پاییزه جان من مجری ت هستم:43::320:
نمایش نسخه قابل چاپ
پاییزه جان من مجری ت هستم:43::320:
شوخیییی میکنی صبا؟؟؟؟
نهههههههه خدایا رحم کن به من:203:
پس هنوزدستهای پشت پرده فعالن منوبگو فک کردم بیکارنشستین:311:
صبا جان فدات بشم من:43: هوای منو داشته باش
سلام عزیزم
یه جنگجو همیشه همه جاست، الکی خداحافظی کردم ببینم کی پشت سرم حرف میزنه با شمشیر جمونگ بیافتم دنبالش. بالاخره سکه ی طلا و ..نمیشه ازش گذشت..
من هستم ، آخرشم صندلی رو بر میدارم اگر لازم ندارین.. جنسش چیه این همه داغ میشه، سرد میشه داغون نمیشه.. احتمالا فلز گرانبهایی هست.
سلام.
زمان بندی صندلی داغ
خانم پاییزه تا 27 فروردین
خانم عشق افرین از 28 الی30 فروردین
اقای راشمون از 31 الی 2 اردی بهشت
خانم سحر 66 از 3 الی 5 اردی بهشت
خوب کاری کردید سحر جان که برگشتید.
اینجا صحنه کوچکی است برای مبارزه اول از همه هم مبارزه با نقاط ضعفمون.
نه سکه ای هست و نه جایزه ای. مراقب باش جزغاله شدی باز صحنه را ترک نکنی. :43:
اما پاییزه جان در مورد زیر مثل اینکه یادت رفته؛
_خورشت قیمهآخه احساسِ به خورش قیمه گفتنیه یاخوردنی؟؟؟دختر
اگر یادت رفته ارجاعت می دم به پست زیر
http://www.hamdardi.net/showthread.p...l=1#post440431
حالا دیدی خورشت قیمه می تونه کلی احساس در بر داشته باشه:311:
بله عزیزم هر سوالی پشتش کلی منظور نهفته. از بقیه سوالا هم به موقع خدمت سرکار خانم مراجعه می کنیم.
سلام بی نهایت عزیزم:72:
من همین اطراف سایت بودم رفته بودم دنبال شمشیر و کمانم ...
من که میدونم اینا رو میگین ذهن منو منحرف کنین اما سکه ها مال خودمه.
یه لباس عایق کاری شده اعلاء دارم باهاش میشینم رو صندلی و با افتخار بلند میشم. آخرشم این صندلی رو بر میدارم میبرم بازار ببینم چند بر میدارن، بالاخره زندگی خرج داره.
پاییزه خیلی خوش شانسی:163:
من یهو سرم شلوغ شد ولی سعی میکنم حتما خدمت برسم:160: