته باش و بزار هر کاری که می خوواد بکنه نه
ولی مطمئنم که این وسط یه سری سوئ تفاهمات هم داره به این قضیه دامن می زنه و من نمی دونم که شایان چرا سعی نمی کنه آتیش تو رو بخوابونه
نزار بفهمه که تو با /ارمیتا رابطه داری زیادم به این دختره اعتماد نکن از کجا معلوم این دختر از رحمان خط نگیره برای شکاک کردن بیش از حد تو
هر حرفی رو بهش نزن چون ممکنه ببره بزاره کف دست اینا یه جورایی باید بد جور این رحمان و آرمیتا رو بترسونی بخصوص رحمانو نمی گم شکایت کن ولی بترسونش
طراوت جان
من میگم صبور باش به خودت قول بده که از امروز تا یک هفته اصلا" چکش نکنی ببین چه کار میکنه؟
من میفهمم ولی مشکل اصلی از رحمان نیست از شوهر توه که اجازه دخالت میده. تو نباید به خاطر کارهای اون خودتو داغون کنی تو این یک هفته به خودت یه قول دیگه هم بده که باهاش خیلی گرم برخورد کنی و هیچ رابطه ای هم با آرمیتا نداشته باشی
طراوت جان اگه زندگیتو دوست داری فقط یه هفته این کارها رو انجام بده ببین چی مشه.
قول؟