من همیشه خوشبخت بوده ام

خوشبختم چون خدا رو دارم.:203::72:
خوشبختم چون خانوادم تو هیچ شرایطی منو تنهام نمیذارن.:72:
خوشبختم چون خیلی از دوستان تو این تالار به من کمک کردن.:227:
خدا رو شکر.:203::203::203:

سلام آقای سنگ تراشان عزیز و مهربون، انتظار نداشتم اینقدر مورد توجه قرار بگیرم لطف کردید. فکر کنم درست اومدم اگه امکان داره من رو تو جمعتون بپذیرید تا از محضر شما و سایر دوستای خوشبخت و با انرژیم استفاده کنم و با اجازتون همین جا موندگار شم.
خدا قوت

درود برهمه شما از به جای آوردن آداب خوش آمد گویی شما بسیلر خرسندم .من خوشبختم چرا؟
چون با مشکلات زیادی در زندگی روبرو شدم بگذارید چند تا شو براتون بگم:فوت پدرم (بهترین دوست زندگیم)-بیماری بسیار کشنده خواهرم که سیستم پیشرفت بیماری دکترها را هم درمانده کرده بود(با وجود بیش از 11 بار عمل جراحی در طول 8 سال هنوز ادامه داره ولی کنترل شده تر)-مشکلات پسر کوچولوم وقتی به دنیای ما پا گذاشت که مصداق هردم از این باغ بری میرسدبود-تنهایی هام چون از اولین روز ازدواج با بهترین همسر دنیا به خاطر شرایط شغلی ازخانواده هامون دوربودیم و........ترسیدم حوصلنون سربره
حالا خودم رابه مدد نیروی عشق وحس پر برکت خوشبختی بر فراز تپه ای حس میکنم که ارتفاع اون به من این اجازه رو میده که به هر سختی از بالا نگاه کنم و مشکلات یارای رسیدن به این ارتفاع رو نخواهند داشت.



-انسان به خدا گفت :به من همه چیز بده تا از زندگی لذت ببرم.خدابه او گفت:من به تو زندگی دادم تا از همه چیز لذت ببری!!!!!!!

سلام مدير همدردي خوبين از اينكه شما هم جزء خوشبختها هستين خوشبختم
منم خودم را جزء خوشبختا ميدونم چون هميشه خدا با منه يه شوهر دارم كه دوستش دارم و دوستم داره و يه فسقلي كوچولو موچولوي بامزه كه دختر چها ماهه است هميشه در كنارشون احساس خوشبختي مي كنم
خوشبختم چون سايه پدر و مادرم بالاي سرمه
خوشبختم چون خودم و اطرافيانم تن سالم داريم
خوشبتم چون مادر شوهر خوب و فداكاري دارم

من همیشه خوشبخت بودم. الان خوشبخت ترم چون بالاخره بهترین تصمیم زندگیمو گرفتم... :72:

[/color]وقتی 8 ساله بودم چون مادرم کارمند بود من باید از دو خواهر 6 ساله و4 ساله ام نگهداری می کردم .اون موقع نمی فهیمدم چکار می کنم .فقط وظیفه مو انجام می دادم .با بچه ها عشق می کردیم ، بازی می کردیم ، گریه می کردیم وبعضی وقتها هم دعوا مون می شد .ولی خیلی احساس خوبی داشتم .یادم می آد بعضی وقتها با بچه ها نماز می خوندیم .شاید نمی فهمدیم .نمی دانم .بعد ها که بزرگتر شدم دیگه از اون احساس خوب خبری نبود .خسته شده بودم ، اضطراب داشتم ، چون باید از مدرسه سر وقت می رسیدم خونه که خواهر بعدی بره مدرسه وهزارتا مشکل دیگه که شاید چند سال پیش هم اونها رو داشتم ولی اونارو زیبا می دیدم .چون احساسم یک احساس لطیف بچگی بود ودر لحظه زندگی می کردم .کمی بزرگتر شدم ، حالا از خدا گله می کردم که چرا من این همه مشکل داشته باشم .از بچگی باید کارهای یک زن خانه دار را انجام می دادم ،بچه داری می کردم و......
ولی حالا از خدا ممنونم که در زمانی که خیلی از بچه ها با یک عروسک بیجان بازی می کردند .عروسک های من زنده بودند .غذا می خواستند ومن باید بهشون غذا می دادم .خودشونو کثیف می کردند ومن باید تمیزشون می کردم .واقعاً گریه می کردن وگاهی منم با آنها گریه می کردم .عروسک های من می خندیدند یعنی باهم می خندیدیم .چه عروسکهایی داشتم خدایا ممنونم .من هنوز عروسکهامو دارم حالا اونا هم مثل من بزرگ شدندو اونا رو خیلی دوست دارم .با هم می خندیم ، گریه می کنیم ، نماز می خونیم ، مریض که می شن به دیدنشون می رم وبهشون کمک می کنم .اگه یکی غمگینه ، شادش می کنم .

خدایا ازعروسکهایی که به من بخشیدی تو را سپاس ..
خدایا از اینکه این احساسو به من دادی که بدانم در همه لحظه ها می توان خوشبخت بود ، متشکرم . [color=#FF0000]:

و از شما مدیر محترم همدردی هم بسیار متشکرم .

سلام ، ممنون از شما جناب ، اما به نظر من با اینکه کلی تو این دنیا غم و غصه دارم ، اما هدفم اینه که خوشبخت باشم ، به نظر من خوشبختی داشتن دوست داشتنی ها نیست بلکه دوست داشتن داشتنی هاست ، به هر حال هیچ کار خدا بی حکمت نیست ، اما من مطمئنم که یه روز خوشبخت ترین آدم دنیا میشم ، چون به خدا اعتماد دارم و امیدوارم همه این حاله منو پیدا کنن ، تا بفهمند که خدا هیچ وقت بنده هاشو تنها نمیزاره ، ممنون از شما ، خیلی خیلی ممنون .

سلام.:72:
آری ....من همیشه خوشبخت بوده و هستم.:72::43::72:

امروز حس خيلي خوبي دارم :43:
، چون يه لحظه فکر کردم اين امکان پذير بود که امروز اصلا "وجود" نمي داشتم. اما هستم وبايد بهترين بهره رو ببرم.
خدايا به خاطر ارزاني نعمت وجود تورا سپاس مي گويم.:203: