من درکت میکنم عزیزم
ولی منطقیش کاریه که ما میگیم
شما دارید احاسی برخورد میکنید
نمایش نسخه قابل چاپ
من درکت میکنم عزیزم
ولی منطقیش کاریه که ما میگیم
شما دارید احاسی برخورد میکنید
.........
سلام طراوت جان صبح بخیر
خوبی خانومی ؟؟
taravatسلام خانومی چه خبر کجای پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟
نازنين جان و صباي عزيز ممنون از همفكريتون خود من هم به اين اعتقاد دارم .چرا بايد دوستش به راحتي شماره شايان رو به يه دختر بده ؟ شايان گفت تو اون لحظه نميدونسته اما دو دقيقه بعد فهميده ! اگه اين مشكل اخلاقي نداشت ميتونست همون موقع با رحمان برخورد جدي كنه و اون رو مجبور كنه كه به ارميتا زنگ بزنه و بگه كه متاهل و اون تماس نگيره.شايد نياز باشه يه كم چشمام باز بشه من و شايان دوسال با هم دوست بوديم و يكسال و نيم نامزد خيلي بهش اعتماد داشتم خيللليييي.اما الان به اين نتيجه رسيدم و به شخصه ديديم دليل خيانت اعتماده بيش از حده!!!
اليناي خوبم حرف شما هم كاملا متين من الان احساسم به جاي عقلم تصميم ميگيره*بلوم و چكامه عزيز كه توي اين شرايط هيچ وقت تنهام نذاشتيد حتما به حرفهاتون گوش ميدم ، هر كي هر تجربه اي داره ريخته وسط حالا من موندم و اينكه كدوم رو براي زندگيم انتخاب كنم.راستي چند لحظه پيش ششايان تماس گرفت و از اون پرسيدم به......زنگ زدي(يه آقايي كه گفت كار شايان رو از كلانتري به قسمت اداري منتقل ميكنه) خيلي خونسرد گفت نه حالاوقت زياده! دو روزه كه ميخواد به اين آقا زنگ بزنه اما هميشه ميپيچونه.ديروز بهش گفتم كه ميخوام برم دنبال كارهاي انتقالي دانشگام كه گفت لازم نكرده ديگه درس بخوني من نميخوام بري دانشگاه و فكرم مشغول بشه!!!به نظرتون منظورش چي بود؟
وهم نوشته:
***چرا دوست عزیز در مورد شوهرت اینجوری حرف میزنی؟؟؟؟ این خیلی بده که شما به همه حرفهای شوهرت این دید رو داشته باشی که بهت دروغ میگه یا ممکن بهت دروغ بگه!***
عزيزم چون وقتي به شايان گفتم كه ميخوام به برادر رحمان بگم ازش بپرسه چرا اينكار رو كرده گفت كه اون شماره نداده !!
هیچی عزیزم
میخواد به اصطلاح مقابله به مثل کنه
من نمیگم شایان پاکه یا حتی خیانتکاره
فقط میگم محکم باش نذار هیچ مسئله ای داغونت کنه
بذار شایان هم بفهمه که تو دیگه اون آدم سابق نیستی وقتی تلفنش هم زنگ میخوره اصلا" حساسیت نشون نده
ماه همیشه پشت ابر نمیمونه عزیز دلم
آروم باش خانومی
الینا راست می گه می خواد مثلا تلافی کنه سعی کن باهاش بحث نکنی حرفشو زیاد جدی نگیر اگه پیگیر نشی اونم بی خیال می شه ولی اگه بحث کنی دعوا کنی بدتر می کنه
حق با الیناست
اهمیتی به حرکاتش نده بالاخره خودش خسته میشه
وقتی تو حساسیت به حرج میدی اون بدتر میکنه در مورد درست هم اصلا ربطی به شوهرت نداره دوست داری درس بخونی پس می خونی هر وقت نخواستی درس بخونی ون موقع درس نمی خونی...توی این موضوع کوتاه نیا...البته فعلا بحث نکن
مردا خیلی بدشون میاد که زنا توی کاراشون سرک بکشن یا به جای اونا کاری رو انجام بدن که باید خودشون انجام بدن یا دیگرون فکر کنن که عرضه ندارن از خودشون دفاع کنن و باید حتما زنشون یا مادرشون بیان جلو تا از اونها دفاع کنن
یه چیز جالبی که از حرفهای آزاده فروزش یاد گرفتم چرا ما زنها باید بشیم عروسک خیمه شب بازی مردا؟ چرا باید بشینیم و دست رو دست بذاریم و ببینیم که شوهرامون چطور اعصاب ما رو بهم میریزن و میرن سراغ زندگی و کار و تفریح خودشون؟چرا رفتارهای اونها با ما باید اینقدر ما رو بهم بریزه؟
به نظر من بذار زمان خیلی چیزها رو ثابت کنه. کاری از دستت بر نمی یاد.
ولی بد نیست کمی باهاش سرسنگین بشی. می دونی چی برام جالبه ؟؟؟ اینکه همسرت بعد همچون افتضاحی هنوزم داره گردن کلفتی می کنه. اگه واقعا ریگی به کفشش نبود دست و پاش می لرزید نکنه یک وقت الکی بهش شک کنی. حتی با پررویی هنوز اسم اون دختر رومی یاره.
بعدشم شما فقط 4 ماهه ازد.اج کردین. خیلی بده این مسائل انقدر زود اتفاق افتاده.
طراوت جان انرژی منفی نمی دهم ولی به نظر من ساده نگذر. به روی شایان نیار- باهاش دعوا نکن. خونسرد باش و کمی رسمی تر. رفتارشو بدون اینکه خودش متوجه بشه زیر نظر بگیر و همه چیز رو بسپار به دست زمان.
امیدوارم بعد از گذشتن زمان خلاف تمام فکر من ثابت بشه بهت عزیزم:72: