تعریف من از حجاب جلب توجه نکردن است.و این اینکه چیزی نپوشیم یا رفتاری نکنیم که هزاران چشم را به سوی خویش بکشیم.
نمایش نسخه قابل چاپ
تعریف من از حجاب جلب توجه نکردن است.و این اینکه چیزی نپوشیم یا رفتاری نکنیم که هزاران چشم را به سوی خویش بکشیم.
ببینید نمی شود که اینطور به هم و به باورهای هم بتازیم!من با سخن مدیر گرامی تالار موافقم که در کشور ما،مردمان اندیشه های گوناگونی دارند:به زبان دیگر برخی آن این جوری می اندیشند و پاره ای دیگر آن جوری . . . .
اکنون مشکل اساسی اینجاست که بدبختانه چون سیاست و رادیکالیسم عقیدتی و گفتاری هم در ماها و همه مردم این زمانه و در این سرزمین نهادینه شده و در کردار روزمره نیز در جایگاه های گوناگون و شرایط مختلف این تندروی و سیاسی کاری را داریم،پس از نظر اشتراک عقلانی-منطقی هیچگاه نمی توانیم به نتیجه ای کاربردی برسیم . . .
کم روی در توجه به نیازها و ویژگیهای انسانی و جلوگیری ار برخی هنجارهای عادی از یک سوی و زیاده رویها در برآوردن همان نیازها از سوی دیگر که در هیأتی ناهنجار فرار می گیرند،در کردار و گفتار و *نوشتار* ما مردمان این زمانی و این مکانی عدم تفاهمات و همدلی ها را پدید آورده است.
ما نمی توانیم رها از باورهایی که به آنها چسبیده ایم(من و این وریها و نیز آن پوری ها) بنشینیم و دوستانه گفتگو نماییم.
باید صددرصدبه قول جناب سنگ تراشان خُرد و کارکردی گفتمان حجاب را پیش ببریم؛
اما چگونه و با کدامین ابزار؟!آیا خِرَد و همدلی بسنده می کند؟؟؟بدرود.
دوست فرزانه آقای سنگ تراشان عزیز
از مرقومه علمی، دقیق و متین حضرتعالی کمال سپاس و امتنان را دارم. ذکر چند نکته را خالی از لطف نمی دانم. در متن خود آورده اید "( اگر فرض شما را مبتنی بر عادت به محرکهای جنسی بپذیریم، باید به این نتیجه برسیم که تمایل افراد متاهل به ارتباط با جنس مخالف کاهش می یابد، در صورتیکه چنین نتیجه ای تا کنون ثابت نشده است.)" آیا ثابت نشدن عقیده ای دلیل بر اثبات نظریه نقیض آن است؟ قوای جنسی از لحاظ فیزیولوژیکی دارای یک نقطه اوج در یک بازه سنی بوده و بعد از آن رو به افول میگذارد. هر انسان متاهلی که چند صباحی از ازدواجش گذشته این موضوع را تجربه نموده و از تواتر ارتباط جنسی اش نسبت با اوایل ازدواجش کاسته می شود.
جناب سنگتراشان، نوشته اید "در واقع مشوقها و محرکهای جنسی، به مانند آب شور هر لحظه کشش آدمی را زیادتر می کنند" . دوست خوبم، تجربه شخصی من غیر از این است، بکرات شاهد مردان و زنان جوانی بودم که بی اعتنا به محیط اطراف در اتوبوس و قطار مطالعه می کردند و به هیچ محرکی پاسخ نمگفتند.
دوست گرانمایه، چرا گمان می برید که استفاده از صحنه های معاشقه در فیلمها، جهت تشویق جنسی است. آیا نه این است که ارتباط جنسی برای بشر لذت بخش است و بگمان من فیلم سازان از این کشش جهت مارکت خود استفاده می کنند مانند تمام صحنه های زیبای طبیعی یا رنگهای شاد و تیز. (هرچند صحنه های معاشقه می توانند نقش تشویقی نیز ایفا کنند البته منظور فیلمهای پورنو نمی باشد که آن نیز خود داستان دیگری دارد) اگر اینگونه است استفاده از دختران زیبارو در صدا و سیما، سینما، شرکتهای هواپیمایی داخلی را نیز میتوان تحت همین لوا گرد کرد.
دوست فرزانه
اساسا مگر مشوق و محرک جنسی چیز بدی است؟ آیا فرد و جامعه را شاداب نمی گرداند؟ بسیار جالب توجه نیست که دخترکان غربی در حداقل پوشش احساس امنیت کنند و بانوان ایرانی پیچیده در حجاب اسلامی احساس نا امنی.
جوان غربی با آن همه کشش و مشوق های سکسی انگونه که می دانیم تحصیل می کند و دانشجوی ایرانی با آن سیستم نخبه گزینی اینچنین. آقای سنگتراشان عزیز، دقت نموده اید که ما در ایران خیلی دانش اموز خیلی خوب داریم و دانشجوی خیلی خوب، خیلی کم.
آقای سنگتراشان عزیز
با سخنان حکیمانه شما در باب خلاء موجود در ایران سخت موافقم . تشخیص درد اولین گام درمان است.
پاینده باشید.
سلام اعتقاد دوست محترم
علیرغم تلاش برای محدود کردن بحث گسترده حجاب با یک تعریف عملیاتی مشخص، لیکن دوباره این بحث باز می شود و شاخه شاخه می شود و اینگونه روشنگری ها از عمق کمتری برخوردار میشوند لذا توصیه می کنم، روی تعریف حجاب متمرکز شویم، و بعد لزوم یا رد آنرا به بحث بگذاریم و اگر هر دو زمینه را هم ادامه دادیم حداقل به شاخه های وسیع آن که مرتبط با اجتماع، سیاست، فرهنگ و .... می شود ، فعلا نپردازیم. در این پست سعی می کنم با توجه به نوشته های شما مطالبم را تنظیم کنم.
از اینکه با عزیزی چون شما که علیرغم اختلاف اساسی در این مسئله با دقت به محتوای مطالب و با کمال احترام پاسخگو هستید من هم متقابلا سپاسگزارم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
اینجا به ظرافت بحث دو شاخه شده است، لذا باید مشخص شود که شما روی کدام یک از دو شاخه قرار دارید تا ادامه بحث میسر شود. و اما آن دو شاخه:نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
یکم: ابتدا به نظر می رسد شما این جمله مرا پذیرفته اید که:
"( اگر فرض شما را مبتنی بر عادت به محرکهای جنسی بپذیریم، باید به این نتیجه برسیم که تمایل افراد متاهل به ارتباط با جنس مخالف کاهش می یابد، در صورتیکه چنین نتیجه ای تا کنون ثابت نشده است.)"
لذا این سئوال را مطرح کرده اید:
آیا ثابت نشدن عقیده ای دلیل بر اثبات نظریه نقیض آن است؟
اگر مقصودتان این بند باشد جواب اینست:
من اصلا روی نقیض این مسئله ( چه اثبات و چه ردش بحث نکرده ام)، صرفا در مورد خود افراد متاهل صحبت کرده ام. پس جواب مثبت یا منفی به سئوال شما مطرح نیست، چرا که من در اینجا روی نظریه نقیض صحبتی ندارم .
دوم: اما در ادامه مطلبی ارائه داده اید که گویا شما مطلب مرا یعنی:
"( اگر فرض شما را مبتنی بر عادت به محرکهای جنسی بپذیریم، باید به این نتیجه برسیم که تمایل افراد متاهل به ارتباط با جنس مخالف کاهش می یابد، در صورتیکه چنین نتیجه ای تا کنون ثابت نشده است.)" را نپذیرفته اید.
لذا گفته اید:
اگر مقصودتان این بند است جواب اینست:نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
شما منظورتان از قوای جنسی (با توجه به اینکه تصریح کرده اید از لحاظ فیزیولوژی، ) اشاره به غریزه جنسی دارد، با چنین فرضی این جمله شما با کمی تغییر مورد قبول من است. ( به جای هر انسان متاهلی مرقوم بفرمائید در اکثر متاهلین). اما این ربطی به جمله من ندارد، خواهش می کنم توجه کنید من در مورد قوای جنسی و غریزه صحبت نمی کنم ، تاکید من روی مسئله محرکهای جنسی هست( لطفا به اصل پاسخ من رجوع کنید)، که در این صورت شما اشاره ای به این مسئله نکرده اید. و من باز هم تاکید می کنم همان فرد متاهلی که در یک بازه زمانی با بالا رفتن سنش ، تواتر مسائل جنسی اش کاهش می یابد، اما با یک محرک و مشوق جنسی و متنوع خارج از این بستر می تواند دوباره این تواتر را افزایش دهد. و اینجاست که مورد تاکید است. یعنی غریزه جنسی با تغییر محرک هدف و تنوع آن دوباره شارژ شده و قدرت می گیرد.
حتما شما به عنوان یک فرد فرهیخته می دانید که یک نظریه علمی با تجربه شخصی ابطال پیدا نمی کند. چون ممکن است آقا یا خانم X هم در تجربه شخصی خود چیز دیگری را فهم کند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
یکم: بر فرض پذیرش این نظر شما، بحث ظریف ما هم به این نکته اشاره دارد، که چرا باید به جای محتوا، فکر و ارزشهای انسانی، به جایی برسیم که اکنون در غرب رسیده اند یعنی دختر و خواهر و خانم ما وسیله ای برای مارکت فیلمسازان و بازرگانان شود. اگر کسی این را می پسندد، می تواند پیگیری کند. اما آن زنی که مخالف مارکت و جذب مشتری از طریق ظاهر خود است می بایست در مورد حجاب مجددا فکر کند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
اتفاقا بسیاری از نظریه پردازان در حوزه علوم انسانی به ویژه در رویکرد انسانگرا، دقیقا این مطلب بالا را ذکر کرده و بر روشی که صاحبان پول و سرمایه در استفاده ابزاری از زن به اسم آزادی می کنند، تاخته اند.
با گفتن این عبارت «که اگر اینگونه است» به نظر می رسد نظرات بنده را در بخش بالایی پذیرفته اید که بر اساس آن به این نتیجه گیری رسیده اید( اگر هم قبلا نپذیرفته اید با توضیحی که در بالا دادم به نظر می رسد که متقاعد شده باشید). بنده جواب این استدلال شما را پیشاپیش در پاسخ قبلی آورده ام که عینا در زیر می آورمنقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
توضیح اینکه در هر کجا که دختران و زنان و همسران ما جهت جذب مشتری و تبلیغات بکار گرفته شود به این معناست که بدن وجسم او را به خدمت گرفته اند تا به اهداف خود برسند و این جفا در حق انسان است.نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیر همدردی
شما خودتون چه جوابی به این سئوال می دهید. به نظر می رسد نوع ادبیاتی که استخدام کرده اید از نوع استفهام انکاری است. یعنی شما در واقع جمله زیر را که عینی و مثبت این عقیده است را به زبان نیاورده اید که من آنرا از طرف شمابیان میکنم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
مشوق و محرک جنسی چیز خوبی هست و فرد و جامعه را شاداب می گرداند.
( اگر این جمله را قبول ندارید، در این باره هم عقیده شده ایم. اما اگر قبول دارید. خواهش می کنم. تصریحا نظرتون را اعلام کنید. آن وقت یک تاپیک به همین عنوان ایجاد می کنیم و همه ما اعضاء جوابهای خود را در آن قرار می دهیم. ( به نظرم می تواند خیلی کاربردی و عملیاتی و مثبت تر تا بحث گنگ حجاب باشه، نظرتون چیه....)
این جمله هم غیر علمی است و هم حاشیه ای، اما غیر علمی است چون:نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
یکم: اولا باید این واژه ها تعریف عملیاتی شود: حداقل پوشش ، احساس امنیت، حجاب اسلامی، نا امنی،
دوم: گروههای همسان از خانمها ( نه دخترکان)، در هر دو کشور بر اساس تعاریف عملیاتی بالا مشخص شده و سایر متغیرهای موثر یا تعدیل کننده را نیز ملحوظ کنیم و بعد بر اساس تعریف عملیاتی که از امنیت و نامنی کردیم ، آنها را بسنجیم تا صحت یا سقم جمله شما مشخص شود.
همچنین جمله اتان حاشیه ایست چون ما در مورد ایران و دخترانش بحث نکردیم. چون این بحث فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و ....، هست و مرتب تکرار کردیم ما قصد نداریم که وضع ایران و دخترانش را با همه متغیرها بررسی کنیم، چون اگر چنین کاری بخواهیم بکنیم با گستردگی متغیرها روبرو می شویم و بحثها به حاشیه می رود، لذا تغییر تلویحی بحث به مسئله دختران ایران و....، یک نوع تغییر موضوع ظریف محسوب می گردد.
این جمله هم همان محتوای جمله قبلتون را دارد لذا هم غیر علمی است و هم حاشیه ای. لطفا مانند پاسخ بالایی من، جواب را تنظیم کنید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
من هم از شما به خاطر اینکه کمک کردید که بحثهای تنش زا و شکلی این تاپیک بیشتر به شکل محتوایی دنبال شود، تشکر می کنم. پس به قول شما کمک کنیم در این خصوص( حجاب و محرکهای جنسی)، به تشخیص برسیم تا بتوانیم اولین گام را صحیح برداریم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط اعتقاد
جناب مدیر پیرو گفتمان نکته به نکته شما مطالبی را می آورم . . . .
اعتقاد در فرآیند استدلالی خود،جمله:* آیا ثابت نشدن عقیده ای دلیل بر اثبات نظریه نقیض آن است؟* را آورده است . . . .ایشان چینش منطقی را در جهت اثبات سخنشان آورده اند که خوب حق دارند و البته کاملاً با بحث غریزه جنسی که در ارتباطی تنگاتنگ با محرکهای جنسی هست،همخوانی دارد.
در باب افراد مسن و محرکهای جنسی نیز،اصلاً افزایش کمی و کیفی محرکها یا افزایش میل جنسی افراد پیر ارتباطی ندارند.چرا؟؟چون باز از منظر فیزیولوژیک به دلیل فرسودگی اندامها و کاهش اسپرمها تغییر در محرکها اثری بر فرد ندارند.شما فردی هشتاد ساله را در نظر بگیرید که به او فیلم پورنوگرافیک نشان دهیم،آیا حتی نعوظ در او رخ خواهد داد؟؟؟
محرکهای بیرونی توانایی این کار را ندارند،وانگهی در مورد افراد جوان نیز باید شرایط و محیط آماده باشند تا انسان با تأثیر از محرکهای بیرونی و نه درونی، خواهان ارتباط جنسی گردد . . . .
تمایل و کشش و خواسته درونی فرد جزو شروط لازم هستند . . . . .شما هیچگاه نمی بینید که در ادارات کشورهای کفار که خانم ها با مینی ژوپ و پیراهن باز هستند،مردان آنجا مدام احساس جنسی به آنها کنند یا در آخر وقت اداری با آنها ارتباط جنسی برقرار نمایند.
وجود پوشش یا نبود آن،مهم نیست؛مهم آن *نگاه* نخست و لرزش *دل* است،چه آنکه بسیاری از محجبان عطش جنسی را بیشتر تحرک می کنند زیرا همان گردی صورت و مچ دستها، محرک بسیار بسیار نیرومند تری هستند.(کنش و کشش درونی)
درست همانند اینکه:شما اگر اندکی از یک *معما* را بدانید یا تیزر فیلمی را ببینید،صددرصد درصدد دانستن همه معما یا دیدن بقیه فیلم می افتید.
در مورد تجربه شخصی و ابطال پذیری یک نظریه دانشی،اگر سخن *اعتقاد* را بپذیریم که خوب حرفی نیست؛ولی اگر سخن شما را بپذیریم کل شاکله بحث استدلالی شما نیز در باب محرکهای جنسی از میان می رود.زیرا که درباره مطلب شما *انسانها* هستند که مورد نظرند و آنگاه رفتار آنان در جهت اثبات سخن حضرتعالی،فاقد وجاهت منطقی است.
و چرا خود را به دردسر بیندازیم،واکنش حسی و کردار مردمان آنجایی،گواه روشنی است و به قول احسن:آفتاب آمد دلیل آفتاب؛
شما فرموده اید:
*بر فرض پذیرش این نظر شما، بحث ظریف ما هم به این نکته اشاره دارد، که چرا باید به جای محتوا، فکر و ارزشهای انسانی، به جایی برسیم که اکنون در غرب رسیده اند یعنی دختر و خواهر و خانم ما وسیله ای برای مارکت فیلمسازان و بازرگانان شود. اگر کسی این را می پسندد، می تواند پیگیری کند. اما آن زنی که مخالف مارکت و جذب مشتری از طریق ظاهر خود است می بایست در مورد حجاب مجددا فکر کند.*
شما زیرکانه در میان استدلال کلامی خود از واژگانی استفاده کرده اید که مخاطب *حجاب باور* را تحریک به قبول سرسری سخن تان می کند.آنجا که سخن از:دختر و خواهر و خانم ماها می کنید که خوب تحریک کننده است.تازه مردان،شوهران،پدران و پسران آنجایی که اصلاً مشکلی با این امر ندارند.(اینجاست که ما ما می خواهیم با قبول سنن خود در باب مقولات مدرن نظر دهیم که خوب آشکارا دوشن است،این پارادوکس منطقی است و امکان ندارد؛)
در مورد الزام تفکر درباره حجاب در صورت نپذیرفتن نمایش زنان در رسانه ها برای تبلیغ کالاها، باید نخست بگویم که:این زنانی ویژه که با میل شخصی و با اخذ وجه مبادرت به چنین کاری می کنند،کاملاً به عمل خود واقفند و با قرارداد تجاری این کار را می کنند که قانون پشتوانه آنان است.
شاید بگویید که خوب ما می گوییم که همین کار را زشت و بهره کشی ابزاری از زن می دانیم!!خوب جان من!شما طبق عقاید و فرهنگ خود چنین می پندارید،ولی آنها اینگونه نمی پندارند،همین؛
در ثانی مگر همه زنان آنجایی درست همانند آن زنان لباس می پوشند و عریان هستند که باید به حجاب بیندیشند.دقت کنید هنگامی که سخن از حجاب می آورید،دقیقاً نحوه پوشیدگی زنان اینجایی مدّ نظر است و تصویر ذهنی آنان به ذهن خطور می کند،در حالیکه اصلاً زنان آنجا اینچنین لباس نپوشیده و حجاب هم ندارند.(و البته لخت هم نیستند!)
پس بحث زنان عادی آنجا را باید از بحث زنانی که کارشان تبلیغ کالاهاست،جدا کرد که در غیر این صورت خلط مبحث است؛
سخنان اعتقاد در این موارد:
*بسیار جالب توجه نیست که دخترکان غربی در حداقل پوشش احساس امنیت کنند و بانوان ایرانی پیچیده در حجاب اسلامی احساس نا امنی.*
و:*جوان غربی با آن همه کشش و مشوق های سکسی انگونه که می دانیم تحصیل می کند و دانشجوی ایرانی با آن سیستم نخبه گزینی اینچنین. آقای سنگتراشان عزیز، دقت نموده اید که ما در ایران خیلی دانش اموز خیلی خوب داریم و دانشجوی خیلی خوب، خیلی کم.*
کاملاً درست است.شما خوب به این امر واقفید که نظرگاه اکثریت مردم و انچه که در سطح جامعه می گذرد،یکی از راه های پژهش میدانی و اجتماعی و در نتیجه روشی است صددرصد دانشی و منطبق بر معیارهای تحقیق علمی.نگاهی به صفحات حوادث روزنامه ها که مملو از اخبار تجاوز به زنان و در این اواخر فیلم برداری از آنها و نیز تصاویر مستهجن درون تلفن های همراه جوانان و میان سالان و کهنسالان و کارمندان و دخترکان تازه بالغ و بالغ و حتی کودکان،اوضاع نابهنجار دانشگاه ها و دختران دانشجو همه و همه گواه غیر قابل انکاری بر تأیید سخنان اعتقاد می باشند؛؛؛بدرود.
با سلام
به استحضار كليه دوستان عزيز مي رساند بنده روي سخنم با عزيزاني است كه فرهنگ اسلامي ايراني رو قبول دارند و به اون پايبند هستند ، احترام به فرهنگ و آيين بيگانه به جاي خود ولي اگه قراره ما آيين و فرهنگ اونا رو قبول داشته باشيم و همه اونو تصديق كنيم خب پس اصلا چرا مسلمانيم بريم مسيحي بشيم بريم يهودي بشيم . انسان خوبه هر عقيده اي كه داره روي اون ثابت قدم باشه و اگه مسلماني رو به عنوان دين خود وشيعه رو به عنوان مذهب قبول داره خب بره تحقيق كنه در مورد دينش و چشمش هم دنبال فرهنگ و دين ومذهب ديگران نباشه و مرغ همسايه رو قاز ندونه ، من روي سخنم با مسلمانان وشيعه ها است دوستان ما مي دونيم كه كار كشورهاي غربي از نظر فرهنگشون درسته ولي از نظر مسلمانان رعايت نكردن حجاب گناه محسوب ميشه چون هم خداوند تو قران بسيار تأكيد كرده هم پيامبر تو احاديثمون ذكر كرده و هم روايت از امامانمون پس بحث حجاب هيچ شكي توش وجود نداره ولي مواردش رو كه مانتو باشه يا چادر رو ما كاري بهش نداريم بحث ما حجاب گفتاري حجاب رفتاري حجاب چشم و حجاب ظاهريه و اما اين كه بخوايم كار فرهنگهاي ديگه رو تأييد كنيم و از ديدگاه مردمان ساكن اون سرزمينها و آيينها سخن برانيم كار عبث و بيهود ه اي است ما بحث حجاب رو در آيين اسلام و كشور عزيز خودمون مي خواييم بررسي كنيم چه ربطي به اون كشورها داره كه شما اينجا بحث اون رو مي كنيد بزاريد خود اونها تو كشوراي مربوطه خودشون در اين مورد بحث كنن . پس بحث رو به بيراهه نكشونيد بحث حفظ حجاب اسلامي در يك كشور اسلاميه ما چيكار به كشوراي غربي داريم هر وقت مشكل خودمون حل شد به مشكل اونها هم اونوقت مي تونيم رسيدگي كنيم.
ضرورت طرح حجاب از جانب مکتب اسلام :
طرح مؤکدانه حجاب از طرف مکتب مترقي اسلام، بيانگر آن است که حضو زن را پذيرفته و براي سلامت حضور ، حجاب را مطرح مي نمايد پس مغز حجاب ، حضور مثبت و سازنده زن است و آنقدر اين حضور ِ شايسته نزد خداي متعال پسنديده است که فريضه بي بدليل نماز را براي زنان ، با لباس حضور اجتماعي قرين و همراه خواسته است . ميتوان گفت: حجاب « حقّ زنان » است و « حدّ مردان ».
زنان با حجاب به حق خود مي رسند و مردان با حجاب حّد خود را مي يابند . حجاب از فطري ترين قوانيني است که کاملاً بر تکوين و طبيعت زن و با تکامل و تعالي او توافق دارد . متأسفانه اين امر ، در چرخه « بد دفاع کردن ِدوستان » و « خوب کوبيدن دشمنان » قرار گرفته است .
اين بي اعتنايي در محيطهاي علمي که بيشترين مسئوليت را در تبيين و تحکيم حجاب دارند ، نشانگر آن است که براي تفهيم علمي و براي تمرين عملي، بخصوص براي دختران دانش آموز در محيط هاي تحصيل،نه تنها اقدامات در خوري انجام نشده است برعکس کارهاي صادره از کج فهمي و بد سليقگي مسئولين،مثل نشان دادن عبور و مرورزنان مجرم و متهم با چادر، و ابلاغ بخشنامه هايي جهت ظاهر شدن زنان با چادر آن هم از روي اجبار نه تربيت آنان ، بويژه در محيطهاي علمي ، همچنان جاري و ساري است .
ميتوان به اين چرخه، اين را هم اضافه کرد که عده اي هوشمندانه تفاوت و يا تضاد آنچه را که اعلام مي کنيم با آنچه را که دنبال مي کنيم مي يابند و زبان به اعتراض مي گشايند که: شما حفظ کرامت زن را که سخن درستي است ، به خوبي دنبال نميکنيد ، زيرا وقتي از حجاب و لزوم آن براي زن سخن ميگوييد، شأن زن را تا عرش بالا مي بريد و حريم و حرمتش را تعريف ميکنيد، اما وقتي همين زن با مشکل جّدي حقوقي و اجتماعي مواجه مي شود و گذرش به قانون مي افتد بايد براي کمترين احقاق حق ، در دالان دادگاه وقانون ، نالان بماند ، زيان ببيند و زبان ببندد .
اما زنان فهيم و والاي ما مي دانندکه به دور از معايب و نواقص در عملکردها ، حجاب براي حفظ و رشد زن، «حق» است و براي حفظ و رشد ديگران« تکليف » ، پس نبايد بگذارد به هيچ ترفندي اين حق از او گرفته و يا با هيچ توطئه اي اين تکليف در اوسست گردد . او بدرستي مي داندکه دستاورد بي حجابي همچنانکه نتايج گسترده آن در غرب مشهود است، چيزي جز آسيب زدن به عفاف و طهارت فردي و اجتماعي نيست .
مدافعان فرهنگ بي حجابي خواهان آن هستند که زن با جنبه زنانه اش در اجتماع حضور يابد و جنبه انساني زن در حضور اجتماعي مغفول و مهجور و بلکه منفور بماند . دستاورد مهم حجاب به تعبير زيباي قرآن« اَن يعرفن فلا يؤذين » است . يعني زن شناخته شود، تا هم فرصت شناخت خود را بيابد و هم جامعه او را با جنبه انساني اش بشناسد و طلب کند .
حجاب براي ناشناختگي و مغفول ماندن نيست ، بلکه زن در مکتب حجاب مي آموزدکه با جنبه انساني اش با جامعه در يک تعامل همه جانبه و سازنده و خردمندانه باشد . او مي آموزد که جنبه زنانگي زن، براي محيط گرم و صميمي خانه و تربيت و توليد نسل سازنده بماند و حاصل اين شناخت وعمل «فلا يؤذين » است يعني اذيت نديدن و به رنج نيفتادن و احساس امنيت کردن .
سلام
جناب سنگتراشان و گردآفرید عزیز
قبلا اشاره نموده ام که موضوعات علوم انسانی (برخلاف علوم دقیقه) دارای کنش و واکنشهای فعال با یکدیگرند و به این دلیل اینگونه بحثها سیال بوده و سعی بر مترکز کردن آن بسیار مشکل است. لهذا در خصوص تعریف حجاب که مد نظر حضرتعالی می باشد، در عرصه شخصی قائل به آزادی می باشم و لی در عرصه اجتماعی ترجیح می دهم بجای نگاه ماورایی و ارزشی و مطلق و سباه وسفید به حجاب ، از دیدگاه یک هنجار یا ناهنجاری اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.در این صورت پذیرش گونه های متفاوت پوشش برای اجتماع آسانتر میشود.
اما در خصوص بحث سه جانبه
جناب سنگتراشان عزیز
نگاه آماری در زمینه مسائل اجتماعی اجتناب ناپذیر بوده و تذکر بجای شما را در این باب می پذیرم ( به جای هر انسان متاهلی مرقوم بفرمائید در اکثر متاهلین) ولی شما در بحث فیزیولوژیک نیز گویا دیدگاه آماری داشته و بر این نکته فیزویولوزیکی نیز مهر عدم قطعیت هایزنبرگ را نواختید. جناب سنگتراشان، فحوای متن شما دلالت بر این دارد که کشش جنسی افراد متاهل بر اثر تکرار و عادت کاهش نمی یابد و یا هنوز اثبات نشده است. این به معنی افزایش میل جنسی و پاسخ محرکها یا مشوقها نیز نمی باشد. نظر این حقیر بر این است که در صورت وجود شریک جنسی برای هر فرد، سطح حساسیت افراد در پاسخگویی به این مشوقها کاهش می یابد. نمودار تغییرات میل به آمیزش جنسی در متاهلین نسبت به زمان، بخصوص شروع دوران تاهل، برداشت و تجربه شخصی ام بوده و بعد از تشکیک جنابعالی در جامعه کوچک اطراف خود بررسی (محل کار و دوستان) به نتیجه ای غیر از آن نیز نرسیدم. البته پر واضح است که تحقیق علمی و تهیه نمونه نرمال می تواند در برنامه تخصصی شما قرار گیرد.
جناب سنگتراشان عزیز، اطراف من و شما پر از محرکها و مشوقهای گوناگون است، عکس یک ساندویچ بزرگ بر تابلو رستوران فست فود، تابلوهای تبلیغاتی در عینک سازی ها که عمدتا از پسران و دختران زیبا تهیه شده اند، عکس کودکی زیبا بر روی جلد یک نشریه خانوادگی، همه سعی در تشویق ما دارند. در این خصوص اگر اگر به تغییر مد لباس خانومها یا موی آقایان توجه نمایید در بدو گسترش یک مد (مثلا کوتاه شدن مانتو خانمها یا این آرایش جدید مد پسرها که اسمش را هم نمی دانم) در روزهای اول شاید شاهد چند مورد، آنهم از اقشار آوانگارد جامعه بوده ایم که بسیار جلب توجه می نماید (چه نگاههای هوس آلود برخی و چه نگاه نکوهشگر افراد محافظه کار تر). در روزهای بعد بر تعداد افرادی با این پوشش افزوده شده و بعد از مدتی انقدر پوپولار گشته و دیگر جلب توجه نمی نماید. این بدان معنی است که این پوشش دیگر نقش تشویقی خود را از دست داده یا حداقل کمرنگ شده است. دوست عزیزم، اثبات این موضوع نیاز به نمونه آماری، تستهای آماری ندارد. با اندکی دقت در خود و دیگران و خیابانها و پارکهای شهر این نکته قابل مشاهده است. مصداق ضرب المثل عامیانه خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. تصور بانویی را بنمایید که در حجاب کامل اسلامی در ساحل دریا در یک کشور آمریکای جنوبی قدم می زند.
جناب سنگتراشان، دیگر بار توصیه می کنم اسیر مثالهای حداکثری و حداقلی نشویم. در غرب نیز همه زنان و مردان در ساخت تیزرهای تبلیغاتی و فیلمهای سینمایی بازی نمی کنند که بخواهند در حجاب خود تجدید نظر نمایند. هر چند تجدید نظر حق طبیعی هر انسانی است. " بر فرض پذیرش این نظر شما، بحث ظریف ما هم به این نکته اشاره دارد، که چرا باید به جای محتوا، فکر و ارزشهای انسانی، به جایی برسیم که اکنون در غرب رسیده اند یعنی دختر و خواهر و خانم ما وسیله ای برای مارکت فیلمسازان و بازرگانان شود. اگر کسی این را می پسندد، می تواند پیگیری کند. اما آن زنی که مخالف مارکت و جذب مشتری از طریق ظاهر خود است می بایست در مورد حجاب مجددا فکر کند."
دوست عزیزم، من معتقدم که بسیاری از آن چیزهایی که مشوق سکسی میپندارید اساسا مشوق نیستند. احتمالا انتظار ندارید که برای تبلیغ یک رژ لب یا شامپو از یک مرد استفاده کنند. اگر منو شما را آنگاه که نوزاد بوده ایم به خانواده ای آمریکایی می سپردند ما امروز دیدگاه دیگری می داشتیم و با هنجارهای دیگری مانوس بودیم.
در خصوص خواسته شما مبنی بر صراحت در زمینه مشوقهای سکسی، لازم است مصداقها را روشن کنید تا مطمئن باشیم در یک زمینه مشترک بحٍث می کنیم.
در خصوص کلمه دخترکان البته حق باشماست، کلمه مناسبی انتخاب نکردم. منظور دختران جوان بود ولی بجهت احترام بیشتر به هموطنانم، آنان را بانوان و غربیان را دخترک خواندم. احساس امنیت دخترکان غربی با لباس شنا نیز بسیار روشن است، هیچکس نمی تواند مذاحمش گردد زیرا در صورت شکایت با واکنش پلیس روبرو می گردد. ولی شما می توانید هر روزه شاهد مذاحمتهای ایجاد شده برای خانمهای جوان در مسیر مدرسه و دانشگاه و خیابان باشید و گاهی نیز درگیری فیزکی. روشن کننده این ادعا نیز نیروهای امنیتی است که در ساعت تعطیلی مدارس دخترانه با سلاح و بی سیم مامور به حفظ امنیت می گردند.
این مطلب نیز حاشیه ای نیست زیرا یکی از فواید حجاب ایجاد حاشیه امنیت ذکر شده است.
در خصوص وضع تحصیلی از مطلبی که عنوان نمودم هدفم ذکر این نکته بوده که سازوکارهای اجتماعی تا مقطع دبیرستان کاآمد بوده ولی در مقطع دانشگاه خیر. دلایل آن نیز بسیار روشن است. شما و من شاهد افتادن و یا حتی مشروط شدن برخی از دوستان بوده ایم، دوستانی که در فرآیند نخبه گزینی کنکور انتخاب شده اند و هرگز در دوران دبیرستان تجدید نشده اند. برای اطمینان، در زمان امتحانات پایان ترم به دانشکده فنی در یک دانشگاه ملی سری بزنید و نمرات دانشجویان را در برد دانشگاه بررسی نمایید. مضاف بر اینکه هر ساله شاهد دانش آموزان المپیادی با مدالهای رنگارنگ هستیم ولی طبق آمار چند هفته پیش روزنامه همشهری هیچیک از دانشگاههای ایران در زمره 200 دانشگاه برتر دنیا نبوده اند.
با تشکر فراوان و پوزش بخاطر تاخیر در پاسخ.
سلام
فکر کنم هستند کسانی که با نظر من موافق باشند که :
در فواید حجاب و اینکه دستور دین است نباید شک کرد.
اما اجبار نه همه مخالفتها با اجبار میباشد. چرا ما باید بترسیم که اگر عده ای بی حجاب در جامعه باشند دختران و زنان ما به آنها گرایش پیدا کرده و بی حجاب میشوند؟مگر منطق اسلام و دین پر مایه ما توانایی جذب جوانان را ندارد که میترسیم؟
امروز بعداز 30 سال که حجاب در کشور ما اجباری بوده آیا به اهداف حجاب رسیدیم؟ آیا جوانان خود جوش به حجاب گرایش دارند؟ آیا امنیت لازم ایجاد شده؟ دختری که شب در خیابانی خلوت حضور یابد آیا مورد تعرض قرار نمیگیرد؟ آیا متعرضین یهودی هستند؟ اگر مسلمان هستند چرا جایی که زور و قوه قهریه نیست رفتارشان عوض میشود؟
به نظر من اگر جوانان در حجاب آزاد باشند در کنار آزادی بر عکس دنیای غرب بر بیبندو باری تبلیغ نکنیم به دین اسلام تبلیغ کنیم و اسلام را پیاده کنیم .... در آن صورت اگر کسی حجاب را برگزید آن حجاب ارزش دارد . مسلما کسانی که حجاب را انتخاب نکنند نا امنی را جذب خود کرده اند .
سلام به همه.
من در این حد میدونم که کسی که حجاب نداره فقط به خودش ضرر نمیرسونه جامعه را هم متضرر میکنه. اینم بدونیم اول روسری میشه پس سری و کم کم برش میداریم بعد میریم سراغ بقیه موارد. این مطالب را دیدم و مطالعه داشتم و میشه گفت تجربس . پس پای مرغتو ببند همسایه را دزد نکن .
این از اندیشه بیمار و سیاهی است که بر شما القاء نموده اند که موارد طبیعی را که آزادی ذاتی هر انسانی نیز آن را لازم می داند،سبب فساد!!می پندارید.
نمی دانم چرا در برخورد با جنس برتر *زن*،چرا چنین باژگونه رفتار کرده و فسادی را که در خود ماست،ناشی از آنها یا موی و تن آنها می دانیم.همه این زنانی که چند میلیارد هم هستند و حجاب ندارند،آیا همه سرمنشاء فسادند!!!؟؟؟؟
چرا مفاهیمی بی دلیل و بدون منطق را بدون اختیار و اندیشه و آزمایش می پذیریم!!!